عقیده درست، عقیده دین اسلام است.هدف آفرینش انسان نیز معرفت و عبادت خداوند عزوجل است ،دین اسلام در بین انسان و عقیده پیوندی مستحکم برقرار میکند،اصلاح به اصلاح عقیده،کوتاهی در اعمال با عفو و گذشت خداوند متعال قابل جبران است.
سپاس، خدای را که پروردگار جهانیان است و درود بر بنده برگزیده اش حضرت محمد صلی الله علیه و آله.
این جهان آفریننده ای دارد قدیم که همواره بوده و همیشه خواهد بود، واجب الوجود است و عدم را بر او راهی نیست. به جمیع صفات کمال متّصف است و از هر عیبی مبرّاست. حیّ، سمیع و بصیر است. نه مانندی دارد و نه ضد و همتایی؛ بی مثل و مانند است، واحدی مددگار او نیست. از حلول و اتحاد پاک است، نه جوهر است و نه عرض و جسم، او «مستوی علی العرش» است. هرچه بخواهد می شود و هرچه نخواهد نمی شود. او غنی است و به هیچ چیز نیاز ندارد. هیچ کارش خالی از حکمت نیست. جز او کسی حاکم نیست. تقدیر خوب و بد، از جانب الله است.
از آنجایی که اسلام دینی فراگیر و جهان شمول است به درست بودن عقیده و اصلاح آن توجه و بر این مهم بسیار تأکید کرده است. کسانیکه با قرآن و مفاهیم جاویدان و سعادتبخش آن آشنایی دارند، به این امر اذعان دارند که بخش اعظم قرآن به اصلاح عقیده پرداخته و بیشتر آیات قرآنی در همین زمینه نازل شده است.
عقیده درست، بنیاد و اساس دین اسلام است و جامعه اسلامی بر عقیده درست میتواند استوار بماند. اهمیت عقاید بسیار بیشتر از اعمال است و مقبولیت اعمال صالح وابسته به عقیده صحیح و درست است و عقیده اصل است و اعمال، فرع آن بهشمار میروند؛ به همین علت امام ابوحنیفه رحمه الله عقیده را فقه اکبر نامیده است. بدون عقیده، جسم اعمال بیروح خواهد بود و نکته مهمتر اینکه کوتاهی در اعمال با عفو و گذشت خداوند متعال قابل جبران است، اما کوتاهی در عقیده قابل جبران نیست.
اگر دقت کنیم هدف آفرینش انسان نیز معرفت و عبادت خداوند عزوجل است و رسیدن به معرفت تنها در پناه عقیده صحیح و باور درست امکانپذیر است، و همه اعمال انسان نیز آنگاه اعتبار مییابند که عقیده او درست باشد؛ اگر عقیده کسی درست نباشد اعمالش بیارزش خواهد بود، گرچه در انجام اعمال تلاش و مجاهدتهای فراوان و طاقتفرسایی داشته باشد.
دعوت پیامبران به اصلاح عقیده
نه تنها پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، بلکه تمامی انبیا و رسولان گذشته نخستین و مهمترین دستور کارشان دعوت به اصلاح عقیده بوده است؟
آنان با هیچ تطمیعی حاضر نبودند که از عقیده خود صرفنظر کنند، همه پیامبران الهی در راستای اصلاح عقیده انسانها صبورانه تلاش کردهاند، به ویژه حضرت ابراهیم علیه السلام که با شیوههای گوناگون و با حکمتهای عملی به اصلاح عقیده قوم خود پرداخت و آنان را از عواقب بد عقاید نادرستشان آگاه کرد.
انسانهایی که در این جهان دارای باور و عقیدهای مستحکم و نیرومند هستند و با عقیده زندگی میکنند، در واقع پناهگاهی استوار در برابر مشکلات و پریشانیهای روحی و روانی دارند و با روآوردن به این تکیهگاه، بند غم و اندوه از دل بر میگشایند و همواره میتوانند در فراز و فرود دنیا با آرامش و اطمینان زندگی کنند.
عقیده درست، انسان را با جهانی دیگر پیوند و بهسوی بلندای خوشبختی و سعادت سوق میدهد و به او کرامت میبخشد، و اگر از این سرمایه ارزشمند محروم باشد، زندگیاش در گمراهی و حیرانی به پایان میرسد.
دین اسلام در بین انسان و عقیده پیوندی مستحکم برقرار میکند، چنان پیوند نیرومندی که هیچگاه از او جدا نمیشود و دائماً او را سرزندگی و امید میبخشد. عقیده به انسان مسلمان چنان توان و قدرتی میبخشد که میتواند در برابر مظاهر فریبنده دنیا و قدرتهای پوشالی ایستادگی کند و به هیچ قیمتی از اهدافش عقبنشینی نکند.
در واقع رمز سعادت و پیروزی مسلمانان در گذشته همین عقیده و باور خللناپذیرشان بوده است و با این عقیده بود که توانستند در مدت کوتاهی دنیا را تحت تأثیر و سیطره خود درآورند.
عقیده میتواند انسانهای ناتوان و بیاراده را نیرو و اراده بخشد، انسانهای نومید را بهسوی امید سوق دهد، حیرانی و سرگردانی را از انسانها دور کند و گمراهان را بهسوی روشنایی هدایت و رهنمون گردد.
بسیاری از کژ روان با دلایل عقلی و منطقی بر عقیده اسلامی تاختند و شبهاتی بر بعضی از اصول دین وارد کردند. اما علمای امت اسلامی بهدرستی از عهده دفاع از اسلام و مبانی ارزشمند آن برآمدند و با دلایل قوی و مستحکمی به میدان آمدند؛ علمای بزرگ و صاحب نامی همچون ابوالحسن اشعری، ابومنصور ماتریدی، فخرالدین رازی و... رحمهم الله با کارنامههای درخشان و آثار مکتوبشان قابل ذکرند.
گروههایی از بطن جوامع اسلامی نیز سر برآوردند که در زمینه عقیده دچار شک و تردید شدند و دیگران را نیز بسوی فهم و برداشت خود دعوت کردند، اما علمای اسلام غبار شک و تردید نسبت به اصول دین و عقیده درست اسلامی را از چهره دین زدودند و در این زمینه تلاشهای ارزشمندی داشتند.
از دیر باز است که از سوی غربیها و به ویژه خاورشناسان هجمههای پیدرپی و گستردهای علیه ارزشهای اسلام و بویژه عقیده اسلامی آغاز شده است و آنان تحت عنوان تحقیقات به ظاهر علمی و بیطرفانه به مبانی دین و عقاید اسلامی حمله میکنند و کتابها و نوشتهها و دیدگاههایشان در بسیاری از دانشگاههای غربی و شرقی خوانده و ارزیابی میشود و چهبسا دانشجویان مسلمانی که در چنین دانشگاههایی تحصیل میکنند و از اعتقادات دینی خود آگاهی چندانی ندارند، دچار نوعی تزلزل و اضطراب میگردند و نیز بسیارند دانشآموختگان چنین دانشگاههایی که نسبت به باورهای دین و عقاید اسلامی دچار سرگردانی و بیتوجهی میگردند.
بنابراین لازم است اندیشمندان و علمای اسلام در راستای تبیین و تشریح عقاید اسلامی و شبههزدایی از آن بیش از پیش توجه کنند و با برنامهریزیهای هدفمند و پایدار، عقیده اسلامی و جایگاه بلند آن و تأثیر مثبت آن را در زندگی برای همگان بیان کنند، و اگر در این امر مهم غفلت و اهمال صورت گیرد، بسیاری از فرزندان مسلمانان که از آب مسموم و آلوده بیگانگان نوش میکنند، پس از رسیدن به نامی و مقامی ارزشهای اسلامی را سنگراه پیشرفت و تمدن پنداشته، با آنها مقابله میکنند؛ چنانکه امروزه در بسیاری از کشورهای اسلامی شاهد چنین وضعیت اسفباری هستیم.
عقیده و دفاع از حوزه دین و عقاید اسلامی امری ناگزیر و ضروری است و مسئولیت آگاهان جامعه اسلامی و علمای امت در این زمینه سنگینتر میشود؛ چنانکه در گذشتههای دور و نزدیک، هنگام فتنهها علما و شخصیتهای بزرگواری احساس مسئولیت کردند و زحمات زیادی متحمل شدند. صلابت و مجاهدت امام احمدبن حنبل در دفاع از حریم دین و عقیده قابل توجه است. در دوران فتنه اکبری نیز حضرت امام ربانی مجدد الف ثانی رحمها الله حکیمانه در راه دفاع از دین و عقیده گام نهاد و موفق گردید.