شعر از حضرت خواجه عبدالله انصاری در نعت حضرت محمدمصطفی

شعر از حضرت خواجه عبدالله انصاری در نعت حضرت محمدمصطفی
خلاصه

خـوش يتيمـي در تمـام انبـيـا تاج سـري در نسـب از اوّليـن و آخـريـن بـالاتـري نام تو طه و ياسين وَ الضُّحـي وصف رخت موي تـو واليل و رويت آفتـاب خـاوري

3 5 00


خـوش يتيمـي در تمـام انبـيـا تاج سـري

در نسـب از اوّليـن و آخـريـن بـالاتـري
 

نام تو طه و ياسين وَ الضُّحـي وصف رخت

موي تـو واليل و رويت آفتـاب خـاوري
 

كـي تو را نسبـت به فرزنـدان آدم مي كنند

ديگـران از خاك و تو از نـور پـاك داوري
 

گرچه موسي رب ارني مي زند دركوه طـور

در مقـام قاب قوسيـن همچـو مـاه انـوري
 

گرچه عيسي بر سرير چرخ چهارم جاگرفت

تـو بـه خلوت گاه رحمـن میهمان داوري
 

گرخدا داده به يوسف اين همه حسن وجمال

شـكـر لله از هـمـه خـوبان عـالـم بهتـري
 

گـر سليمان پادشـاهي كـرد بر روي زميـن

يا نـبـي صَلَّ عَـلـي تـو پادشـاه محـشـري
 

مرسلين در مسجد بيت المقدس گشته جمع

انتظارت مي كشند تـا رو به محراب آوري
 

هست عبد الله مسكين كلب گرگين درت

انتظارت مي كـشد تا رو به گرگين آوري


دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)