تعریف، فرضیت، حکمت و فضیلت حج

تعریف، فرضیت، حکمت و فضیلت حج
خلاصه

فرضيت حج از ديدگاه قرآن : حج بعد از فراهم شدن شروط آن بر هر فرد مسلمان فرض عين بوده و فرضيت آن از قرآن و سنت نبوي و اجماع امت اسلامي ثابت و لازم گرديده است.

6 5 00

تعريف حج

حج ركن پنجم اسلام بوده و معني لغوي اش همانا قصد و عزم به سوي امري بزرگ و با عظمت است و در اصطلاح فقها عبارت است از قصد به سوي بيت الله الحرام در وقت معين جهت اداي مناسك حج.

فرضيت حج از ديدگاه قرآن

حج بعد از فراهم شدن شروط آن بر هر فرد مسلمان فرض عين بوده و فرضيت آن از قرآن و سنت نبوي و اجماع امت اسلامي ثابت و لازم گرديده است.

«وَ لِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ اِلَيْهِ سَبِيْلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِيْنَ» (سوره  آل عمران  آيه 97)

«خاص براي خداوند بر مردمي كه استطاعت و توانايي داشته باشند حج لازم است و كسي كه از اداي آن سرپيچي نمايد به تحقيق كه خداوند متعال از جهانيان بي نياز است».

و اين سياق به بليغ ترين وجهي فرضيت و لزوم حج را براي كسي كه توانايي اداي آن را داشته باشد، اثبات مي نمايد، زيرا در دنباله آيه كريمه مي فرمايد: «و من كفر ...» اين فرضيت و لزوم را هر چه بيشتر و تمام تر، تأكيد و تثبيت مي نمايد چه تعبير به كفر از عدم اداي آن ـ البته با وجود داشتن استطاعت ـ قوي ترين دليل بر شدت فرضيت و نهايت لزوم آن است.

فرضيت حج در احاديث نبوي

علاوه بر قرآن كريم، احاديث نبوي نيز فرضيت حج را با صراحت  تمام تأييد و تأكيد مي نمايد و از آن جمله است اين حديث پيامبر اكرم(ص) كه مي فرمايند:

بُنِيَ الْاِسْلَامُ عَلَي خَمْسٍ شَهَادَةِ اَنْ لَا اِلَهَ اِلَّا اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُوْلُ اللهِ، وَ اِقَامِ الصَّلَاةِ وَ اِيْتَاءِ الزَّكَاةِ وَ حَجِّ الْبَيْتِ وَ صِيَامِ رَمَضَانَ.

«اسلام بر پنج چيز بنا يافته: گواهي و اقرار بر اينكه جز خداي يگانه معبود ديگري نيست، و حضرت محمد(ص) پيامبر بر حق اوست. بر پا داشتن نماز، دادن زكات، حج بيت الله الحرام و روزه ماه مبارك رمضان».

فرضيت حج از ديدگاه اجماع مسلمين

علماء و فقهاي عالم اسلام در مذاهب مختلف از صدر اسلام تا امروز به فرضيت حج بر شخصي كه توانايي آن را داشته باشد، براي يك بار در عمر اجماع و اتفاق داشته و منكر فرضيت اين ركن اسلامي را مرتد و خارج از دين اسلام شمرده و علاوه بر آن گفته اند كسي كه مكان ديگري را به غير از بيت الله الحرام براي خود و يا ديگران حج قرار داده و آنرا به جاي كعبه مشرفه بداند نيز كافر و مرتد است.

شمه اي از حكمت هاي حج

اگرچه حج به عنوان یک رکن دین ویک عبادت فرض می باشد اما مي توان در آن حكمتها و فوايد زيادي را مشاهده كرد كه از آن جمله مي توان به موارد ذيل اشاره كرد: كنگره حج بهترين فرصت  براي مسلمين كل جهان در امور ديني، سياسي، نظامي، اجتماعي، اقتصادي است. حج بهترين راه براي اتحاد و وحدت مسلمين مي باشد.

آري براي ارتباط قلوب مسلمانان سراسر جهان و محبت شان با همديگر، حج بهترين وسيله است. امير، غريب، فقير، ثروتمند، عربي، عجمي همه در يك لباس و در زمان واحد و صدايي واحد در يك مكان جمع آمده و كليه تفاوت هاي اقليمي، قومي، نژادي از ميان برداشته مي شود.

كساني كه مي خواهند تبليغ كنند و يا مطالبي را در دنيا منتشر سازند، حج بهترين فرصت برايشان مي باشد. آري توسط حجاج ممالك مختلف دنيا با بهترين نحو و آسان ترين وجه، مطالب خود را به گوشه و كنار دنيا مي رسانند. كساني كه خواسته باشند بهتر و بيشتر كساني را به ضيافت بپذيرند، از ميهمانان پروردگار عالم بهتر چه كساني خواهند بود؟ مي توان در مراسم حج ميهماني وسيع ترتيب داد و به ميهمانان پروردگار رحمان خدمت كرد براي آشنايي بيشتر با مسلمين و اطلاع از درد و مشكلات همديگر، كنگره حج بهترين فرصت مي باشد. بهترين فرصت براي إفاده ديني، تبليغ و تعليم خلق الله ايام حج است. و حفاظت از سنت هاي صالحان  و آثار انبياء ـ علیهم السلام ـ در حج بسيار روشن و آشكار است كه روحيه انسان را قوي مي سازد و نيز براي رسيدگي به مشكلات اقتصادي مسلمين از حج فرصتي بهتر وجود ندارد.

در مراسم حج از اطراف و اكناف عالم تمام صالحين، اقطاب و ابدال گرد مي آيند كه انسان هاي لايق و شايسته از بركات آنان بهره ها مي برند. تشبه به ملائكه كه مدام دور عرش طواف مي كنند پيدا مي شود.

رسول اكرم(ص) فرمودند: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ»

«كسي كه خود را مشابه قومي كند از جمع آنان بشمار مي آيد»

 لذا تشبه با ملائكه كه مخلوقي معصوم و بي گناه هستند سعادت بزرگي است و لو براي چند روز كه موسم حج است ارزش فراوان دارد. سفر از طرفي روشنگر اخلاق مسافر مي شود و از جهتي سبب سلامتي بدن مي گردد. رسول اكرم(ص) فرمود: «سَافِرُوْا تَصِحُّوْا». «سفر كنيد تا سلامت باشيد».

و حكمت هاي بي شماري در آن نهفته است كه هر انسان عاقلي با كمي فکر و تدبّر مي تواند آنها را كشف نمايد.

سفر حج نمونه ي سفر آخرت است، همانطور كه در دنيا آدم ناگزير به وداع اهل و عيال و عزیزان و دوستان مي شود، با مرگ هم تمام چیزهای دوست داشتنی و اهل و عيال بايد ترك شوند و یکه و تنها راهي آخرت شوند. وقتي كه غسل احرام مي كند به ياد غسل ميت مي افتد و چون لباس احرام را به تن مي كند پارچه هاي كفن به يادش مي آيد همانطور كه در جده از آدرس و نشاني طواف کننده سؤال مي كنند، در روز قيامت سؤال مي شود كه از امت كدام پيغمبر است. ميدان عرفات نمونة محشر و روز قيامت است كه هر كسي با نشاني و پرچم خاص تحت نظر معلم و در حال طواف مي باشد، در ميدان محشر نيز هر فرقه اي تحت لواي پيامبر خود مبعوث و محشور خواهد شد. اسلام مي خواهد كه ملل مسلمان لااقل سالي يك بار در يك جا گرد هم آمده و از نزديك با هم آشنا شوند و از درد دل يكديگر با خبر شوند و از مشكلات يكديگر آگاهي يافته و در رفع آن بر پايه ي نوع دوستي و اخوت اسلامي و همكاري بكوشند و در واقع با عمل حج كنگره بزرگ اسلامي از همة ملل مسلمان تشكيل مي شوند، حج وسيله اي است براي احياي سنن و معارف حضرت ابراهيم خليل(ع) و استمرار سيره حضرت رسول اكرم(ص) و ساير پيامبران برگزيده ي خدا كه در راه خدا از هر نوع جانبازي و از خودگذشتگي و تسليم و رضا و اطاعت و فرمانبرداري دريغ نفرمودند. همچنان در جاهايي كه حج برگزار مي شود، آثار متبركه اي نيز وجود دارد كه تاريخ آن با زندگي حضرات انبياء كرام و پيامبران گرامي ارتباط مستقيم دارد و مشاهده نزديك آنها موجب تجديد ياد آن وقايع كه وسيله ي نزول رحمت هاي الهي بر پيامبران بوده است، گرديده و بدين وسيله باعث تحريك جذبات ديني و طراوت ايماني در قلب مؤمن خواهد بود.

بزرگي به يكي از مريدان خود مي فرمايد: به هنگام نزول به ميقات، آيا نيت آن داشتي كه جامه ي گناه به كنار افكني و جامه ي طاعت بپوشي؟ به هنگام برهنه گشتن از جامه هاي دوخته ات، آيا نيت آن داشتي كه از ريا و نفاق و ورود در شبهه دور شوي؟ به هنگام غسل كردن، آيا نيت آن داشتي كه خود را از لغزش ها و گناهان شست و شو دهي؟ آيا هنگامي كه نظافت كردي و احرام پوشيدي و پيمان حج بستي، نيت آن داشتي كه با داروي توبه ي خالص براي خداي متعال خود را از گناه پاك كني؟ به هنگام احرام بستن آيا نيت آن داشتي كه هر آنچه را خداوند(ج) حرام كرده بر خود حرام كني؟ به هنگام بستن پيمان حج، آيا نيت آن داشتي كه هر پيمان که به شریعت موافق نبود ترک کنی؟ به هنگام رسيدن به مكه آيا نيت آن داشتي كه از اين سفر تنها مقصد تو، خداست؟ به هنگام سعي آيا نيت آن داشتي كه از شرّ شيطان و نفس اماره به خدا پناه بري؟ و او كه دانای نهان است بر اين امر واقف است.

آنگاه فرمود: آه آن كس كه با حجر الاسود مصافحه كند با خدا مصافحه كرده سپس فرمود: آنگاه كه سعي نمودي، نيت آن داشتي كه ميان ترس و اميد باشي؟ و آنگاه كه موي سرت را تراشيدي، آيا نيت آن داشتي كه از تمام پليدي ها و از ظلم کردن به مخلوق پاك شوي و همچون روز ولادتت از مادر از گناهان بيرون روي؟ و آن گاه كه به شكرانه حج قرباني كردي، آيا نيت آن داشتي كه از برای عمل به حقيقت پارسايي گلوي طمع را ببري؟ و سنت حضرت ابراهيم(ع) را پيروي كني كه با سر بريدن فرزند و ميوة دل و آرام جان خود طريقه بندگي و تقرّب به خدا را براي آيندگان پس از خود پايه گذاشت؟ به هنگام بازگشت به مكه و انجام طواف بازگشت، آيا نيت آن داشتي كه با بهره گيري از رحمت خدا به اطاعت او باز گردي و به دوستي او ثابت و پای برجای بماني و واجبات او را ادا كني و به قرب خدا برسي؟ مريد در جواب همه سؤالات، جواب منفي مي دهد.

آن گاه در پايان فرمود: «اِرْجِعْ فَاِنَّكَ لَمْ تَحُجَّ». «بازگرد كه به حقيقت حج نكردي».

فضيلت حج

براي حج فضيلت و بركات زيادي در احاديث نبوي ذكر گرديده است كه قبلاً بيان شده و در اين جا يكي از اين احاديث را ذكر مي كنيم:

«مَنْ حَجَّ ِللهِ فَلَمْ يَرْفَثْ وَ لَمْ يَفْسُقْ رَجَعَ كَيَوْمٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ»

«كسي كه كعبه را براي رضاي خدا زيارت نمود و جماع يا سخن لغو و معاصي از او صادر نشد، در حالي كه برمي گردد كه، همانند روزي كه از مادر متولد شده است گناهي ندارد».

و شكي نيست كه اين حديث بزرگترين فضيلت و عالي ترين بشارت براي قاصدين و حجاج بيت الله الحرام است ولي همان طور كه در حديث نبوي به آن اشاره رفته است اين فضيلت براي كساني است كه: حَجِّشان خاص براي خدا بوده و از شروع تا ختم حج از بد زباني و مردم آزاري دوري نموده و مرتكب افعال خلاف شريعت نشده باشد.

شروط حج

عبارت از آن دسته از اموري كه اگر در شخصی باشد حج بر وي فرض مي گردد و اگر يكي از  آنها تحقق نپذيرفت بر شخص اداي حج لازم نخواهد بود و اين شروط عبارتند از :

1- مسلمان بودن

بر شخص كافر، چه كافر اصلي(که از اصل اسلام نیاورده است مثل يهود و نصاري) باشد و چه كافر عارضي(مرتد) حج فرض نبوده و اداي آن از آنها پذیرفته نیست. اگر غير مسلمان مثل: يهود، نصاري، هندو، كمونيست، آتش پرست و غيره، حج كرد حَجّشان باطل و مردود است. اگر شخص كافري حج را بجا آورد و سپس رحمت خداوند شامل وي شد و مسلمان گشت اگر شروط حج در وي موجود شد حج را دوباره ادا نمايد و اگر مسلماني بعد از اداي حج مرتد شد و باز مسلمان شد و شروط حج بر وي موجود گرديد لازم است كه حج را دوباره بجا آورد زيرا مرتد شدنش حج گذشته اش را باطل و حبطه گردانيده است.

2- بالغ بودن

حج بر طفل نابالغ اگر چه عاقل و مميز و ثروتمند باشد، فرض نيست.

طفل نابالغ اگر حج كرد حج وي برايش نفل محسوب مي گردد. اما هنگامي كه بالغ گرديد و شرايط حج برای وي موجود گشت، بايد حج فرض را دوباره ادا كند. اگر طفلي هنگام احرام بستن بالغ نشده بود اما بعد از احرام بستن بالغ گرديد اگر بلوغش پيش از وقوف به عرفه بوده از همان لحظه دوباره نيت کند، حج فرض از او اداء مي گردد، در غير اين صورت، حجّش نفل محسوب مي شود.

3- عاقل بودن

حج بر شخص ديوانه، سفيه، ابله كه خوب و بد را از هم تشخيص نمي دهد، فرض نيست. اگر شخص ديوانه حج كرد در صورتي كه قابليت و درك احرام بستن و طواف و وقوف عرفه را داشته باشد اگر چه ديگر مناسك را بطور كامل ادا نكند، حج او مقبول و صحيح است ولي اگر چنين قابليت و درك را نداشت در ظاهر، حكم به صحت حَجَّش نمي گردد ولي از لطف خداوند مهربان دور نخواهد بود كه به فضل خود حج او را قبول كند و او را مورد رحمت خود قرار دهد. اگر ديوانه حج كرد حجّش نفل ادا مي شود و اگر بعداً هوشيار شد و حج بر وي فرض گرديد، بايد دوباره حج را ادا نمايد.

4- آزاد بودن

كسي كه مملوك (غلام) ديگري باشد، حج بر وي فرض نيست. اگر در زمان مملوكيت حج كرد، حجّش نفل ادا مي شود و هنگامي كه آزاد شد و حج بر وي فرض گرديد، دوباره بايد حج فرض را ادا نمايد.

5- علم داشتن به فرضيت حج

 اگر كسي در مكاني زندگي مي كند كه اسلام در آنجا منتشر نشده، اگر مسلمان شد و چيزي از احكام اسلام و فرضيت حج را نمي دانست تا زماني كه علم به فرضيت حج نداشته باشد حج بر وي فرض نيست.

6- توانايي اداي حج

حج بر كسي كه توانايي آن را نداشته باشد فرض نيست. استطاعت و توانايي بر دو نوع است: نوعي از آن كه بين زن و مرد مشترك است و نوعي دیگر كه مختص به زن است.

الف) توانايي مشترك(يعني چهار شرط مذكور همان طور كه براي مرد شرط شده براي زن هم شرط است) بين زن و مرد

1- قدرت بر زاد و راحله كه بيشتر از حاجات اصلي خود مال داشته باشد آن طور كه مخارج رفت و آمد به مكه براي خودش، و مخارج كساني كه نفقه آنها بر عهده او است را در طول مدت مسافرت داشته باشد و اهل او در اين مدت گرفتار تنگدستي نشوند.

2- سلامتي بدن.

3- امنيت راه .

4- امكان رفتن.

ب) توانايي خاص براي زن

1- داشتن محرم شرعي.

2- نبودن زن در عدّه ، چه عدّه طلاق باشد و يا عدّه وفات شوهر.

چند تذکر

1ـ در محرم شرط است که عاقل بالغ باشد بناءً دیوانه و طفل نابالغ محرم شرعی شمرده نمی شود.

2ـ زن باید به اضافه از استطاعت داشتن بر مصارف حج خود قادر بر مصارف و تکالیف سفر حج محرم خویش نیز باشد مگر آنکه محرم به رضایت خود متحمل نفقات خویش گردد.

3ـ اگر محرم شرعی پیدا شد شوهر حق ممانعت زن را از حج فرض ندارد ولی می تواند او را از حج نفل منع نماید.

4 ـ بر زنی که حج فرض گردیده است واجب نیست که جهت پیدا کردن محرم در راه حج شوهر بگیرد گر چه این کار اولی و مستحب است.

5 ـ زنی که حج بر وی فرض گردیده و محرم شرعی ندارد که در سفر حج او را همراهی کند از تاخیر حج تا هنگام پیدا شدن محرم گنه کار نمی گردد.

6 ـ زنی که حج بر وی فرض گردیده و شوهر دارد نمی تواند شوهر خود را مجبور کند تا از حیث محرميت با او به حج برود گر چه برای شوهر مستحب است تا به این کار اقدام نماید.

7 ـ اگر زن بدون محرم و یا بدون اذن و اجازه شوهر و یا در ایام عده حج کرد گر چه حجش صحیح است ولی مرتکب معصیت گردیده و گنه کار است.

بنابراين هر مسلماني كه حج بر او فرض شد، در اداي آن تأخير نكند و كوشش نمايد كه در اولين فرصت حج را به جای آورد، اگر عمداً در اداي اين فريضه تأخير كند گنه كار مي شود و خوف كافر شدن نيز هست بنا بر آيه: «وَ مَنْ كَفَرَ» که به جاي «مَنْ لَّمْ يَحُجَّ» آمده است و حديث: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَحُجَّ فَلْيَمُتْ اِنْ شَاءَ يَهُوْدِيًّا اَوْ نَصْرَانِيًّا».

«كسي كه بميرد در حالي كه حج بجا نياورده (در صورت فرض شدن بر او) فرقي نمي كند اگر مي خواهد يهودي بميرد، بميرد و اگر مي خواهد نصراني بميرد، بميرد».

فرايض حج

1- احرام بستن.

2- وقوف (ايستادن) به عرفه.

3- طواف زيارت.

واجبات حج

1- احرام از ميقات.

2- همزمان بودن تلبيه با احرام.

3- تلبيه ( لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لَا شَرِيْكَ لَكَ لَبَّيْكَ، اِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ، لَا شَرِيْكَ لَكَ.)

4- قرار دادن خانه به طرف چپ.

5- شروع طواف از حجر الاسود.

6- پياده طواف كردن در صورت نداشتن عذر.

7- طهارت از بي وضويي.

8- بودن طواف از پشت حطيم.

9- پوشيدن عورت.

10- دو ركعت نماز طواف.

11- سعي بين صفا و مروه.

12- واقع شدن سعي بعد از طواف.

13- نيت سعي.

14- شروع سعي از صفا و ختم به مروه.

15- پياده سعي كردن .

16- هفت شوط(دور) بودن سعي.

17- تراشيدن يا كوتاه كردن موي سر.

18- وقوف مزدلفه.

19- جمع نماز مغرب و عشاء در مزدلفه.

20- رمي جمره .

21- طواف صدر(وداع) براي غير اهل حرم.

22- ترتيب بين رمي (ريگ زدن) ، ذبح(قرباني كردن) و حلق(تراشيدن).

23- هدي شكرانه  براي قارن و متمتع.

24- بودن طواف افاضه (طواف فرضي و طواف زيارت هم مي گويند كه بدون آن طواف، حج صحت پيدا نمي كند) در ايام عيد.

25- واقع شدن ذبح در ايام نحر.

26- واقع شدن ذبح در زمين حرم.

سنتهاي حج

1- طواف قدوم(هنگام ورود به مكه معظمه حجاج اولين طوافي را كه مي كنند آن را طواف قدوم و طواف تحيه مي گويند) بر كسي كه خارج مواقيت به نيت حج مفرد و يا حج قران به مكة مكرمه آمده است.

2- رفتن از مكه مكرمه به مني در روز هشتم ذي الحجه.

3- گذراندن در مني در شب عرفه(مبيت).

4- حركت از مني به سوي عرفات بعد از طلوع آفتاب در روز نهم ذي الحجه.

5- غسل كردن ـ در صورتي كه ميسر باشد ـ جهت وقوف به عرفه.

6- شب گذراندن در مزدلفه.

7- حركت از مزدلفه به سوي مني قبل از طلوع آفتاب در روز دهم ذي الحجه.

8- مبيت به مني در شب يازدهم و دوازدهم ذي الحجه و هم چنين شب سيزدهم بر كسي كه تا غروب آفتاب روز دوازدهم از مني خارج نشده باشد.

9- استراحت كردن ـ براي چند لحظه ـ به هنگام ترك مني و آمدن به سوي مكه مكرمه بعد از ايام مني.

مستحبات حج

1- بلند گفتن تلبيه براي مردها و آهسته گفتن آن براي زنها.

2- غسل كردن جهت دخول به مكه مكرمه.

3- وقوف به عرفه به نزديك جبل الرحمه.

4- بسيار تلبيه گفتن.

5- دعا و استغفار زياد به هنگام وقوف به عرفه.

6- جمع بين نماز ظهر و عصر در عرفات.

7- وقوف به عرفه به نزديك امام مسلمين و يا پشت سر آن، البته در صورت موجود بودن امام در عرفات .

8- وقوف در خود بلندي مشعرالحرام(نام مسجد مزدلفه است و جبل قزح نيز می گويند) بعد از صبح روز دهم و بايد دانست كه اصل وقوف در جايي از مزدلفه واجب و اين كه اين وقوف در خود مشعرالحرام باشد مستحب است.

9- اداي نماز صبح در مزدلفه در تاريكي به طوري كه بين طلوع صبح و اداي نماز فاصله چنداني نباشد.

10- انجام دادن طواف زيارت در روز دهم ذي الحجه.

مكروهات حج

1- تأخير در وقوف به عرفه بعد از اداي نماز ظهر و عصر بدون عذر.

2- جمره زدن با ريگي كه يك بار با آن جمره زده شده باشد و بعضي از علما بر آنند كه جمره زدن با چنين ريگي  اصلاً جواز ندارد.

3- جمره زدن با سنگ پارچه و يا ريگي بزرگتر از اندازه معمولي.

4- نتراشيدن و يا كوتاه نكردن همه موي سر هنگام خارج گرديدن از احرام.

5- مبيت در خارج از مني در شب نهم، يازدهم و دوازدهم ذي الحجه.

6- ترك سنتي از سنت ها.

مفسدات حج

حج با ترك كردن وقوف به عرفه فاسد مي شود و همچنين با ترك كردن ركني از اركان و جماع كردن(قبل از وقوف) فاسد مي شود به اتفاق مذاهب.

انواع حج

حج بر سه قسم است:

مفرد

 مفرد به معني تنها است و اين كه فقط به نيت حج احرام بندد..

قران

 به معني اتصال و پيوست است؛ اين كه به نيت حج و عمره احرام بندد و به مكه

رفته و اعمال حج و عمره را تا آخر انجام دهد و (مانند متمتع) خود را حلال نسازد.

تمتّع

به معناي استفاده كردن و فايده گرفتن است و اين كه اول در ماه هاي حج، عمره ادا كند، بعد خود را حلال سازد و قبل از اين كه به وطن برگردد در همان سال براي حج احرام بسته و حج را ادا كند. اگر كسي در جايي سكونت دارد و بعد از اداي عمره از مكه و ميقات خارج گرديده و هنوز به وطن نرسيده برگشته و در همان سال حج كرد بنا به قول ارجح در مذهب حنفي متمتع است. از اين سه نوع به هر نحوي كه حج كند فرض از ذمّه او ساقط مي شود اما قران افضل است؛ سپس تمتع و بعد از آن مفرد.

بيان حج قران

قران: احرام حج و عمره را با هم بستن اول عمره و بعد از آن حج را ادا كردن.

طريقه حج قران اين است كه در ماه هاي حج (شوال، ذيقعده و دهه ي اول ذي الحجه) احرام ببندد و دو ركعت نماز احرام بخواند و اين چنين نيت كند:

«اَللَّهُمَّ اِنِّيْ اُرِيْدُ الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ فَيَسِّرْهُمَا لِيْ وَ تَقَبَّلْهُمَا مِنِّيْ»

«پروردگارا من اراده ي حج و عمره را كردم پس آن دو را براي من آسان فرما و از من قبول كن».

سپس تلبيه حج و عمره بگويد اگر قبل از ماه هاي حج احرام ببندد قران از او قبول مي شود با كراهت تحريمي. قارن (كسي كه حج قران بجا مي آورد) اول طواف عمره را با سعي بجا بياورد و در حالت طواف رمل (پهلواني) و اضطباع (يعني لباس احرام را طوري بپوشد كه شانه ي راست برهنه و شانة چپ پوشيده باشد) هم بكند بعد از اتمام عمره سر خود را نتراشد اگر اشتباهاً تراشيد، حلال(يعنی: از احرام بيرون نمی شود و محروم محسوب می گردد. اما چون مرتکب تقصير و جنايات شده دو دم بر او واجب می شود که هر دم ذبح يک حيوان است) نمي شود بلكه بر او دو دم واجب مي شود، قارن همين كه از سعي عمره فارغ شد، دوباره براي حج با رمل و اضطباع طواف كند و سعي بين صفا و مروه را انجام دهد كه اين طواف را طواف قدوم مي نامند.

براي قارن افضل اين است كه در همين طواف سعي نيز بكند ولي براي مفرد افضل نيست. قارن بايد اول طواف عمره كند اين براي او واجب است. اگر اول نيت طواف قدوم كرده بود، باز هم طواف عمره حساب مي شود نه طواف قدوم. نزد احناف حج قران از حج تمتع و مفرد افضل است و براي اهل مكه و كساني كه داخل ميقات ساكن هستند و براي كساني كه قبل از ماههاي حج مقيم مكه شده اند، قران جايز نيست.

دم قران

در دهم ذي الحجه وقتي كه حاجي قارن از جمره هاي سه گانه فارغ شد، بر وي ذبح واجب است و اين دم را دم قران و دم شكر مي نامند. براي اين دم يك گوسفند يا يك هفتم گاو يا شتر با شرايطي كه در قرباني وجود دارد، جايز است. اگر گاو يا شتر ذبح شود لازم است كه همه ي شُركا نيت قربت داشته باشند. اگر يكي از شركا نيت تقرّب نداشته باشد، از بقيه هم قرباني قبول نمي شود در موقع دادن اين دم بايد نيت دم قران بكنند تا از دم جنايت و نفل و قرباني فرق شود. ذبح بدون نيت نكند و خوردن گوشت اين مذبوحه براي صاحب آن جايز است اما بهتر است به طريقه ي قرباني سه قسمت كند يك قسمت را صدقه كند و يك قسمت را به دوستان خود بدهد و قسمت آخر را خودش مصرف نمايد كه اين روش مستحب است.

براي قارن رعايت ترتيب در اين سه چيز واجب است: اول رمي كند، بعد از آن ذبح كند و بعد از اين دو، حلق نمايد. در طواف زيارت سنت اين است كه بعد از رمي، حلق و ذبح باشد اگر قبل از آنها هم بود جايز است. براي مفرد ترتيب در رمي و حلق واجب است ولي دم شكر براي او مستحب است.

چه چيز جايگزين دم مي شود؟

چنانچه قارن، مالی را که بر توشه سفر و مصرف بازگشت زیاده نداشته باشد و در این حال توان خريدن حیوان را ندارد و حيواني نیز از قبل در اختيارش نیست، اين شخص به جاي دم بايد ده روز روزه بگيرد. سه روز را بايد قبل از دهم ذي الحجه روزه بگيرد و بقيه را بعد از ايام نحر. بهتر است كه سه روز اول در روزهاي هفتم و هشتم و نهم باشد و اگر مي ترسيد به سبب روزه، وقوف در عرفه را نتواند به خوبی انجام دهد از روز ششم تا هشتم روزه بگيرد. اين روزها را بهتر است پي در پي روزه بگيرد ولي اگر متفرق گرفت، باز هم جايز است. هفت روز ديگر را بعد از ايام تشريق روزه بگيرد خواه در مكه خواه در جاي ديگر و هر جا براي او  آسان تر است روزه بگيرد. در اين هفت روز هم پي در پي گرفتن روزه افضل است از متفرق گرفتن. ولي متفرق روزه گرفتن هم جايز است. اگر سه روز قبل از دهم را نتوانست روزه بگيرد بر او دم واجب مي شود. در چنين وضعي اگر قدرت مالي نداشت، بعد از رمي حلق نموده، خود را حلال سازد ولي بر او دو دم واجب  مي شود:

 يكي دم شكر و ديگري دم حلال شدن پيش از ذبح. اگر كسي سه روز قبل از دهم را روزه گرفت و در ايام نحر پيش از حلق قادر بر اداي دم شد بر او ذبح كردن واجب است، روزه پذيرفته نمي شود. اگر بعد از ايام نحر قدرت مالي پيدا كرد، بر وي گرفتن همان هفت روز روزه واجب است.

تذكر

اگر شخصي فقط نيت احرام عمره كرد و هنوز از طواف عمره چهار شوط (دور زدن اطراف کعبه را شوط گويند) ادا نكرده بود، احرام حج را هم بست در اين صورت قران درست است اگر از طواف عمره چهار شوط انجام داده بود احرام حج بست در اين صورت قران نمي شود. اگر اول احرام حج بست و پيش از طواف قدوم احرام عمره هم بست، در اين صورت هم قران مي شود اگر چه اين گونه عمل كردن شايسته نيست.

بيان حج تمتع

براي اهل مكه و ساكنان ميقات و كساني كه پيش از ماه هاي حج وارد مكه شده اند و مقيم شده اند تمتع جايـز نيست و براي غيـر اين اشخاص مذكـوره تمتع

جايز است در نزد احناف تمتع از مفرد افضل تر است.

انواع حج تمتع

1- تمتعي كه بعد از اداي عمره حاجي حلال مي شود و دوباره براي حج احرام مي بندد.

2- تمتعي كه سوق الهدي دارد اين شخص نمي تواند بعد از اداي عمره حلال شود و بقيه احكام آن خصوصاً در جنايات مثل قارن است.

تذكر

متمتعي كه بعد از بستن احرام هدي آورده باشد و قارن و همچنين متمتعي كه هدي نياورده اما بعد از انجام عمره حلال نشده باشد و احرام حج بسته باشد اين هر سه نوع داخل دو احرام هستند اگر از اينها يكي مرتكب جنايت شود بايد دو برابر مفرد جزا بدهد. زيرا كه مفرد در يك احرام است و اينها در دو احرام هستند. متمتعي كه هدي نياورد و بعد از اداي عمره حلال شود، اگر جنايت كند مثل مفرد يك جزا مي دهد.

شروط حج تمتع

1- واقع شدن عمره در ماه هاي حج، به اين معني كه طواف عمره در ماه هاي حج كه از اول شوال الي دهم ذي الحجه مي باشد، واقع گردد. بنابراين اگر كسي پيش از داخل شدن ماه هاي حج، عمره نموده و سپس در مكه باقي بماند و حج نماید حجّش تمتع نمي شود ولي اگر اين شخص از مكه خارج گرديده و در ماه هاي حج از ميقات احرام بسته  و دوباره عمره نمايد، مي تواند متمتع شود.

2- باز نگشتن به مقام و مسكن، يعني بعد از اداي عمره  نبايد به وطن و مسكن خود برگردد و اگر برگشت و لو آنكه عمره اش در ماه هاي حج همان سال واقع شده باشد و سپس در همان سال حج نمايد، حجّش تمتع نيست.

3- واقع شدن عمره و حج در يك سال. اگر كسي در ماه هاي حج امسال فقط عمره نمود، سپس در مكه مكرمه باقي ماند و سال آينده حج نمود، حجّش تمتع نيست.

4- عدم سكني گزيني در مكه مكرمه. اگر كسي  قصد كرد كه بعد از اداي عمره براي هميشه در مكه مكرمه سكني گزيند و در اين نيت خود صادق بود و لو آنكه در همان سال حج كند متمتع شمرده نمي شود، ولي اگر نيت اقامت موقت، مثلاً يكسال، دو سال يا بيشتر از آن را نموده و در همان سال حج كرد، متمتع شمرده شده و هدي تمتع (دم) بر وي لازم مي گردد.

5- مكي و ميقاتي نبودن، بنابراين براي مكي چه ساكن اصلي باشد و چه ساكن موقت و براي كسي كه سكونتش داخل ميقات است، حج تمتعي نيست.

طريق اداي تمتع اين است كه اول احرام عمره ببندد، بعد از طواف و سعي، حلق نموده حلال شود؛ متوجه باشد كه عمره در ماه هاي حج ادا شود بعد از حلال شدن غير از وطن هر جا كه مي خواهد سكونت كند بعد از آن از ميقات احرام حج ببندد اگر مقيم مكه بود از مكه احرام حج بسته به منا برود بستن احرام حج پيش از روز هشتم افضل است بعد از آن همانطور كه در بحث مفرد بيان شد عيناً همانطور اعمال حج را ادا كند براي متمتع دم شكر مثل قارن واجب است اگر استطاعت مالي نداشت، ده روز به همان ترتيب كه در باب  قران ذكر شد، روزه بگيرد.

شروط، بیان، انواع و تذکرات در مورد هدی

در هدی(حيواني را گويند كه به منظور ذبح به حرم آورده مي شود و شامل حيواناتي مانند گاو، شتر، گوسفند و بز مي شود) دو چیز شرط است :

1- سن کامل: عبارت از آن است که حیوان مورد نظر به سن معینی که شریعت تعیین نموده است ، رسیده باشد. این سن:

در شتر: کامل کردن پنج سال.

در گاو: کامل کردن دو سال.

در گوسفند: کامل کردن یک سال، ولی گوسفند اگر چاق و تنومند باشد در صورت کامل کردن شش ماه، نیز جواز دارد.

2- خلقت کامل: عبارت از آن است که حیوان تام الخلقت بوده و معیوب به عیبی که سبب نقصان گوشت و یا قیمت آن و یا بدی شکل آن می گردد، نباشد.

بناءً هدی حیوان مریض، لنگ، کور، استخوان شکسته و حیوانی که بریدگی گوش، دنُب و یا دُنبه اش بیشتر از ثلث باشد، جواز ندارد؛ ولی اگر کمتر از ثلث باشد، اشکالی نخواهد داشت.

بيان هدي در تمتع

اگر متمتع همراه خود حيواني آورده بود كه در اصطلاح آن را هدي مي نامند و براي متمتع آوردن آن افضل است بهتر اين است كه اول احرام عمره ببندد سپس هدي را پيش براند و با خود به مكه ببرد. اگر هدي بُدنه بود كه در اصطلاح بدنه به شتر يا گاو مي گويند، در گردنش قلاده بيندازد چيزي مانند ريسمان يا غير آن يا قسمتي از پوست بدنش را بشكافد به نحوي كه به گوشت آسيب نرسد خوني كه از اين زخم بيرون مي آيد و حيوان را رنگين مي كند را اشعار مي نامند و اين عمل مستحب است. متمتعي كه هدي همراه دارد بعد از اداي عمره حلق يا قصر نكند يعني از عمره حلال نشود، براي اين شخص احرام عمره تا بعد از اعمال حج باقي مي ماند و اگر از او جنايتي سر بزند مثل قارن جزاي دو احرام بر او لازم است. بعد از اينكه حج را ادا كرد در روز دهم بعد از رمي و ذبح حلق كند و به اين ترتيب از دو احرام خارج شود.

انواع هدي و قرباني

هدي بر چهار نوع است:

1- هدي نفلي

آن است كه حاجي و يا عمره گذار  قربةً الي الله شتر، گاو و يا گوسفندي را ذبح نموده و آنرا صدقه مي دهد. در هدي نفلي مستحب آن است كه مقداري از گوشت آنرا خود صدقه دهنده خورده و باقي مانده را به فقرا و مساكين صدقه دهد، ولي نبايد قسمتي كه به فقرا مي دهد، از يك سوم كمتر باشد.

2- هدي شكرانه

اين هدي عبارت از ذبح يك گوسفند و يا يك هفتم شتر و يا يك هفتم گاو است كه بر حاجي به شكرانه اين كه در يك سفر توفيق اداي حج و عمره را پيدا كرده است، واجب مي گردد.

چند تذكر

1- هدي شكرانه فقط بر شخصي كه حج قران و يا حج تمتع نموده است لازم بوده و از حاجي مفرد ساقط است.

2- در هدي شكرانه واجب، مانند هدي نفلي جايز است كه حاجي مقداري از آن را خود بخورد و بقيه را صدقه نمايد.

3- هدي جنايت

اين هدي در مقابل خللي كه در حج به سبب ترك واجب و يا ارتكاب محظوري واقع مي شود، واجب مي گردد.

اين هدي، خاص به فقرا و مساكين بوده و نبايد خود صدقه دهنده از آن استفاده نموده و يا آنكه چيزي از آن را به اغنيا بدهد.

4- هدي نذري

هدي نذري هديي است كه در اصل واجب نيست، ولي شخص خودش براي حصول رضاي خداوند جل جلاله بر خود لازم مي كند تا مثلاً شتر، گاو و يا گوسفندي را در حرم ذبح نموده و صدقه دهد و البته بعد از اينكه برخود نذر كرد بر وي واجب مي گردد تا آنچه را كه بر خود لازم كرده است، ادا و به نذرش وفا نمايد.

از اين هدي نبايد خود متصدق چيزي خورده و يا استفاده نمايد، و اگر خورد، بايد قيمت آنچه را كه خورده و يا استفاده نموده است، به فقرا دهد.

چند تذكر

1ـ هدي از هر نوعي كه باشد فقط از شتر، گاو، گوسفند و بز، صحت دارد و بس.

2ـ شتر و گاو، از جانب هفت شخص جواز دارد به چند شرط:

اولاً: گوشت بين هر هفت نفر بطور مساوي تقسيم گردد.

ثانياً: اينكه همه اين هفت نفر قصد تقرب الي الله را داشته و هدف ديگري در ميان نباشد، و اگر يكي از آنها قصدش خوردن گوشت و يا فروختن آن و يا چيز ديگري باشد هدي هيچ كدام از هفت نفر صحيح نمي باشد.

3 ـ گوسفند و بز، فقط از يك نفر جواز دارد.

4ـ هدي مستقل شتر، بهتر از گاو، و هدي گاو، بهتر از گوسفند، و هدي گوسفند، بهتر از هدي بز است.

5 ـ هدي گوسفند و بز، بهتر از اشتراك در يك هفتم شتر و يا گاو مي باشد.

6 ـ هدي نر و ماده جواز دارد، ولي اگر حيوان نر باشد بهتر است.

7ـ در صورت ميسر بودن مستحب است كه حيوان به رنگ سفيد و يا زرد باشد.

8 ـ مستحب است كه در صورت امكان خود شخص هدي را ذبح نمايد، و اگر نمي توانست، جايز است كه ديگري را وكيل اين كار بنمايد، و در اين صورت هم بهتر آن است كه خود شخص نيز هنگام ذبح، حاضر باشد.

9 ـ وقت ذبح هدي تمتع و قران، از روز اول عيد قربان بعد از زدن جمره عقبه تا غروب آفتاب روز سوم عيد است.

10ـ هدي نفلي گر چه بهتر است كه در ايام عيد ذبح گردد، ولي اگر قبل و يا بعد از آن هم صورت بگيرد، جواز دارد.

11ـ جاي ذبح هدي، حرم است و در خارج از زمين حرم جايز نيست، ولي بعد از ذبح، جايز است كه گوشت آنرا به خارج از حرم انتقال داده و بين مستحقين توزيع گردد.

12ـ هدي بايد ذبح گردد و اگر آنرا زنده به فقيري داد، جواز ندارد.

13ـ مزد قصاب و سلاخ (كسي كه قرباني را  پوست مي كند) نبايد از گوشت و يا پوست هدي واجب ادا  گردد و اگر ادا گرديد، بايد قيمت آن را تصدق نمايد.

14 ـ آنچه از احكام و شروط درباره هدي ذكر گرديد، در مورد قرباني نيز معتبر بوده و از اين ناحيه فرقي بين اين دو نمي باشد.

15 ـ قرباني بر شخص حاجي اگر چه غني و پول دار بوده و يا از اهل مكه و يا مقيم مكه باشد، واجب نيست و البته اگر قرباني كند، برايش ثواب دارد.

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)