اخلاص و ترک ریا

اخلاص و ترک ریا
خلاصه

منظور از اخلاص چیست؟ اخلاص یعنی انجام هرکاری برای رضای خداوند سبحان و نه بخاطر ریا و شهرت. مسلمان خالص کاری را برای این انجام نمی‌‌دهد تا دیگران ببیند و از کارهایش تعریف و تمجید نمایند و او را بستایند. اخلاص در هرکاری لازم است. مسلمان باید در هر عمل نیت خود را پاک و خالص نماید تا از جانب خداوند متعال پذیرفته شود

6 5 00

منظور از اخلاص چیست؟

اخلاص یعنی انجام هرکاری برای رضای خداوند سبحان و نه بخاطر ریا و شهرت. مسلمان خالص کاری را برای این انجام نمی‌‌دهد تا دیگران ببیند و از کارهایش تعریف و تمجید نمایند و او را بستایند.

اخلاص در هرکاری لازم است

مسلمان باید در هر عمل نیت خود را پاک و خالص نماید تا از جانب خداوند متعال پذیرفته شود. خدای سبحان تنها عملی را می‌‌پذیرد که خالص بخاطر او باشد، خود او جل جلاله در کتابش می‌‌فرماید: «وَ مَا أُمِرُواْ إِلَّا لِيَعبُدُواْ اللَّهَ مُخلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَآءَ» [البینة: 5]. یعنی: «و فرمان نیافته بودند جز اینکه خدا را بپرستند و در حالى که به توحید گراییده ‏اند دین [خود] را براى او خالص گردانند...». و نیز: «أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الخَالِصُ» [الزمر: 3]. یعنی: «آگاه باشید آیین پاک از آن خداست...».

و پیامبر بزرگوارش صلی الله علیه و سلّم می‌‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا يَقْبَلُ مِنْ الْعَمَلِ إِلَّا مَا كَانَ لَهُ خَالِصًا وَابْتُغِيَ بِهِ وَجْهُهُ». [نسائی] یعنی: «خداوند هیچ عملی را نمی‌‌پذیرد مگر آنکه خالص و پاک برای او بوده و بخاطر رضای او انجام شده باشد».


اخلاص یکی از صفات همیشگی مسلمان است چه خدمتکار باشد و چه تاجر یا دانشجو، یا هر شغل دیگری داشته باشد. خدمتکار کار خویش را بدرستی به انجام می‌‌رساند چرا که خداوند او را به دقت و درستی در کارش امر فرموده است، تاجر نیز در تجارت خویش از خدا پروا داشته و به مردم گران نمی‌‌فروشد، بلکه پیوسته به دنبال کسب سود حلال است. دانشجو در مطالعات و فراگیری درس‌هایش می‌‌کوشد و مقصود وی از کسب علم حصول رضای پروردگار و خدمت به مسلمانان می‌‌باشد.

اخلاص، خصلت پیامبران

خداوند متعال در مورد حضرت موسی علیه السلام بیان می‌‌فرماید: «وَ اذكُر فِي الكِتَبِ مُوسَى إِنَّهُۥ كَانَ مُخلَصاً وَ كَانَ رَسُولا نَّبِيّاً» [مریم: 51]. یعنی: «و در این کتاب از موسى یاد کن زیرا که او پاکدل و فرستاده و پیامبر بود». و خدای جل جلاله حضرت ابراهیم، اسحاق و یعقوب علیهم السلام را نیز اینگونه توصیف می‌‌فرماید: «وَ اذكُر عِبَادَنَا إِبرَهِيمَ وَ إِسحَقَ وَ يَعقُوبَ أُوْلِي الأَيدِي وَ الأَبصَارِ إِنَّآ أَخلَصنَاهُم بِخَالِصَة ذِكرَى الدَّارِ وَ إِنَّهُم عِندَنَا لَمِنَ المُصطَفَينَ الأَخيَارِ» [ص: 45-47]. یعنی: «و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که نیرومند و دیده‏ ور بودند به یادآور. ما آنان را با موهبت ویژه‏اى که یادآورى آن سراى بود خالص گردانیدیم. و آنان در پیشگاه ما جدا از برگزیدگان نیکانند».

اخلاص در نیت

عده‌ای نزد پیامبر صلی الله علیه و سلّم رفته و گفتند: ای پیامبر خدا! می‌‌خواهیم همراه شما برای غزوه‌ی تبوک بیرون بیاییم ولی توشه و اسلحه‌ای نداریم. پیامبر خدا صلی الله علیه و سلّم نیز چیزی نداشت تا به آنان کمک نماید، بنابراین فرمود تا برگردند. این عده نیز با غم و اندوه و در حالی که از اینکه برای جهاد در راه خدا توانایی نداشتند، می‌‌گریستند بازگشتند. خداوند عز و جل در حق آنان آیات قرآنی را نازل نمود برای آنکه تا روز قیامت آن را بخوانند:

«لَّيسَ عَلَى الضُّعَفَآءِ وَلَا عَلَى المَرضَى وَلَا عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى المُحسِنِينَ مِن سَبِيل وَ اللَّهُ غَفُور رَّحِيم وَ لَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَآ أَتَوكَ لِتَحمِلَهُم قُلتَ لَا أَجِدُ مَآ أَحمِلُكُم عَلَيهِ تَوَلَّواْ وَّ أَعيُنُهُم تَفِيضُ مِنَ الدَّمعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُواْ مَا يُنفِقُونَ» [التوبة: 91-92].

یعنی: «بر ناتوانان و بر بیماران و بر کسانى که چیزى نمى ‏یابند [تا در راه جهاد ] خرج کنند در صورتى که براى خدا و پیامبرش خیرخواهى نمایند هیچ گناهى نیست [و نیز] بر نیکوکاران ایرادى نیست و خدا آمرزنده مهربان است. و [نیز] گناهى نیست بر کسانى که چون پیش تو آمدند تا سوارشان کنى [و] گفتى چیزى پیدا نمى ‏کنم تا بر آن سوارتان کنم برگشتند و در اثر اندوه از چشمانشان اشک فرو مى‏ریخت که [چرا] چیزى نمى‏ یابند تا [در راه جهاد] خرج کنند». وقتی رسول خدا صلی الله علیه و سلّم عازم جنگ شد به یارانش فرمود: «إِنَّ أَقْوَامًا بِالْمَدِينَةِ خَلْفَنَا، مَا سَلَكْنَا شِعْبًا وَلاَ وَادِيًا إِلاَّ وَهُمْ مَعَنَا فِيهِ (يعني يأخذون من الأجر مثلنا)، حَبَسَهُمُ(منعهم) الْعُذْرُ».  [صحیح بخاری] معنی حدیث: «همانا، در مدینه کسانی را ترک نمودیم که هیچ راه کوهستانی و هیچ وادی را طی نکردیم مگر اینکه آنان با ما بودند (یعنی به اندازه‌ی ما پاداش می‌‌گیرند) و جز عذر، آن‌ها را چیزی از همراهی با ما باز نداشت».

اخلاص در عبادت

خداوند متعال هیچ طاعت و عبادتی را از انسان نمی‌‌پذیرد مگر آنکه خالص برای او بوده باشد. پیامبر صلی الله علیه و سلّم در حدیث قدسی از پروردگار رب العزة، روایت فرموده‌اند: «أَنَا أَغْنَى الشُّرَكَاءِ عَنِ الشِّرْكِ مَنْ عَمِلَ عَمَلاً أَشْرَكَ فِيهِ مَعِى غَيْرِى تَرَكْتُهُ وَشِرْكَهُ». [مسلم] یعنی: «خداوند تعالی می‌‌فرماید: من بی‌نیازترین شرکاء از شرک می‌‌باشم. آنکه عملی انجام دهد که غیرم را در آن با من در نظر داشته باشد، خودش و شرکش را فرو می‌‌گذارم».

انسان مسلمان در نماز روی دل بسوی پروردگار جهانیان دارد و آن را با خشوع و آرامش و وقار بجای می‌‌آورد. مسلمان با امید به پاداش خداوند روزه می‌‌گیرد و نه برای آنکه مردم بگویند: فلان کس نماز می‌‌گزارد، زکات می‌‌دهد، روزه می‌‌گیرد و ... بلکه تمام کارهایش را بخاطر خشنودی پروردگار خود انجام می‌‌دهد.

پاداش مخلصان

شیطان از مسلمان با اخلاص دور می‌‌شود و او را وسوسه نمی‌‌کند، چرا که خداوند مؤمنین مخلص را از گزند شیطان محفوظ می‌‌دارد. در قرآن کریم در نقل یک حادثه چنین آمده است که از زبان شیطان نقل می‌‌شود که «وَقَالَ رَبِّ أَوزِعنِي أَن أَشكُرَ نِعمَتَكَ الَّتِي أَنعَمتَ عَلَيَّ وَ عَلَى وَلِدَيَّ وَ أَن أَعمَلَ صَالِحاً تَرضَاهُ وَ أَدخِلنِي بِرَحمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصّالِحِينَ» [الحجر: 39-40]. یعنی: «گفت پروردگارا به سبب آنکه مرا گمراه ساختى من [هم گناهان‌شان را] در زمین برایشان مى ‏آرایم و همه را گمراه خواهم ساخت. مگر بندگان خالص تو از میان آنان را». همچنین خداوند متعال درباره‌ی پاداش مخلصان در آخرت می‌‌فرماید: «إِلَّا الَّذِينَ تَابُواْ وَ أَصلَحُواْ وَ اعتَصَمُواْ بِاللَّهِ وَ أَخلَصُواْ دِينَهُم لِلَّهِ فَأُوْلَئِكَ مَعَ المُؤمِنِينَ وَ سَوفَ يُؤتِ اللَّهُ المُؤمِنِينَ أَجرًا عَظِيماً» [النساء: 146]. یعنی: «مگر کسانى که توبه کردند و [عمل خود را] اصلاح نمودند و به خدا تمسک جستند و دین خود را براى خدا خالص گردانیدند که [در نتیجه] آنان با مؤمنان خواهند بود و به زودى خدا مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد بخشید».

ریاکاری

وقتی فرد در حضور مردم برای کارهای نیک شاد و شتابان بوده و در تنهایی بی‌حال و کسل است، چنانچه از او تعریف کنند سعی و تلاش کرده و اگر از او بدبگویند کم کاری می‌‌نماید.

خداوند متعال ویژگی‌های ریاکاران منافق را اینچنین بیان می‌‌کند: «إِنَّ المُنَفِقِينَ يُخَدِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَدِعُهُم وَ إِذَا قَامُواْ إِلَى ٱلصَّلَوةِ قَامُواْ كُسَالَى يُرَآءُونَ ٱلنَّاسَ وَلَا يَذكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلاً» [النساء: 142]. یعنی: «منافقان با خدا نیرنگ مى ‏کنند و حال آنکه او با آنان نیرنگ خواهد کرد و چون به نماز ایستند با کسالت برخیزند با مردم ریا مى‏ کنند و خدا را جز اندکى یاد نمى ‏کنند».

ریاکاری جزو صفات منافقان است و انسان مسلمان تا جایی که ممکن است باید از آن دوری نماید و قلب و نیت درونی‌اش را پیوسته برای خداوند پاک و خالص نگه دارد. پیامبر صلی الله علیه و سلّم فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ لاَ يَنْظُرُ إِلَى أَجْسَادِكُمْ وَلاَ إِلَى صُوَرِكُمْ وَلَكِنْ يَنْظُرُ إِلَى قُلُوبِكُمْ».  [مسلم] یعنی: «همانا خداوند به تن‌ها و پیکره‌های شما نمی‌‌نگرد، بلکه به دل‌ها و اعمال شما می‌‌نگرد».

ریاکاری، شرک است

مسلمان ریا نمی‌‌ورزد، زیرا که ریا شریک قرار دادن با خداوند سبحانه و تعالی است. پیامبر صلی الله علیه و سلّم می‌‌فرماید: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَتَخَوَّفُ عَلَى أُمَّتِى الإِشْرَاكُ بِاللَّهِ أَمَا إِنِّى لَسْتُ أَقُولُ يَعْبُدُونَ شَمْسًا وَلاَ قَمَرًا وَلاَ وَثَنًا وَلَكِنْ أَعْمَالاً لِغَيْرِ اللَّهِ وَشَهْوَةً خَفِيَّةً». [ابن ماجه]. یعنی: «بیشترین ترس و نگرانی من برای امتم تنها شرک به خداست، منظور من این نیست که: آن‌ها خورشید یا ماه و یا بت خواهند پرستید، بلکه کارهایی بخاطر غیر خدا و شهوت و تمایل پنهانی». و نیز فرموده است: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ الشِّرْكُ الأَصْغَرُ ». قَالُوا وَمَا الشِّرْكُ الأَصْغَرُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ « الرِّيَاءُ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِذَا جُزِىَ النَّاسُ بِأَعْمَالِهِمْ اذْهَبُوا إِلَى الَّذِينَ كُنْتُمْ تُرَاءُونَ فِى الدُّنْيَا فَانْظُرُوا هَلْ تَجِدُونَ عِنْدَهُمْ جَزَاءً». [احمد] یعنی:‌ «بیشترین ترس من درباره‌ی شما شرک کوچک‌تر است. گفتند: یا رسول الله، شرک کوچک‌تر چیست؟ آنحضرت صلی الله علیه و سلّم فرمود: ریاء، خداوند جل جلاله در روز قیامت و هنگام جزا و پاداش اعمال مردم می‌‌فرماید: بروید نزد آنان که در دنیا برای آنان ریا می‌‌ورزیدید، ببینید آیا پاداشتان نزد آنان می‌‌یابید؟».

به این ترتیب فرد ریاکار پاداشی در برابر کاری که می‌‌کند دریافت نمی‌‌نماید، چون هدف او از آن عمل کسب خوشنودی مردم و مدح و ستایش آنان و دست یافتن به منزلت در بین دیگران بوده است و چیزی در قیامت به عنوان پاداش نخواهد داشت.

جای ریاکار در آتش است

رسول خدا صلی الله علیه و سلّم در یکی از جنگ‌ها به یاران خویش خبر داد که فلان کس داخل آتش (جهنم) خواهد شد، فرد مذکور هم همراه مسلمانان در نبرد شرکت داشت. به کارهای آن مرد نگاه کرده و او را در نظر گرفتند تا ببینند قضیه‌ی او چیست؟ اما مشاهده کردند به سختی در حال نبرد می‌‌باشد. صحابه تعجب‌شان افزون شد ولی کمی بعد چیز عجیبی رخ داد. مرد جنگجو دچار جراحتی شد و شمشیرش را برداشته و با آن به خود ضربتی وارد ساخت. آنگاه صحابه به او گفتند: وای بر تو! آیا خودت را به قتل می‌‌رسانی؟ مرد پاسخ داد: من برای ان می‌‌جنگیدم تا دیگران بی‌پروایی مرا دیده و به شجاعت من پی ببرند. آن مرد فوت کرده و سخن رسول خدا صلی الله علیه و سلّم درباره‌اش راست پدیدار گشت.

همچنین پیامبر صلی الله علیه و سلّم ما را باخبر ساخته است که ریاکاران اولین گروه عذاب شوندگان در روز قیامت می‌‌باشند. سه گروه نخست وارد شوندگان به آتش جهنم اینان هستند: عالم، قاری قرآن و شهید! چون در اعمال‌شان آن را خالص و پاک برای خداوند ننموده و از آن کارها خوشنودی خدا را منظور نداشتند.

ریا، عبادت‌ها را باطل می‌‌کند

وقتی انسان عبادتی را بدون اخلاص به جای می‌‌آورد، در مقابل آن هیچ‌گونه اجر و پاداشی را دریافت ننموده و در عوض مرتکب گناه و مستحق کیفر می‌‌گردند، چرا که آن را خالص و پاک برای پروردگار جهانیان نگردانیده است. خداوند می‌‌فرماید: «فَوَيل لِّلمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُم عَن صَلَاتِهِم سَاهُونَ الَّذِينَ هُم يُرَآءُونَ وَ يَمنَعُونَ المَاعُونَ» [الماعون: 4-7]. یعنی: «پس واى بر نمازگزاران. همآنان‌که از نمازشان غافلند. آنان که ریا مى‏ کنند. و از [دادن] زکات [و وسایل و مایحتاج خانه] خوددارى مى ‏ورزند».

کسانی که صدقه و خیرات می‌‌دهند و بخاطر کارهایشان منت نهاده و آن را خالص برای خداوند انجام نمی‌‌دهند، در عوض صدقات خویش اجری از جانب خدا دریافت ننموده و مانند زمین سفت و سختی می‌‌شود که در آن هیچ کشتی و کاری به عمل نمی‌‌آید، که در قرآن در وصف ریا کار آمده است: «فَمَثَلُهُۥ كَمَثَلِ صَفوَانٍ عَلَيهِ تُرَاب فَأَصَابَهُۥ وَابِل فَتَرَكَهُۥ صَلداً لَّا يَقدِرُونَ عَلَى شَيء مِّمَّا كَسَبُواْ» [البقرة: 264]. یعنی: «...پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ خارایى است که بر روى آن‏، خاکى (نشسته‏) است‏، و رگبارى به آن رسیده و آن (سنگ‏) را سخت و صاف بر جاى نهاده است‏. آنان (یعنی: ریاکاران‏) نیز از آنچه به دست آورده‏اند، بهره‏اى نمى‏ برند...».

خداوند جل جلاله عبادت ریاکاران را برای‌شان بیهوده و بی‌فایده دانسته و می‌‌فرماید: «وَ قَدِمنَآ إِلَى مَا عَمِلُواْ مِن عَمَل فَجَعَلنَهُ هَبَآء مَّنثُوراً» [الفرقان: 23]. یعنی: «و به هرگونه کارى که کرده‏ اند مى‏ پردازیم و آن را [چون] گردى پراکنده مى‏ سازیم»!.

تعریف می‌‌کنند که در بنی‌اسرائیل مرد عابدی بود، عده‌ای از قومش نزد او آمده و گفتند: مردمی آنجا زندگی می‌‌کنند که درختی را پرستش کرده و به خداوند شرک می‌‌ورزند. مرد عابد بسیار خشمگین شد و تبری را به دست گرفته و راهی آن منطقه شد تا درخت را قطع نماید. در بین راه ابلیس به شکل پیرمردی کهن‌سال بر او ظاهر شد و پرسید: کجا می‌‌روی؟

مرد عابد پاسخ داد: می‌‌خواهم درختی را که عده‌ای از مردم به جای خدا می‌‌پرستند قطع کنم. ابلیس گفت: نمی‌‌گذارم آن را قطع کنی!.

بین آن دو مشاجره رخ داده و عابد بر او پیروز شده و ابلیس را بر زمین افکند. ابلیس گفت: چیزی را می‌‌خواهم به تو نشان دهم که از این کار برای تو بهتر است. تو مرد فقیری هستی و مال و ثروتی نداری. از همین‌جا برگرد و من در عوض هر روز به تو دو دینار می‌‌دهم. مرد عابد پذیرفت و در روز اول دو دینار دریافت نمود. روز دوم هم دو دینار دیگر گرفت، ولی روز سوم دو دینار را دریافت ننمود. مرد عابد بسیار خشمگین شد و تبرش را برگرفته و گفت: باید درخت را قطع نمایم. ابلیس باز به صورت پیرمردی کهن‌سال بر او ظاهر گشت و پرسید: کجا می‌‌روی؟ مرد عابد گفت: می‌‌خواهم درخت را قطع کنم.

ابلیس گفت: نمی‌‌توانی، من جلوی تو را خواهم گرفت. آن دو با هم به مبارزه پرداخته و ابلیس مرد عابد را بر زمین انداخت. مرد عابد با تعجب پرسید: این بار چه کار کردی؟! دفعه‌ی پیش که من تو را بر زمین زدم! ابلیس گفت: چون بار اول بخاطر خدا خشمگین بودی و عمل تو خالص برای او بود، برای همین خداوند ترا از دست من محافظت نمود. اما این بار، تو بخاطر خودت و از دست دادن دو دینار خشمگین شدی و من ترا شکست داده و بر تو پیروز گشتم.

***

یکی از زنان صحابه به نام قیس از مکه بسوی مدینه هجرت نمود. مردی نیز برای ازدواج با او، و نه برای نصرت دین خداوند، هجرت کرد. پیامبر صلی الله علیه و سلّم در این مورد فرمود: «إنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ، وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إلَى دُنْيَا يُصِيبُهَا أَوْ امْرَأَةٍ يَتَزَوَّجُهَا فَهِجْرَتُهُ إلَى مَا هَاجَرَ إلَيْهِ». [متفق علیه]. یعنی: «همانا ثواب اعمال به نیت بستگی دارد و هر کس نتیجه‌ی نیت خود را درم یابد، پس کسی که هجرت او بسوی خدا و رسول او است ثواب هجرت بسوی خدا و رسولش را در می‌‌یابد و کسی که هجرتش بسوی دنیا باشد بآن می‌رسد یا هجرت او برای ازدواج با زنی باشد، پس هجرت او بسوی چیزیست که برای رسیدن به آن هجرت نموده است».

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)