آداب استيذان

آداب استيذان
خلاصه

چگونگي وارد شدن به خانه ي ديگران ،اگر کسي سه بار استيذان کند،فرستادن به منزله‌ي اجازه است،جبرئيل شب معراج مرا تا آسمان دنيا بالا برد،قبل از داخل شدن تسبيحي گويد يا تنحنح [تازه کردن گلو، سرفه کردن] کند يا دست هايش را بر هم زند تا صاحب خانه آگاه گردد.

5 5 00

چگونگي وارد شدن به خانه ي ديگران

هنگامي که به درِ خانه ي کسي مي‌رود، بايد بدون اجازه و سر زده به خانه ي وي داخل نشود؛ بلکه پشتِ در ايستاده و اجازه‌ي ورود بگيرد. اگر به او اجازه‌ي ورود دهند داخل شود و گرنه برگردد. در شفاي قاضي عياض رحمه الله به روايت مغيره رضی الله عنه آمده است که صحابه درِ خانه‌ي رسول‌الله صلی الله علیه و سلّم را با انگشتان خود مي‌کوبيدند؛ يعني به آن حضرت احترام مي‌گذاشتند و بدون اجازه‌ي وي وارد نمي‌شدند.

در شرح السنّه مذکور است که نزد گروهي از علما استيذان با لفظ سلام است و نزد بعضي، استيذان قبل از سلام است؛ بدينگونه که وقتي به درِ خانه‌ي کسي رسيد، قبل از داخل شدن تسبيحي گويد يا تنحنح [تازه کردن گلو، سرفه کردن] کند يا دست هايش را بر هم زند تا صاحب خانه آگاه گردد.

امام نوّاوي و ماوردي(رح) نقل کرده‌اند که در تقديم سلام بر استيذان و تأخير آن سه قول است: 1) ابتدا سلام کند و اين قول صحيح است چنانکه در ادامه بيان مي‌شود. 2) استيذان را مقّـدم بدارد همانطـور كه بعضـي از علما به آن معتقـدند.  3) اگر با صاحب خانه پيش از داخل شدن ملاقات کند سلام را مقدّم دارد و در غير اين صورت استيذان را تقديم کند و اين قول مختار است.

استيذان با لفظ سلام

در بعضي احاديث صحيح آمده است که وقتي پيغمبر صلی الله علیه و سلّم به درِ خانه‌ي کسي مي‌رفت بر يک طرف در مي‌ايستاد و اجازه‌ي ورود مي‌خواست به اين صورت که مي‌گفت: «السلام عليکم، السلام عليکم» و به اصحاب خود امر مي‌کرد که وقتي به درِ خانه‌ي کسي رسيدند و خواستند که داخل شوند، اوّل سلام کنند و به کسي که ابتدا سلام نکند، اجازه‌ي دخول ندهند.

در سنن ابوداود و ترمذي از کلدة بن حنبل صحابي رضی الله عنه چنين روايت شده است: صفوان بن امّيه رضی الله عنه مرا با آهويي و مقداري شير و خيار نزد پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرستاد و آن حضرت در بالاي وادي بود، پس بر وي داخل شدم و سلام نکردم و اجازه‌اي نگرفتم. فرمود: باز گرد، سپس بگو: «اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَدْخُلُ» و من نيز چنين کردم. (سنن ترمذی ج7 ص454 ح ش 2782 چاپ دار الکتب العلمیه و سنن ابی داود ج14 ص81 ح ش 5171 چاپ دار احیاء التراث العربی.)

همچنين در صحيح ابي‌داود از ربيع بن حراش رضی الله عنه ـ که از بزرگان تابعين است ـ ثابت شده است که مردي از بني عامر براي ما حديثي نقل کرد و گفت: نزد پيغمبر صلی الله علیه و سلّم رفته و اجازه‌ي ورود خواستم و او در خانه بود. گفتم: آيا داخل شوم؟ آن حضرت با آواز بلند به خادمي گفت: نزد اين مرد برو و به او استيذان بياموز. به او بگو تا به اين طريق بگويد: «اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَدْخُلُ». آن عامري گفت: من از بيرون شنيدم و قبل از اینکه خادم بيايد، گفتم: «اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَدْخُلُ» پس آن حضرت به من اجازه‌ي ورود داد. (سنن ابی داود ج14 ص83 ح ش 5172 چاپ دار احیاء التراث العربی)

پافشاري نكردن هنگام استيذان

در صحيحين از ابوموسي اشعري رضی الله عنه روايت شده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: استيذان سه بار است، اگر اجازه دادند داخل شو وگرنه باز گرد.

حدّثنا حُسَيْنُ بْنُ حُرَيْثٍ أَبُو عَمَّارٍ. حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ مُوسَى. أَخْبَرَنَا طَلْحَةُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَبِي بُرْدَةَ عَنْ أَبِي مُوسَى الأَشْعَرِيِّ، قَالَ: جَاءَ أَبُو مُوسَى إِلَى عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ فَقَالَ: السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ. هذَا عَبْدُاللهِ بْنُ قَيْسٍ. فَلَمْ يَأْذَنْ لَهُ. فَقَالَ: السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ. هذَا أَبُو مُوسَى. السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ. هذَا الأَشْعَرِيُّ. ثُمَّ انْصَرَفَ. فَقَالَ: رُدُّوا عَلَيَّ. رُدُّوا عَلَيَّ. فَجَاءَ فَقَالَ: يَا أَبَا مُوسَى مَا رَدَّكَ؟ كُنَّا فِي شُغْلٍ. قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ يَقُولُ: «الإِسْتِئْذَانُ ثَلاَثٌ. فَإنْ أُذِنَ لَكَ، وَ إِلَّا فَارْجِـعْ». قَالَ: لَتَأْتِيَنِّي عَلَى هذَا بِبَيِّنَةٍ. وَ إِلَّا فَعَلْتُ وَ فَعَلْتُ. فَذَهَبَ أَبُو مُوسَى. قَالَ عُمَرُ: إِنْ وَجَدَ بَيِّنَةً تَجِدُوهُ عِنْدَ الْمِنْبَرِ عَشِيَّةً. وَ إِنْ لَمْ يَجِدْ بَيِّنَةً فَلَمْ تَجِدُوهُ. فَلَمَّا أَنْ جَاءَ بِالْعَشِيِّ وَجَدُوهُ. قَالَ: يَا أَبَا مُوسَى مَا تَقُولُ؟ أَقَدْ وَجَدْتَ؟ قَالَ: نَعَمْ. أُبَيَّ بْنَ كَعْبٍ. قَالَ: عَدْلٌ. قَالَ: يَا أَبَا الطُّفَيْلِ مَا يَقُولُ هذَا؟ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ يَقُولُ ذلِكَ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ فَلاَ تَكُونَنَّ عَذَاباً عَلَى أَصْحَابِ رَسُولِ اللهِ. قَالَ: سُبْحَانَ اللهِ إِنَّمَا سَمِعْتُ شَيْئاً. فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَتَثَبَّتَ. صحیح مسلم ج14 ص111 باب الاستأذان ح ش 5588 چاپ دار الکتب العلمیه

سنّت آن است که ابتدا سلام کند سپس استيذان نمايد و نزديک درِ خانه به جانب راست يا چپ بايستد و پس از آن بگويد: «اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ اَدْخُلُ» اگر کسي از درون خانه جواب ندهد تا سه بار اين جمله را تكرار كند، اگر پس از سه بار جوابي نشنيد ديگر اصرار نکند.

در شرعة‌الاسلام آمده است: هر بار که کلمه ي استيذان مي‌گويد به اندازه‌اي صبر کند که شخصي طعام بخورد و يا چهار رکعت نماز گزارد. اگر پس از سه بار کسي جواب ندهد بايد بدون کدورت نسبت به صاحب خانه برگردد.

سؤال: اگر کسي سه بار استيذان کند و جوابي نشنود و گمان كند که صاحب خانه نشنيده است آيا ديگر استيذان کند يا نه؟

ابن عربي(رح) ـ که از مجتهدان مذهب امام مالک است، نه صاحب فتوحات ـ در اين باره سه قول دارد: 1) جايز است که دوباره تكرار کند. 2) ديگر تكرار نکند. 3) اگر لفظ استيذان بر سلام مقدّم باشد تكرار کردن آن جايز است. وي قول دوم را برگزيده و امام نوّاوي نيز آن را مطابق سنّت دانسته است.

گفتن نام خود پس از استيذان

امام نوّاوي(رح) گفته است: سزاوار است که پس از استيذان، هنگامي كه صاحب خانه بپرسد كيست؟ نام خود را بگويد به گونه‌اي که براي صاحب خانه شناخت کامل نسبت به وي حاصل شود و مکروه است که بگويد: منم، يا خادم توست، يا دوست توست و آنچه مانند اين است؛ زيرا براي صاحب خانه مبهم مي‌ماند که مستأذن کيست و آن ابهام سبب تفرقه‌ي خاطر وي مي‌شود.

حدَّثنا يحيى بنُ بُكَير قال: حدثَنا الليثُ عن يونُسَ عنِ ابنِ شهابٍ عن أَنس بنِ مالكٍ قال: كان أبو ذَرٍّ يُحدِّثُ أن رسولَ اللهِ صلى الله عليه و سلّم قال: «فُرِجَ عن سَقفِ بيتي و أنا بمكةَ، فنزلَ جبريلُ ففَرَجَ صَدري، ثمَّ غَسلَهُ بماءِ زَمْزَمَ، ثمَّ جاءَ بطِسْتٍ مِن ذَهَبٍ مُمتَلىءٍ حِكمةً و إيماناً فأفرَغَه في صَدرِي ثمَّ أطبَقَهُ، ثم أَخَذَ بيدي فعَرَجَ بي إلى السماءِ الدُّنيا، فلمّا جِئتُ إلى السماءِ الدُّنيا قال جِبريلُ لخازِنِ السماءِ: افتَحْ. قال: مَن هذا؟ قال: جِبرِيلُ. قال: هَل مَعكَ أَحدٌ؟ قال: نعم، معي محمدٌ صلى الله عليه و سلّم. فقال: أُرسِلَ إليهِ؟ قال: نعم. فلما فتحَ عَلَوَنا السماء الدنيا، فإذا رجُلٌ قاعدٌ عَلَى يَمينِه أسْوِدَةٌ وعلى يَسارِهِ أسْوِدةٌ، إذا نَظَرَ قِبَلَ يَمينهِ ضحكَ، و إذا نظرَ قِبَلَ يَسارِهِ بكى، فقال: مَرحباً بالنبيِّ الصالحِ و الابنِ الصالحِ. قلتُ لجِبرِيلَ: مَن هذا؟ قال: هذا آدمُ، و هذهِ الأسودَةُ عن يَمينِهِ و شِمالِه نَسَمُ بَنيهِ، فأهلُ اليَمينِ منهم أهلُ الجَنَّةِ، و الأسْوِدَةُ التي عن شِمالهِ أهلُ النارِ، فإذا نظرَ عنِ يَمينهِ ضَحِكَ، و إذا نظرَ قِبَلَ شِمالهِ بكى. حتّى عَرَجَ بي إلى السماءِ الثانيةِ فقال لخازِنِها: افتحْ. فقال له خازِنُها مِثلَ ما قال الأوَّلُ، ففتحَ». قال أنسٌ: فذَكرَ أنه وَجدَ في السماواتِ آدمَ وإدريسَ و موسى و عيسى و إبراهيمَ صَلواتُ اللهِ عليهم. و لم يُثبِتْ كيفَ مَنازِلهُمْ، غيرَ أنه ذكرَ أنه وَجدَ آدمَ في السماءِ الدنيا، و إبراهيمَ في السماءِ السادسةِ. قال أنَسٌ: فلمّا مَرَّ جِبرِيلُ بالنبيِّ صلى الله عليه و سلّم بإدْرِيسَ قال: «مَرحباً بالنبيِّ الصالحِ و الأخِ الصالحِ. فقلتُ: مَن هذا؟ قال: هذا إدريسُ. ثمَّ مَرَرتُ بموسى فقال: مَرحباً بالنبيِّ الصالحِ و الأخِ الصالح. قلتُ: مَن هذا؟ قال: هذا موسى. ثمَّ مررتُ بعيسى فقال: مَرحباً بالأخِ الصالحِ و النبيِّ الصالح قلتُ: مَن هذا؟ قال: هذا عيسى. ثمَّ مَرَرْتُ بإبراهيمَ فقال: مَرحباً بالنبيِّ الصالحِ و الابنِ الصالح. قلتُ: مَن هذا؟ قال: هذا إبراهيمُ صلى الله عليه و سلّم» قال ابن شِهاب فأخبرَني ابنُ حَزمٍ: أنَّ ابنَ عبّاسٍ و أبا حَبَّةَ الأنصاريَّ كانا يقولانِ: قال النبيُّ صلى الله عليه و سلّم: «ثمَّ عُرِجَ بي حتّى ظَهَرْتُ لمُسْتَوًى أسمعُ فيه صَريفَ الأقلام». قال ابنُ حزمٍ و أنسُ بنُ مالكٍ: قال النبيُّ صلى الله عليه و سلّم: «ففَرَضَ اللهُ على أُمَّتي خَمسينَ صلاةً، فرَجَعْتُ بذلكَ حتى مَرَرْتُ على موسى فقال: ما فرَضَ اللهُ لك على أُمَّتِكَ؟ قلتُ: فَرضَ خَمسينَ صَلاةً. قال: فارجِعْ إلى ربِّكَ، فإنَّ أُمَّتَكَ لا تُطيقُ ذلكَ. فراجعَني فوَضَعَ شَطْرَها. فرجَعتُ إلى موسى قلتُ: وَضعَ شَطرَها. فقال: راجِعْ ربَّكَ، فإن أُمَّتَكَ لا تُطيقُ. فراجَعتُ، فوَضَعَ شطرَها. فرجَعتُ إليه فقال: ارجعْ إلى ربِّكَ فإن أُمَّتَكَ لا تُطيقُ ذلكَ. فراجعته فقال: هي خَمسٌ و هيَ خمسون، لا يُبَدَّلُ القول (صحیح بخاری ج1 ص135 ح ش 347 چاپ دار احیاء التراث الاسلامی)

در صحيحين روايت شده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: جبرئيل شب معراج مرا تا آسمان دنيا بالا برد، پس درِ آسمان را کوبيد. پرسيدند: کيست؟ گفت: جبرئيل است. گفتند: با تو کيست؟ گفت: محمّد صلی الله علیه و سلّم. پس مرا به آسمان دوّم و سوّم و ساير آسمان ها برد و بر هر دري كه مي‌رسيد چنين مي‌گفت و مي‌شنيد.

حدّثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللهِ بْنِ نُمَيْرٍ. حَدَّثَنَا عَبْدُاللهِ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ شُعْبَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُنْكَدِرِ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللهِ، قَالَ: أَتَيْتُ النَّبِيَّ. فَدَعَوْتُ. فَقَالَ النَّبِي صلى الله عليه و سلم: «مَنْ هذَا؟» قُلْتُ: أَنَا. قَالَ: فَخَرَجَ وَهُوَ يَقُولُ: «أَنَا، أَنَا». (صحیح مسلم ج14 ص112 ح ش 5590 چاپ دار الکتب العلمیه)

همچنين در صحيحين از جابر رضی الله عنه روايت شده است: نزد پيغمبر صلی الله علیه و سلّم آمدم و در را کوبيدم. فرمود: کيست؟ گفتم: منم. فرمود: منم منم (دو بار) گويا اين کلمه را که من گفتم نپسنديد.

ترک استيذان هنگام همراه بودن فرستاده‌ي دعوت‌کننده با شخص

حدثنا مُوسَى بنُ إِسْمَاعِيلَ أخبرنا عن حَبِيبٍ وَ هِشَامٍ عن مُحَمَّدٍ عن أبي هُرَيْرَةَ ، أنَّ النَّبيَّ صلى الله عليه وسلّم قال: «رَسُولُ الرَّجُلِ إِلَى الرَّجُلِ إِذْنُهُ». (سنن ابی داود ج14 ص93 ح ش 5184، شعب الایمان بیهقی ج6 ص444 ح ش 8830 چاپ دار الکتب العلمیه)

در احاديث صحيح آمده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: هنگامي که يکي از شما را دعوت کنند و با فرستاده‌ي آن دعوت کننده همراه باشيد، اين فرستادن به منزله‌ي اجازه است ؛ يعني وقتي به درِ خانه‌ي آن دعوت کننده رسيديد و با قاصد وي همراه بوديد، نيازي نيست که اجازه‌ي ورود بخواهيد.

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)