رساله حضـرت خواجه علي رامتيني رحمة الله علیه

رساله حضـرت خواجه علي رامتيني رحمة الله علیه
خلاصه

بدان اي دوست خدا «زَادَكَ اللهُ تَعَالَي صِدْقًا وَيَقِيْنًا وَ دُوْلَةً وَ اِقْبَالًا وَ عِزًّا وَ اِجْلَالًا» (زياد كند خداوند تعالي تو را صدق و يقين و اقبال و عزت وشرف و قدر) كه رونده راه را ده شرط نگاه داشتني است: شرط اول: آن است كه با طهارت باش.

2 5 00

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِيْـنَ وَالصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ عَلَـي رَسُـوْلِهِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ عَلَـي آلِهِ وَ اَصْحَابِـهِ اَجْمَعِيْنَ.( حمد فراوان خداي راست كه پروردگار عالميان است و درود وسلام بر فرستاده او محمد(ص) و بر آل و اصحاب او همه باد)

بدان اي دوست خدا «زَادَكَ اللهُ تَعَالَي صِدْقًا وَيَقِيْنًا وَ دُوْلَةً وَ اِقْبَالًا وَ عِزًّا وَ اِجْلَالًا» (زياد كند خداوند تعالي تو را صدق و يقين و اقبال و عزت وشرف و قدر) كه رونده راه را ده شرط نگاه داشتني است:

شرط اول: آن است كه با طهارت باشد. طهارت چهار نوع است: طهارت ظاهر، طهارت باطن، طهارت دل و طهارت سِرّ .

طهارت ظاهر معلوم خاص و عام است وليكن در پاكي و حلالي آب تا امكان است، احتياط بايد كرد و در پاكي جامه كه اثرها بسيار دارد. و طهارت باطن از لقمه حرام و مشروبات حرام كه در حديث آمده است «هركسي يك لقمه حرام بخورد چهل روز نه فريضه او قبول است و نه نافله او و نه دعاي او مستجاب است».

و طهارت دل از صفات ناپسنده و از غِل، غش، كينـه، حسد، مكـر، خيانت، بغض، عداوت، محبت دنيا و ظاهـر هر كه منظـور نظر خلق است تا پاك نمي شود، نماز و طاعت او قبول نبود. پس منظور نظر خالق تا پاك نشود به دولت محبت و عشق الهي مشرف نگردد، و طهارت سرّ عبارت است از پاك كردن دل از توجه كردن به غير حق(ج).

شرط دوم: خاموشـي زبان است از كلام ناشايسته و مشغـول داشتـن آن به قرائت قرآن و امـر به معـروف و نهـي از منكـر و اصلاح آدميان و آموختن علم و آموزانيدن كه رسول خدا(ص) فرمودند: «هَلْ يُكِبُّ النَّاسَ عَلَي مَنَاخِرِهِمْ فِي النَّارِ اِلَّاحَصَايِدُ اَلْسِنَتِهِمْ» يعني «آدميان در آتش انداخته نمي شوند، مگر با نتیجه ای از نتایج زیانبار زبان».
 

ایزد چو بنا کرد به حکمت تن وجان
در هر عضوی مصلحتی کرد نهان

 

گر مفسـدتی ندیـده بـودی ز زبـان
محبوس نمی­ کرد به زندان دهان

 

چون مـريم ـ رَضِيَ اللهُ تَعَالَي عَنْهَا ـ خامـوشي گـزيد حق(ج) عيسي(ع) را در طفلي به سخـن در آورد كه «قَالَ اِنِّيْ عَبْدُاللهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ» («عيسي(ع) گفت:من بندة خدايم خداوند مرا كتاب داده است» ترجمه از تفسير حسيني سوره مريم آية 30 جزء 16) چون مريم تن خاموشي گزيند، اگر حق(ج) عيسي دل را بگويايي درآرد هيچ عجيب و غريب نباشد.

تا مریم تن غرقه قدسی نگزیند
با نفخه احیا چو مسیحا نتوان بود

 

در خبر است كه اهل بهشت را هيچ حسرتي بزرگتر از آن نيست كه لحظه اي برايشان گذشته باشد در دنيا كه در آن ذكر حق تعالي نگفته باشند يا بر پيغمبر(ص) صلوات نگفته باشند،

شرط سوم: خلوت است و عزلت از خلق تا ديده بر زنان نامحرم ننگرد كه رسول الله(ص) فرمودند: «نظر در نامحرم تيري زهرآلوده است. چو بر دل رسد، جز هلاك چه باشد؟» چنان كه حضـرت رسالت پناه(ص) فرمـوده است: «اَلنَّظَـرُ اِلَي غَيْرِ مَحْرَمِهِ سَهْمٌ مَسْمُوْمَةٌ مِنْ سَهَامِ اِبْلِيْسَ.» «نظـر كردن به طرف نامحرم تيري زهر آلود از تيرهاي شيطان است».

ز تیر مکر شیطان بد بپوش چشم
هلاک گردی اگر تیر کارگر یابی

 

چنان كه در زنان نامحرم نظر كردن حرام است، در مردان خوب صورت نيز نشايد نظر كردن زيرا حرام است قال الله تعالي: «وَ قُلْ لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ اَبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوْجَهُنَّ» («بگو زنان مسلمان را كه چشم خود را بپوشند و شرمگاه خود را نگاه دارند» سورة نور آيه 31 جزء 18). منقول است از حضرت رسول(ص) كه مر عايشه صديقه ـ رَضِيَ اللهُ تَعَالَي عَنْهَا وَعَنْ اَبِيْهَا ـ را ديد كه نان بيرون آورده بود تا به درويش دهد. رسول الله(ص) فرمودند: «خود چرا بيرون آوردي كه او مرد است؟» ام المؤمنين ـ رَضِيَ اللهُ تَعَالَي عَنْهَا ـ فرمودند: «اين درويش نابينا است.» حضرت رسالت(ص) فرمودند: «اگر او نابينا است، تو كه بينايي.» و هر كه نظر به نامحرم را حلال دارد يا جايز دارد، خوف كفر است.

ديگـر فايده عزلت، نگاه داشتن دست از ناشايسته گرفتـن است. و پاي از نابايست رفتن و گوش از ناشنيدني و حبس نفس است كه دشمن ترين دشمنان است و گشاده شدن درهاي غيب بر دل است و فايدة ديگر نقوش دنيا از روي آينه دل دور كردن تا نقوش آخرت پرتو زند. چون دل صافي تمام يابد، نور وحدانيت در او پرتو زند. اهل تجلي شود فرياد برآرد.
 

زان می ­خورم که روح خمخانه اوست
مستی شده ­ام که عقل پیمانه اوست

 

دردی به من آمد و آتش بر من زد
زان شمـــع که آفتــاب پـــروانه اوست

 

شرط چهارم: روزه است فايده روزه تشبه است با روحانيان و قهر كردن نفس اماره است و خصوصيت «اَلصَّوْمُ لِيْ وَاَنَا اَجْزِيْ بِهِ» (روزه براي من است و من مزد آن خواهم داد)و ثواب بي نهايت «اِنَّمَا يُوَفَّي الصَّابِرُوْنَ اَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ» («جز اين نيست كه مزد صابران بي شمار و تمام داده مي شود» ترجمه از تفسير حسيني سورةزمر آية 10 جزء 23) و رهگـذر شيطان را گرفتـن و سپر حاصل كـردن كه «اَلصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ» (روزه سپري از آتش است). و درد دل گرسنگان شناختن و بخشيدن و بدو شادماني رسيدن كه «للِصَّائِمِ فَرَحَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ اِفْطَارِهِ وَفَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ الرَّحْمَانِ» (براي روزه دار دو خوشي است يك خوشي نزد افطار او و يك خوشي نزد لقاي پروردگار او)و صحت تن حاصل كردن. و فايده روزه بسيار است و بي شمار. خاصه در ايام متبركه در ماه رجب و ذوالقعده و ذي الحجه و محرم كه راوي حديث به اسناد صحيح روايت كرده است و گفته است كه هر دو گوشم كر باد كه اگر از فلان نشنوده باشم كه رسول الله(ص) فرمودند: «هركس سه روز از ماه هاي حرام كه اين چهار ماه است كه ذكر كرده شد روزه دارد به پنج شنبه و آدينه و شنبه، هفتصد ساله عبادت در ديوان عمل وي ثبت گردانند.»

شرط پنجم: ذكرست و فاضل ترين اذكارگفتن «لَا اِلَهَ اِلَّا اللهُ» است.
 

بر تخت وجود هر که شاهنشاه است
او را بسوی عالم حقیقت راه است

 

هر موری یقین که در دل آگاه است
دستش­ ز بد و نیک جهــان کوتــاه است

 

زین پیش دلی بود و هزار اندیشه
اکنـــون همه لا اله اله الله است

 

ای خواجه تو را غم جمال و جاه است
اندیشه باغ و راغ و خرمنگاه است

 

ما سوختگان عالم تجریدیم
ما را غم لا اله الا الله است

 

و مرغ ذكر را دو بال و پر مي بايد تا پر باز كند و بعد از آن پرواز كه «اِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ» («سخن پاك به سوي او بالا مي رود» سورة فاطر آية 10 جزء 22) يك پر حضور و يك پر اخلاص.

ديگر بدان كه حضور آگاهي باشد. يعني داند كه اگر بلند و پست مي خواند، حق تعالي دانا و بينا و شنواست. و اخلاص آن است كه از كردار و گفتار نه دنيا خواهد، نه جاه و مال و نه آنچه به دنيا تعلق دارد و نه عقبي طلبد از بهشت و حور قصور، انهار، اشجار، اثمار(بدون اعواض و اغراض عبادت كند) و در ميان ذكر گويد: الهي مقصود من تويي و از تو، تو را مي خواهم. رسول الله(ص) فرموده اند: «هركس «لَا اِلَهَ اِلَّا اللهُ» گويد از دهان او مرغ سبز بيرون آيد كه بال سفيد مكلل به زر و ياقوت دارد و بر آسمان برآيد تا به عرش رسد و همچون زنبور عسل آواز كند. فرمان آيد مر او را كه ساكت باش. گويد كه چگونه باشم تا كه گويندة من آمرزيده نشود. حق تعالي به آن مرغ فرمان دهد كه ساكت باش كه گويندة تو را آمرزيدم. اي فرشتگان شما نيز گواه باشيد كه سجلات و زلات گويندة اين مرغ را با آب غفران محو گردانيدم. حق تعالي آن جانور را هفتاد زبان كرامت فرمايد تا صاحب خود را آمرزش خواهد تا روز قيامت شود. (آمَنَّا بِهِ وَ صَدَّقْنَا)

آن جانور بيايد و دست گوينده ي خود را بگيرد و بپرد تا بهشت وليكن تلقين از مردي بايد گرفتن كه او را اجازت باشد، چنان كه تير را از تيركش سلطان بايد گرفت و اگر نه تركش بايد گرفت (يعني تيري كه از تركش سلطان نباشد بايد آن را ترك كني ـ ترك گرفتن : ترك كردن) قال الله تعالي«يَا اَيُّهَا الَّذِيْنَ آمَنُوا اذْكُرُو اللهَ ذِكْرًا كَثِيْرًا» («اي كساني كه ايمان آورديد خداوند را بسيار ياد كنيد» سورة احزاب آية 41 جزء 22)در خبر است: «كه روزي هزاران در هزار نفس زده مي شود و از هر نفسي سؤال خواهند كرد كه بر چه برآوردي و بر چه فرود آوردي؟»
 

ز هر نفس به قیامت شمار خواهد بود
گنه مکن که گنهکار خواهد بود

 

بسا سوار که فردا پیاده خواهد بود
بسا پیاده که فردا سواره خواهد بود

 

پس بنده را بايد كه نفس هاي گذشته را كه به غفلت برآورده است قضا كند و اين سرّي است كه تا صاحب بيعت نشويد شمايان را نشايد گفتن.
 

سرّی که با تو دارم در نامه چون نویسم

اسرار فاش گردد از کلک سربریده
 

شرط ششم: نگاه داشت خاطر است و خاطر، چهار قسم است خاطر رحماني، خاطر ملكاني، خاطر شيطاني، خاطر نفساني.

خاطر رحماني، تنبيه غفلت است. خاطر ملكاني، ترغيب طاعت است. خاطر شيطاني، تزيّن معصيت است و خاطر نفساني مطالبه شهوات است. رونده راه را خاطري كه پيدا مي شود، در وقت ذكر بايد كه نفي كند و بر ذكر مشغول باشد تا روشن و معلوم شود كه قبول كردن است يا رد كردن است(مراد نيتجة ذكر است كه بعد از اندازه اي ذكر كردن نتيجه و ثمره ي ذكر را درخود مطالعه كند كه اگر نتيجة آن برايش معلوم نگرديد ذكر كردن را مجدداً شروع كند.)و اگر ميان خواطر تميز نتواند. گويد: «خداوندا مي داني كه نمي دانم و مي دانم كه مي داني. آنچه خير توست آن كرامت فرماي.» و اين دعا را بخواند:

«اَللَّهُمَّ اَرِنَا الْحَقَّ حَقًّا وَارْزُقْنَا اتِّبَاعَهُ وَ اَرِنَا الْبَاطِلَ بَاطِلًا وَارْزُقْنَا اجْتِنَابَهُ وَلَاتَكِلْنَا اِلَي اَنْفُسِنَا وَلَا اِلَي اَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ طَرْفَةَ عَيْنٍ وَلَااَقَلَّ مِنْ ذَالِكَ وَكُنْ لَنَا وَالِيًا وَحَافِظًا وَنَاصِرًا وَ عَوْنًا وَمُعِيْنًا وَعَلَي كُلِّ خَيْرٍدَلِيْلًا وَ مُلَقِّنًا مُؤَيِّدًا رَبَّنَا آتِنَا وَ مَنْ حَضَـرَنَاوَ مَـنْ غَابَ عَنَّا وَكُلَّ مُؤْمِـنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ فِي الدَّارَيْنِ حَسَنَةً يَاوَاسِعَ الْمَغفِرَةِ وَ يَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ ».(خدايا ! حق را براي ما حق بنما و ما را متابعت آن روزي كن و باطل را براي ما باطل بنما و ما را دوري از آن روزي ده . و ما را به خود ما و هيچ يك از مخلوق خود يك چشم بر هم زدن و يا كمتر از آن وا مگذار و براي ما كار سازنده و نصرت دهنده و ياري دهنده ومعونت كننده و بر هر خير دلالت كننده وتلقين كننده به خير و قوت دهنده بر طاعت باش. پروردگارا به ما وكسي كه حاضر است از ما و كسي كه غايب است از ما و هر مرد مسلمان و زن مسلمان را در دنيا وآخرت نيكي عطا فرما اي كه مغفرت تو وسيع است. و اي رحيم ترين رحم كنند گان)

شرط هفتم: رضا دادن به حكم خداي تعالي است و توكل و تفويض هم از اين باب است و در سر و جهر و شدت و در جميع احوال در ميان خوف و رجا بايد بود. چون به كريمي و رحيمي و غفوري و ستاري حق تعالي نظر كند، رجا قوت گيرد و چون به قهاري و شديد العقابي نظر كند، خوف قوت گيرد و چون نظر بر توفيق شود بنده را رجا پيدا شود. كه اگر خواستي دادي و اگر نخواستي توفيق ندادي.
 

توفیق عزیز است به هر کس ندهند
این گوهر نا سفته به هر خَس ندهند

 

و چون به تقصير خويش نظر كند خوف پيدا شود.
 

بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد

 

ورنه سزاوار خداوندیش
کس نتواند که به جای آورد

 

و خير او در دنيا اين است كه در جميع احوال در ميان خوف و رجا باشد اگر چه در طاعتي در حضرت او لَا تَاْمَنْ و اگر چه در معصيتي او را لَاتَيْاَسْ ( هر چند طاعت مي كني باز هم در درگاه خداوند به واسطه طاعت خود ايمن مباش و هر چند در معصيت و گناه هستي باز هم نااميد مباش . يعني هميشه در ميان خوف و رجا باش .).
 

ایمن مباشخواجه و نومید هم مشو
اسلام در میان خوف و رجا بود

 

شرط هشتم: اختيارصحبت صالحان است و هجران مفسدان و مر ضعيفان را در پس حجاب بايد بود تا نظر بر نامحرم نيفتد و نامحرم را نيز چشم بر وي نيفتد. و سخن عزيزان است كه:
 

با هر که نشستی و نشد جمع دلت
وز تو نرهید زحمت آب و گلت

 

از صحبـت او اگر تبـری نکنـی
هرگز نکند روح عـزیزان بحلت

 

شرط نهم: بيداري است و در وي فوايد بسيار است اول «تَخَلَّقُوْا بِاَخْلَاقِ اللهِ»( به اخلاق خداوند با اخلاق شويد) «لَا تَاْخُذُهُ سِنَةٌ وَّ لَا نَوْمٌ» (و خداوند را پينكي (چرت)و خواب نمي گيرد . سوره بقره آيه 255 جزء3).
 

گفتم به چه خدمت به وصالت برسم
گفتا که تخلقو باخلاق الله

 

و شب، خلوت خانه عاشقان است كه راز و نياز به حضرت بي نياز بي تشويش اغيار، عرضه مي دارند.
 

از صبح وجود بی­خبر بود عدم
آن­جا که من و عشق و تو بودیم به هم

 

در روز اگر کسی نیابم محرم
شب ­هست­ غمت ­هست مرا بیش چه غم

 

هر دولتي و سعادتي كه سالكانِ راه يافتند در شب يافتند.
 

دولت­ شبگیر­خواهی­ خیز­ شب­ را­ زنده­ دار
خفته نابینا بود دولت به بیداران رسد

 

شرط دهم: نگاه داشتن لقمه است. بايد كه لقمه حلال و پاك باشد و اين از جمله فريضه هاست قَالَ اللهُ تَعَالَي: «كُلُوْا مِمَّا فِي الْاَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا» («بخوريد حلال پاكيزه را از آن چه در زمين است» ترجمه از تفسير حسيني سورة بقره آية 168 جزء2) و رسول الله(ص) فرمـودند: «عبادت ده جزء است. نه جزء روزي حلال و طيـب طلب كـردن است و باقي همه عبادت، يك جزء است» و حلال آن است كه در وقت ورزيدن او به خدا، عاصي نشود (يعني در بدست آوردن رزق حلال بايد كه به طبق فرموده شريعت عمل كند بدين معني كه طريق بدست آوردن رزق را از شريعت پيدا كند تا به حرام و ربا نيفتد.) و طيب آن است كه به وقت خوردن او بر نيت قوت و طاعت باشد و چون حلال و پاك باشد، اسراف نكند.
 

گرچه خدا گفت کلوا و اشربوا
از پی آن گفت و لاتسرفوا

 

و چون خورَد بايد كه با ذكـر بود. اگـر به غفلت خورَد هم چنان بود كه ذبيحـه بي بسم الله مي خورد «وَلَا تَاْكُلُوْا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ»(«و از آنچه نام خدا بر وي ياد كرده نشد نخوريد» ترجمه از تفسير حسيني سورة اعام آية 121) ظاهر اين آيه تقاضا مي كند و چون خورَد با غافلان هم كاسه نشود.

با بدان کم نشین که صحبت بد
گر چه پاکی تو را پلید کند

 

آفتابـی بــــدین بـزرگی را
ذرّه­ای ابر ناپدید کند

گوهر از ناقصان ره، نطلب
زان که این مایه کاملی دارد

 

و بايد پزندة طعام با طهارت و با ذكر بود تا سبب غفلت و تيرگي نشود كه خواجه خضر ـ عليه السلام ـ نخوردند و گفتند: «آن كس كه خمير كرده است، بي طهارت بوده است. اين لقمه لايق ما نيست.» «رَزَقَنَا اللهُ وَ جَمِيْعَ الْمُؤْمِنِيْنَ حَلَالًا طَيِّبًا» (خداوند پاك ما را و جميع مؤمنين را رزق حلال و پاك روزي دهد). آمين يارب العالمين.


دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)