اقسام اعمال خارق العاده

اقسام اعمال خارق العاده
خلاصه

بدانكه اعمال نقض كننده عادت (اعمال خارق العاده) بر شش قسم مي باشند: قسم اول «معجزه» است و معجزه مأخوذ از لفظ «عَجز» با فتح «عين» مي باشد كه مقابل قدرت است و اصل اعجاز، اثبات عجز است. پس معجزه نامي براي آنچه كه سبب اظهار عجز مي باشد، قرار گرفت و لفظ «تاء» براي نقل از وصفيت به اسميت مي باشد. اما مطابق عرف شارع معجزه عبارت از امر خارق العاده اي است كه به دست مدّعي نبوت براي اظهار صدق ادّعايش آشكار مي شود.

5 5 00

بدانكه اعمال نقض كننده عادت (اعمال خارق العاده) بر شش قسم مي باشند:

قسم اول «معجزه» است و معجزه مأخوذ از لفظ «عَجز» با فتح «عين» مي باشد كه مقابل قدرت است و اصل اعجاز، اثبات عجز است. پس معجزه نامي براي آنچه كه سبب اظهار عجز مي باشد، قرار گرفت و لفظ «تاء» براي نقل از وصفيت به اسميت مي باشد. اما مطابق عرف شارع معجزه عبارت از امر خارق العاده اي است كه به دست مدّعي نبوت براي اظهار صدق ادّعايش آشكار مي شود.

قسم دوم «ارهاص» است كه عبارت است از امر خارق العاده اي كه از نبي قبل از زمان بعثت و نبوت او آشكار مي شود. مانند: سلام دادن سنگ هاي مكه بر سيّد ما و نبي ما محمد مصطفي صلی الله علیه و سلم قبل از نبوتش؛ چنانچه حضرت جابر رضی الله عنه روايت كرده است. گفته شده است: ارهاص، در اصل محكم كردن بنا با سنگ و غير آن مي باشد. علامه حلبی رحمه الله گفت: ارهاص مأخوذ از «اُرْهِصَـتِ الْحَائِطُ اِذَا اُسِّسَ» (ديوار بنا شد) هرگاه ديوار بنيان گذاري شود، مي باشد؛ زيرا اين خارق العاده در حكم تأسيس نبوت و محكم نمودن رسالت است.

قسمت سوم «كرامـت» است که عبارت است از امري خارق العاده كه از ولیّ، در حالي كه مقارن با ادعاي نبوت نيست، آشكار مي شود. در شرح عقائد آمـده است: ولیّ، كسـي است كه بر حسب امكان، خداوند و صفات او را مي شناسد و بر طاعات مواظبت كرده و از معاصي اجتناب مي كند و در لذات و شهوات غوطه ور نمي شود. در شريعت آمده است كه وليّ اگرچه به بالاترين درجه ولايت برسد، ليكن به درجه نبي نمي رسد.

قسم چهارم «معونت» است و اين عبارت است از امر خارق العاده اي كه از مردم مؤمن عامي براي رهايي شان از محنت و تكاليف ديده مي شود. در «حاشيه الخيالي» نيز چنين آمده است. در «مدارج النبوّة» در تعريف معونت مي افزايد كه: «بايد از اهل صلاح باشند.»

قسم پنجم «استـدراج» است و آن عبارت از امـر خارق العاده اي است كه از كافر و مؤمن فاسق و بدعت آور ظاهر مي شود. در «قاموس» استدراج به معناي فريب دادن آمده است. پس استدراج خداي تعالي بنـده را اين است كه هر بار كه بنده گناهي را تكـرار كنـد خداوند براي او نعمتي را تجديد مي كنـد و او را از استغفار فراموشی می دهد.

اين كه او را خيلي كم مؤاخذه مي كند و ظهور اعمال خارق العاده از شخص مذكور به تدريج موجب زياد شدن گمراهی او مي شود.

روايت شده كه مسيح دجّال در آخر الزمان شخصي را مي كشد؛ سپس او را زنده مي كند. نقل شده است كه: نيل تابع حكم فرعون بود و مطابق امر او جاري مي شد و اين كه او چهار صد سال عمْر نمود ولي در اين مدت، كاسه اي در مطبخ او نشكست.

قسم ششم «اهانت» است و اين امري خارق العاده است كه بر دست مدعي نبوت براي اظهار دروغ بودن ادعاي او ظاهر مي گـردد؛ پس به ناچار بايد عكس مراد و خواسته او آشكار شود. چنانچـه روايت شده است كه «مسيلمه كذّاب» وقتي ادعای پيغمبری كرد، به او گفتند: محمد رسول الله صلی الله علیه و سلم براي شخص يک چشمی دعا كرد؛ پس هر دو چشم او بينا گشت. لذا  مسيلمه كذاب براي كسي كه يک چشم بود دعا كرد كه بينا گردد، اما چشم سالم او نيز از بين رفت و بطور كامل نابينا گشت. ـ اين را علی القوشجی در شرح تجريد گفته است و در نظم الدرر نيز چنين آمده است ـ .


دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)