دادن حساب به اندازه میزان اعمال
از یکی از بزرگان نقل شده است که بزرگی به مجلس مهمانی دعوت شده بود. وی در این مجلس فقط یک یا دو لقمه نان خشک و یک جرعه آب میل نمود و دیگران از انواع طعامی که در آن محفل ترتیب داده شده بود، خوردند. در پایان مهمانی، آن بزرگ تاوۀ آهنی را با آتش، داغ کرد و در وسط مجلس گذاشت و فرمود: هر کس پای خود را در این تاوۀ داغ بنهد و انواع طعامی که خورده است را یکایک بازگو کند و در حضور مجلس حساب پس بدهد. در این هنگام خود بزرگ از همه جلوتر پای خود را در تاوه گذاشت و آب و نان گفت و در کمترین فرصت از آن گذشت. دیگران از دادن حساب طعام عاجز ماندند و نتوانستند پای خود را در درون تاوه بگذارند؛ زیرا اگر پای خود را داخل تاوه میگذاشتند، تا پایان شمارش، وقت زیادی میگذشت و پایشان در تاوه میسوخت؛ بنابراین انسان باید دل خود را به دریای تفرقه نیاندازد و از حساب روز جزا غافل نگردد.
جلد اول، دفتر اول، حصه اول، مکتوب ۴۲