گزیده ای از مکتوب صد و چهل و پنجم از مکتوبات معصومیه

گزیده ای از مکتوب صد و چهل و پنجم از مکتوبات معصومیه
خلاصه

خداوند مهربان را شاکریم که ما را از روندگان راه سنّت و سلف صالح قرار داد ،مردي که در حالت تنهايي و خلوت، خدا را ياد کند و چشمانش پر از اشک گردد از مکتوبات حضرت خواجه محمدمعصوم نقشبندی مجددی

6 5 00

خداوند مهربان را شاکریم که ما را از روندگان راه سنّت و سلف صالح قرار داد تا در این عصر تاریک و ظلمانی، از سخنان گهربارشان استفاده نماییم و راه صواب را برگزینیم و به وسیله ارشادات ایشان، قرب و معرفت خداوند سبحانه و تعالی را حاصل نماییم.

در ادامه، گزیده ای از مکتوبات حضرت خواجه محمدمعصوم نقشبندی مجددی – قدس سره الشریف – را برای شما عاشقان و مشتاقان راه حق و حقیقت بیان می کنیم.

امید است که خداوند سبحانه و تعالی به همه ما توفیق دهد تا فرمایشات این عزیزان را سرلوحه زندگی خود قرارداده و به آنها جامه عمل بپوشانیم.


طلب نصایح که مشتمل بر تهذیب اخلاق باشد را نموده بودند. مخدوما! کتب شرعیه و احادیث نبوّیه علی مصدرها الصلوة و التحیة بر وجه کمال متکفل این امر است. به مقتضای شریعت غرا عمل نمایند و سنت مصطفی علیه الصلوة و السلام را در همه امور پیشوا سازند که نجات اخروی و وصول به درجات قرب الهی جلّ شأنه مربوط به آن است.

و در تعمیر اوقات جدّ بلیغ مرعی باید داشت که وقت به غایت عزیز است؛ در لایعنی صرف نشود و اختلاط به خلق به قدر ضرورت باید نمود که زیاده بر قدر حاجت با مردم صحبت داشتن در این راه درنّده مهلکه است. و احیای لیالی و گریه سحری را غنیمت باید داشت و از انهماک در لذات فانیه محترز باید بود که باطن را مکدّر و بی رونق می سازد.

و با همه کس خندان و گشاده ابرو باید پیش آمد و از امر معروف و نهی منکر بر وجه احسن خود را دریغ نباید داشت و در طعام و منام و کلام، رعایت حد وسط باید کرد.
 

نه چندان بخور کز دهانت برآید
نه چندان که از ضعف جانت برآید

 

و در طلب حق جلّ و علا مضطرب و بی آرام باید بود. ابوبکر طمستانی رحمه الله گفته است که تصوف اضطراب است، چون سکون آمد تصوف نماند.

محب را بی محبوب قرار نیست و هیچگونه به ماسوای انس و الفت نمی گیرد. گفته اند مرید را بدین صفت باید بود که در کلام مجید مسطور است: «حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ» ]تا آنگاه که زمین با همه فراخی اش بر آنها تنگ شد ، و از خود به تنگ آمدند سوره توبه/ آیه 118[.

و ایام جوانی را مغتنم دانند و قوّت آن را صرف خدمات به مولا نمایند؛ در وقت پیری بر تقدیر حیات و فراغ معلوم است که چه از دست می آید. حدیث «شَابٌّ نَشَأَ فِى عِبَادَةِ اللهِ» گوشزد شده باشد.

]قسمتی از حدیث عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ اللهُ عَنهُ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: «سَبْعَةٌ يُظِلُّهُمُ اللهُ فِي ظِلِّهِ، يَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ: الإِمَامُ العَادِلُ، وَ شَابٌّ نَشَأَ فِي عِبَادَةِ رَبِّهِ، وَ رَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ فِي المَسَاجِدِ، وَ رَجُلاَنِ تَحَابَّا فِي اللهِ اجْتَمَعَا عَلَيْهِ وَ تَفَرَّقَا عَلَيْهِ، وَ رَجُلٌ طَلَبَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَ جَمَالٍ، فَقَالَ: إِنِّي أَخَافُ اللهَ، وَ رَجُلٌ تَصَدَّقَ، أَخْفَى حَتَّى لاَتَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ يَمِينُهُ، وَ رَجُلٌ ذَكَرَ اللهَ خَالِيًا فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ» متفقٌ عليه. از حضرت ابوهريره رَضِیَ اللهُ عَنهُ روايت شده است که حضرت پيامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فرمودند: «هفت نفر هستند که خداوند در روزي که جز سايهي او سايه اي نيست، ايشان را در سايه ي خود پناه ميدهد: 1. حاکم عادل، 2. جواني که در عبادت خداوند متعال رشد و نشأت يافته باشد، 3. مردي که دلش به مسجد وابسته است، 4. دو مرد که براي رضاي خدا همديگر را دوست دارند و با آن محبت، باهم جمع و از هم جدا مي شوند؛ 5. مردي که زني صاحب مقام و زيبا، او را پيش خودش بخواند و او در جواب بگويد: من از خدا مي ترسم، 6. مردي که صدقه دهد و آن را چنان پنهان کند که دست چپ او از انفاق دست راستش بي خبر باشد و 7. مردي که در حالت تنهايي و خلوت، خدا را ياد کند و چشمانش پر از اشک گردد»

و از صحبت مبتدع دور باید بود و از امور مبتدعه یکسو باید شد که نجات در سنّت است و از حق سبحانه همواره مسألت باید نمود که به صحبت کامل [یعنی پیر کامل و مکمّل] رساند تا جوهر استعداد متجلی شود و کمال انسانی ظهور نماید و به صحبت ناقص گرفتار نسازد که از ناقص کامل نیاید و استعداد سالک ضایع شود.

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)