معرفی طریقه مبارک نقشبندیه

معرفی طریقه مبارک نقشبندیه
خلاصه

مقصد طريقت، تزكيه نفس از صفات زشت و آراستن آن با صفات شایسته است.نقشبندیه برای تزکیه نفس استموضوع آن، شناخت نفس است، آنچه از صفات پسندیده ی پنهانی که به نفع اوست و هر آنچه از صفات رذیله ی پوشیده ای که به ضررش می باشد.

26 4 00

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

سپاس خداوندي را كه بر ما منّت نهاد و هستي داد تا او را عبادت كنيم و معرفتش را حاصل نمائيم و بر روح گرانقدر سرور عالم خلقت، ختمي مرتبت، حضرت محمّد مصطفی(ص) درود می فرستیم.
براي تصفيه و تزكيه ی نفس بهترين روش، اختيار نمودن سلوك و كسب باطني است؛ همان راهی که مشايخ اهل تصوّف در پیش گرفته اند؛ كساني كه حقيقتاً از صفات بشري رهايي يافته و متّصف به صفات محبوب باري تعالي شده اند، ايشانند كه سير و سلوك را در خدمت شريعت ناب محمّدي(ص) قرار داده­ و از هر گونه بدعت­ هاي ناپسند، پرهيز مي کنند.

از مشهورترين گروه ­ها و نهضت ­هاي تصوّف مي ­توان از طرق مبارك نقشبنديه، قادريه، چشتيه و سهرورديه نام برد كه مؤسّسان و بانيان اين سلاسل، در راه تزكیه ی نفوس و دعوت خلق به سوي مولاي حقيقي، از جان و مال خويش مايه گذاشته اند.

نقشبنديه، مناسب ترین طریقه برای کسب و سلوک و تهذیب باطنی است. مدار اين طريقه، اتباع سنّت و اخلاص به شيخ مقتداست. در اين طريقه، احتياج به چلّه و تشدّد در طاعت نیست؛ بلكه عشق و محبّت است كه سالك را به مدارج وصول مي­ رساند.

بديهي است هر علم و روشي تعريفي دارد و نيز هدف و موضوعي كه با توجّه به آنها مي­ توان به اهميّت آن علم یا روش پي برد و به جايگاهش، در روند سعادت دارين واقف گرديد؛ بنابراين ابتدا به بيان تعريف، هدف و موضوع طريقت مي پردازيم.

 

الف)  تعريف طريقت 
 

اَلطَّرِيْقَةُ فِي الْاِصطلاح: الْاِقْتدَاءُ بِاَوْلِيَاءِ اللهِ الصَّادِقِيْنَ مِنْ كَثْر­ةِ الذِّكْرِ وَ الْفِكْرِ وَ الْمُجَاهَدَةِ وَ الصُّحْبَةِ وَ غَيرِها مِنْ سِيْرَتِهِمُ الْمُثْلَي وَ طَرِيْقَتِهِمُ الْحُسْنَي الْمَاْخُوْذَةِ مِنَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ ـ علي صاحبها و آلهِ وَ صَحبِهِ الف الصلوات و التّسليمات ـ لِلنَّيْلِ اِلَي تَزْكِيَةِ النَّفْسِ عَنِ الرَّذَائِلِ وَ تَحَلِّيَّتِهَا بِالْفَضَائِلِ.

طريقت در اصطلاح، عبارت است از  اقتدا به روش اوليای راستین الهی،از قبيل كثرت ذكر و فكر و مجاهده و همنشيني با اهل الله و غیر آن از سیره برگزیده و روش نیکوی آنان، كه از كتاب خدا و سنّت رسول اكرم(ص) گرفته شده است، براي رسيدن به تزكيه ی نفس از صفات ناشايست، مانند ريا، عجب، كبر و ... و همچنین آراسته شدن به صفات پسنديده، مانند محبّت غالب به الله جلّ جلاله و رسول اکرم(ص) و اوليای كرام، توكّل و حضور مع الله، رضا به قضاي الهي و ... 

 

ب) هدف طريقت
 

غَرَضُهَا: تَزْكِيَةُ النَّفْسِ عَنِ الرَّذَائِلِ وَ تَحَلِّيُّتِهَا بِالْفَضَائِلِ.

مقصد طريقت، تزكيه نفس از صفات زشت و آراستن آن با صفات شایسته است.
 

ج) موضوع طريقت
 

موضوعُها: معرفةُ النَّفْسِ ما لَها مِن الصّفات الحميدة الخفيَّةِ وَ مَا عليها مِن الصّفات الرَّذيلةِ الْمُضْمِرَةِ.

موضوع آن، شناخت نفس است، آنچه از صفات پسندیده ی پنهانی که به نفع اوست و هر آنچه از صفات رذیله ی پوشیده ای که به ضررش می باشد.

بنابراين ؛طريقت، راهي است براي رسيدن به تزكيه نفس، همان گوهري كه خداوند جلّ جلاله، سعادت و رستگاري انسان را در آن بيان فرموده است؛ آن­جا كه مي­ فرمايد: «و نفس و ماسواها فالهمها فجورها و تقواها قد افلح من زکّها»[1].

و زيان و بي بهره ماندن بشر را در عدم آن بيان داشته و فرموده است: «و قد خاب من دسها»[2]. بنابراين بر هر فرد مسلمان، لازم است كه به تزكيه نفسش بپردازد تا رستگار گردد؛ از اين رو بايد از ريا كه طبق فرمايش رسول اکرم(ص) شرك خفي است و همچنین از حبّ دنيا، پاك گردد؛ زيرا «حُبُّ الدُّنْيَا رَاْسُ كُلِّ خَطِيْئَةٍ»  [3] «محبّت دنيا، منشأ هر گناهي است».

لازم است، از كبر و غرور دوري كند؛ چون «انه لایحب المستکبرین»[4]  و از حسد بپرهيزد؛ زيرا آن حضرت(ص) فرموده است: «اِيَّاكُمْ وَ الْحَسَدَ فَاِنَّ الْحَسَد يَاْكُلُ الْحَسَنَاتِ كَمَا تَاْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ»  [5] «از حسد بر حذر باشيد؛ زيرا حسد، نيكي ها را مي خورد، همان طور که آتش، هيزم را مي خورد».

همچنين از محبّت جاه و مقام پاكيزه شود؛ چون حق جلّ جلاله تعالی فرموده است: «تلک الدار الآخرة نجعلها للذین لایریدون علواً فی الارض و لا فسادا»[6] و نيز از صفات ناشايست ديگر كه سبب هلاكت انسان و به عبارتي، از بتهاي دروني و پنهاني اند، دوري كند.

آن هنگام كه نفس از ناپاكي ها و آلودگي ها پاك گرديد، دل آدمي به محبّت غالب الله جلّ جلاله و رسول خدا(ص) مزيّن مي گـردد و ايمان انسان كامل مي شود؛ چون آن حضرت(ص) فرمودند: «لَا يُؤْمِنُ اَحَدُكُمْ حَتَّي اَكُوْنَ اَحَبَّ اِلَيْهِ مِنْ وَّلَدِهِ وَ وَالِدِهِ وَ النَّاسِ اَجمعيْن»  [7]. «ايمان كامل ندارد هيچ يك از شما تا اينکه من در نزد او محبوب تر از فرزند و پدر او و تمام مردم باشم».

چنين انسانی به حقيقت توكّل مي رسد؛ چون «و علی الله فلیتوکل المؤمنون»[8] و به رضا به قضاي الهي دست مي يابد و صبـور و شكيبا مي شود و به آنچه از مصيبت­ ها از طرف خداوند جلّ جلاله مي رسد، كاملاً خشنود و راضي مي گردد؛ زيرا «ان الله مع الصابرین»[9]. حافظ(رح) می گويد:
 

رضا به داده بده و ز جبین گره بگشا
که ­بر من­ و تو در اختیار نگشاده است

 

بیا که هاتف­ میخانه­ دوش ­با من گفت
که در مقام رضا باش وز قضا مگریز

و به خشوع و خضوع و حضور در عبادات مي رسد؛ «قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون»[10] و سرانجام به اخلاص كامل دست مي يابد؛ «و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین...»[11].

شايد بسياري، تزكيـه نفس را ساده پنداشته و گمان برند كه به آن رسيده اند و يا رسيدن به آن­ را خيلي آسان تصوّر کنند كه اين ناشي از عدم شناخت حقيقت صفات رذيله (ريا، عجب و كبر، بخل، حبّ جاه و ...) است؛ درست مانند آن مريضي كه بيماري اش پوشیده است و چون ظاهراً دردي احساس نمي كند، خودش را سالم مي پندارد. بنابراين براي اينكه اين افراد بهتر به حقيقت صفات رذيله مهلكه پي ببرند و نيز بدانند كه دل آدمي بايد چگونه به صفات حميده (توكّل، صبر و شكر، خضوع و خشوع در عبادات و ...) متّصف گردد، آن­ها را به مطالعه كتاب احياء العلوم نوشته حضرت امام محمّدغزالي(رح)، حجّةالسّالكين و طريقة­الرّاشدين از تأليفات حضرت مولانا غوث محمّد نقشبندي مجدّدي(رح) دعوت مي كنيم. بدون شك پس از خواندن آن مطالب، خواهند دانست كه آنچه به نظرشان ساده می آيد، امری بسيار دشوار و خطير است اِلَّا مَنْ رَحِمَ اللهُ.

اكنون براي روشن شدن مطلب، به حقيقت برخي از مسائل دروني انسان اشاره مي ­كنيم. حضور قلب را در نظر بگيريد؛ ايمان به همان چيزي است كه حضرت رسول الله(ص) فرمودند: «آن اوّلين علمي است كه از روي زمين برداشته مي شود»  [12]. بنابراين بر هر فردي لازم است كه براي به دست آوردن اين كيفيّت، سعي و تلاش كند تا عبادتي را كه انجام مي دهد،‌ رستگاري وي را در پي داشته باشد.

با رضا به قضاي الله جلّ جلاله كه عبارت است از؛ انسان ضمن اینکه از او جلّ جلاله مي خواهد كه آنچه طاقتش را ندارد بر او ننهد  [13]، در مقابل بلاها و مصيبت­ هايي كه از طرف خداوند جلّ جلاله به او  مي رسد، تسليم باشد؛ چنانچه حضرت مولانای رومی(رح) می فرمايد:
 

عاشقم بر قهر و بر لطفش به جِدّ
بوالعجب من عاشق اين هر دو ضد

 

اين زماني ممكن است كه توحيد انسان قوي گردد؛ به طوري كه هيچ چيزي جز رضاي الهي را نطلبد و فقط او را بجويد  [14]. اگر از خداوند جلّ جلاله بهشت مي طلبد، براي اين باشد كه رضاي خداوند جلّ جلاله در آن است و اگر از جهنّم به او تعالي پناه مي برد، براي اين باشد كه آن نشانه عدم رضاي حق جلّ جلاله است و چنانچه با كسي محبّت مي كند، براي رضاي او جلّ جلاله و نيز اگر بر كسي خشم مي گيرد، باز هم فقط جهت خشنودي او جلّ جلاله باشد.

پیامبر اکرم(ص) فرموده اند: «مَنْ اَحَبَّ لِلَّهِ وَ اَبْغَضَ لِلَّهِ وَ اَعْطَي لِلَّهِ وَ مَنَعَ لِلَّهِ فَقَدِ اسْتَكْمَلَ الْاِيْمانَ»  [15] «هر كس به خاطر خداوند جلّ جلاله دوستی ورزد يا دشمني كند و براي الله جلّ جلاله ببخشد يا دست نگه دارد، به تحقيق كه ايمانش را كامل گرفته است».

آن وقت است كه زبان حال فرد اين عبارت را گويا خواهد بود: «ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین»[16] در اين هنگام، او از خود پرستي به خدا پرستي كامل رسيده است؛ يعني فردي كاملاً مخلص گشته است.

امّا طريقت و عرفان اسلامي چگونه انسان را به مرحله تزكيه مي رساند؛به آنجايي كه فرد چيزي جز خداي جلّ جلاله را نخواهد و اگر چيزي بخواهد، براي او بخواهد و از كبر به تواضع، از ريا به اخلاص و از غفلت به حضور و . . . بكشاند. اين مطلبي است كه در تعريف آن گذشت. اكنون به توضيح برخي از مهم­ترين روش­ هايي كه صوفيان و اهل طريق به آن ممتازند و سبب رسیدن به این مرحله است، مي پردازيم.
 

الف) كثرت ذكر الهي
 

يقيناً ذكر بسيار، رستگاري را در پي دارد. چنانچه حق جلّ جلاله مي فرمايد: «واذکروا الله کثیراً لعلّکم تفلحون»[17].

بنابراين مي بينيم كه خداوند جلّ جلاله براي اينكه ما بندگان به رستگاري برسيم؛ما را به كثرت ذكر امر مي فرمايد. پيغمبر اكرم(ص) نيز فرمودند: «جَدِّدُوْا اِيْمَانَكُمْ بِقَوْلِ لَا اِلَهَ اِلَّا اللهُ»  [18] «ايمانتان را با گفتن لا اله الا الله تجديد كنيد».

هر چند آيات و احاديث بسيار ديگري در فضيلت ذكر و ذاكران وجود دارد؛ امّا از آنجا كه مبناي اين مقاله بر اختصار است، به آيه و حديث فوق بسنده مي كنيم.

بزرگان مي فرمايند: هنگامي كه سالك مي گويد: «لا اله» يعني در جانب نفي كلمه طيّبه، هر آنچه غير حق جلّ جلاله كه براي وي هدف و مقصود قرار گرفته ـ هر چند آن شيء حلال و مباح باشد ـ چون آن را براي خداوند جلّ جلاله نخواهد، بايد آن را نفي كند و مقصود بودن آن­ را منتفي گرداند؛ زيرا بنده براي اين آفريده شده است كه الله جلّ جلاله را بپرستد و فقط او و رضاي او را بجويد.
 

هرچه غير حق كه آن مقصود توست
تيغ لا بر كش كه آن معبود توست

 

و در جانب اثبات كلمه طيّبه، يعني «اِلّا الله»، معبود و مقصود بودن ذات خداوند جلّ جلاله و رضاي او جلّ جلاله را مدّ نظر داشته باشد. خداوند جلّ جلاله فرموده اند: «واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغدوة و العشی یریدون وجهه  »[19].

چون اين ذكر را به كثرت با دل و زبان و يا فقط با دل تكرار نمايد، به حقيقت توحيد كه قبلاً از آن ياد شد، مي رسد و نفس او از تعلّقات ماسوي پاك مي گردد و همين است معني فرمايش سرور دو عالم(ص): «ايمانتان را با بسيار گفتن لا اله الا الله تجديد كنيد»؛ يعني چندان بگوييد كه تعلّقات ماسوي از درون شما بيرون شود و مانع توجّه خالص و كامل قلب به او تعالي نگردد. بنابراين با مكرّر گفتن كلمه طيّبه و پاك شدن از رذايل، ايمان­تان تجديد مي شود؛ يعني قوي و قوي تر مي گردد و الله تعالَي اَعلَم.

ب) همنشيني با اولياء الله

خداوند جلّ جلاله فرموده اند: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین»[20]. خداوند جلّ جلاله در اين آيه شريفه به مؤمنان امر مي كند كه با صادقان باشند؛ آن­هايي كه همه اعضا و جوارح و ظاهر و باطن­شان بر تقواي الهي صادق است. همچنین خداوند جلّ جلاله فرموده اند: «من المؤمنین رجال صدقوا ماعهدوا الله علیه»[21].

همانطور كه اصحاب پيامبر اكرم(ص) كمالات و فضايل را از بركت مصاحبت با آن حضرت(ص) حاصل نمودند؛ چون مصاحبت با آن حضرت(ص) خود موجب رسيدن به درجات عالي و تزكيه نفس بود. خداوند جلّ جلاله فرموده اند: «هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین»[22].

همچنان كه مصاحبت با ولي صادق، یعنی همان عالم ربّاني و وارث انبيا (عليهم السّلام ) كه اين فضيلت را از آن حضرت(ص) به ارث برده است، سبب تزكيه و تصفيه و رسيدن به مراحل والاي معنوي مي باشد. پیامبر اکرم­(ص) فرموده اند: «اِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْاَنْبِيَاءِ»  [23] «علما وارثان پيامبرانند». وارث كامل كسي است كه از كلّيه ميراث متوفّي ارث ببرد. واضح است كه علم مبارك پيامبر اكرم(ص) و ديگر انبيا (عليهم السّلام ) تنها به احكام ظاهر شريعت محدود نمي شد؛ بلكه الله جلّ جلاله به آن حضرت(ص) و ديگر پيامبران (عليهم السّلام )علوم و معارف و فضائل ديگر را نيز كه يكي از آن­ها تزكيه نفوس به بركت مصاحبت ايشان است، عطا فرموده بود؛ چنانچه آيه فوق گواه اين مدّعاست. بنابراين كسي وارث كامل انبيا (عليهم السّلام )مي باشد كه ضمن آگاهي از احكام شريعت، از معارف و فضيلت تزكيه نفوس بندگان ـ باذن الله جلّ جلاله ـ نيز به وي توارثاً عطا گرديده باشد كه او همان عالم ربّاني و ولي صادق است.

طريقه نقشبنديه

در مقدّمه کتاب قدسيه، آمده است: تصوّف نقشبندی، متابعت از سنّت نبوی است و آن تصوّف با اعتدال و وسط است كه اساس آن، تطبيق با شريعت و اجتناب از بدعت مي باشد. همچنين می گويد: يقيناً اعتدال سلوک نقشبندی و آنچه در آن از پيروی شريعت و آسانی طريقت است، سبب گسترش اين طريقه، خصوصاً در بين علماي دين بوده است؛ از اين رو قلب صوفی نقشبندی با خداوند جلّ جلاله و جسم او با مردم است. حقيقت اين است که مشايخی که اين طريقه را توصيف کرده اند، بر اين اتّفاق دارند که اين طريقه در قدم اوّل، متابع خاصّ شريعت است و در قدم دوم، مداوم بر ذکر و فکر و عبوديّت و اخلاص و ايثار و نگران ذات، يعنی محو و فنای اوست.

  1.    و قسم به نفس آدمي و به ذاتي كه درست اندام نمود او را، پس در دلش انداخت گناهان او را و تقواي او را. همانا رستگار شد هر كه پاك ساخت نفس خود را. شمس/ 7 – 9 .
  2.    به تحقيق كه زيان­بار شد هر آن­كه، آن­را به اسفل السافلين برد. شمس/10 .
  3.    مشكوة المصابيح مع شرحه مرعاة المفاتیح، الفصل الثانی، ج6، ص586 .
  4.    همانا خداوند متكبّران را دوست نمي­دارد. نحل / 23 .
  5.    سنن ابي داود، باب فی الحسد، ج13، ص56؛ سنن ابن ماجه، باب الحسد، ج12، ص253 .
  6.    آن سراي واپسين را مقرّر مي­كنيم براي كساني كه نمي خواهند بزرگي و تكبّر را در زمين و نه فساد را. قصص/83 .
  7.    سنن النسائی، باب علامة الایمان، ج15، ص211 .
  8.    و بايد كه مؤمنان بر خداوند توكّل كنند. مجادله / 10 .
  9.    يقيناً خداوند با صابران است. بقره / 153 .
  10.    به تحقيق كه مؤمنان رستگار شدند؛ آنان كه در نمازشان خاشع اند. مؤمنون/ 1 و 2 .
  11.    و امر كرده نشده اند، مگر اينكه عبادت كنند خداوند را و خالص ساخته براي او پرستش را. بيّنه/ 5 .
  12.    تربيتنا الروحيه، استاد سعيد حوّي، ص 253 .
  13.    اشاره به آیه 286 سوره بقره «ربنا لا تحملنا ما لا طاقة لنا به».
  14.    با دو قبله در ره توحيد نتوان رفت راست               يا رضای دوست بايد يا هوای خويشتن
  15.    رواه ابوداود / ج4/ ص220 .
  16.    همانا نمازم، مناسك حَجَّم و زندگي و مرگم براي خداوندی است كه پروردگار جهانيان است. انعام / 162 .
  17.    خداوند را بسيار ياد كنيد؛ باشد كه رستگار شويد. جمعه/ 10 .
  18.    فيض الباری شرح صحیح البخاری، ج2، ص104 .
  19.    نگهدار خود را ،همراه كساني كه مي خوانند پروردگار خود را به صبح و شام، در حالي كه رضاي او را مي خواهند. كهف/ 28 .
  20.   اي كساني كه ايمان آورديد، بترسيد از خدا و با راستان باشيد. توبه/ 119 .
  21.   از مؤمنان مرداني هستند كه بر آنچه با خدا بر آن عهد بسته بودند، استوار ماندند. احزاب/ 23 .
  22. اوست ذاتي كه بر انگيخت در ميان ناخواندگان پيامبري از ايشان؛ مي خواند بر ايشان آيات او را و پاك مي كند ايشان را و مي آموزد آن­ها را كتاب و دانش. مسلماً پيش از اين در گمراهي آشكارا بودند. جمعه/ 2 .
  23.    سنن ابی ­داوود، باب الحث علی طلب العلم، ج10، ص49 .

لطفا نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازنده خود را از ما دریغ نفرمایید.

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)