مکتوبی به حضرت صاحب شاه سیّد عبداللّه نقشبندی مجدّدی دامت برکاته در راستای کتب عرفانی چاپ شده توسط ایشان از جانب خلیفه مولوی عبدالرّحمن احراری هروی حفظه اللّه تعالی
حاوی اندرزها و نصایحی جامع به جمیع مریدین و مخلصین
بِسمِ الله الرَّحمٰنِ الرَّحِیم
الهی زینکه مجرم گنهکارم، غرق بحر بی وفائی هایم، و بر دعا و سلام خود لرزانم، ناچار چنگ در دعا، عذر و التماس زدم که الهی هزاران سلام و سلامتی و رحمت و نگهداری، فضل و کرم، عشق و محبّت، شفا و برکت بر آن پیر با وفایم، خورشید آسمان حقیقت، عارف کامل مکمّل، بحر معرفت و حقایق و اسرار حضرت شاه سید عبداللّه نقشبندی مجدّدی دامت برکاته بدوامٍ لَا اِنتَهَاءٌ، محض به فضل و رحمت خود عطا کن و دعای این مجرم گنهکار را به طفیل حبیب خود قبول درگاه کن. صلّی اللّه علیه و سلّم.
ز اوصاف پیر خود گر بیان کنم سالها گذرد و من در عالم تحیر سرگردان مانم. بلی! بحر بیکران اخلاق نیک که هزاران بی وفائیها و تقصیرها دران بحر غرق گردد. لطف خوششان بیرونکننده غم و تشاویش ز دل، رابطه جمالشان محوکنندهی ماسوای ز قلب، یادشان آورنده آگهی ز حق در فکر، عمل به گفتارشان رساننده به فنا و بقا.
آنکه به اشارت و گفتار شما عمل کرد به صدق و اخلاص، همچو برق در یک آن رسید به حق جلّ جلاله . آنکه رضای شما را درس عمل خود کرد بالفعل استعداد عمل به رضای حق جلّ جلاله در خود یافت.
رضای شما همچو خورشید رسوا کنندهی هزاران چاه شهوات و بر همزنندهی حرص و اسراف، اشارات شما همچو نهنگان بحر عشق، فرو برندهی هزاران فکر ماسوا، نصایح شما همچو لشکر نصرت داده شدهی زیر و زبر کنندهی هزاران صف شیطان و هوای نفس. دستورات شما همچو شمشیرهای برّان قطعکنندهی هزاران حجابهای متراکم اخلاق ذمیمه، رابطهی شما همچو کوه پر معادن، رساننده به هزارها کنوز عشق و محبّت، جذب و جوش، ذوق و شوق و معرفت.
چنان پیر باوفای پر لطف و عطای، مشفق و مهربان، بحر شفقت بر مریدان، چنان بحر شفقت که ز جوشش عشق و محبّت بر مریدان، امواج پر شفقتشان در اهتزاز آمد چنان امواج که گنجهای سعادت و راه و روش عشق و محبّت و گنجهای معرفت و حقایق و دقایق، گنجهای اسرار و رموز باطنِ شرع، گنج های فنا و بقا و وجود موهوبی را همه بر سر مریدان چو گل و ریحان ریخت هر که خواهد زین گنجها بهره بردارد تا خود را از فقر جهل نجات دهد هر چه زودتر مطالعه و نظر کند در کتابهاییکه پیرم حضرت سیّد شاه عبداللّه نقشبندی مجدّدی دامت برکاته تجدید چاپ کردهاند.
هر کتاب گنج است که جواهرش بر سر مریدان چو گل و ریحان ریختهاند. بهترین سرمایه، عمرِ عزیز خود را مصرف بیرون کردن این گنجها کردهاند خوشا بر چنان همّت و سخاوت که از عمر خویش دریغ نکردهاند و سالهای زیادی مشغول تجدید کتابهای عارفان شدهاند، خصوص تجدید شرح مکتوبات شریف حضرت امام ربّانی مجدّد الف ثانی قدّس سرّه الشّریف.
پس ما مریدان هم باید قدر این گنجها را بشناسیم و بدانیم و عامل بر آنها باشیم. چونکه تجدید چاپها ز جذب پیر باوفای ما شد، رمز نهفته را با خود دارد، آن رمز این است که هر آن، مشغول مطالعهی این تجدید چاپها هستیم فکر کنیم که با پیر خود همصحبت هستیم زیرا که به امر پیر خود مشغول مطالعهی این تجدید چاپها هستیم تا اینکه از این مطالعه به توفیق حق جلّ جلاله همّت مردانه پیدا گردد که بر این کتابها عامل گردیم و از این عامل شدن همراه با توجّه و شفقت پیر ما به مرام و مقصد انتهائی برسیم. باشد تا زحمات پیر خود را فراموش ناکرده و با زبان تضرّع و دلشکسته و نیاز سحری، هزاران دعاها که همراه با گریستن چشم و ریختن اشک باشد بر پیر خود بکنیم.
الهی به حرمت خداوندی خود، به عزّت حبیب خود (صلّی الله علیه و سلّم)، به سوز عشق و محبّت محبّان خود، به برکت آهِ سحری سحرخیزان خود، در عمر و حیات و سلامتی و صحتی پیر ما برکت کثیری را عطا کن و هزاران برکت و رحمتهای بیانتها سرازیر پیر ما و اهلشان و همه ی مریدانشان کن.
چونکه ز همّت پیرم یادم میآید، به بحر حیرت گم می شوم. ای مرشد و پیر با وفایم هر بشارت و وعده که در زبان شما جاری میشود حق جلّ جلاله هم همان میکند. عجیبتر اینکه بر عیوب مریدان خود نظر نمیاندازید در عوض هزاران پردهپوشی میکنید.
لطفها و نوازشها و خُلق نیک شما، قلبها را عاشق شما میکند، صبر و حلمهای شما قوّت ارتباط محبّت و عشق به جناب شما شده و این ارتباط چون آب حیات شده و هزاران شکر به درگاه حق جلّ جلاله داریم که پیر نیکو خُلقِ نیکو اخلاق و نیکو سیرت و بحر احسان و بحر صبر و حلم بر مایان عطا کرده است.
عشق و محبّت به جناب شما درس تجربتی شده تا از این درس، اسرار و معارف را کسب نماییم که سبب و وسیله عشق و محبّت خداوند شود تا در این عشق و محبّت به جناب شما رموز و آداب و دقایق و حقایق عشق و محبّت خداوند را دریابیم. از اینکه این راه معرفت و عشق و محبّت حق جلّ جلاله بسیار مهم و دقیق است و بسیار حقایق و دقایق و معارف پوشیده و آداب و حرمتهای مهم را با خود دارد از این رو عشق و محبّت به جناب شما و آداب حرمت شما لازم ما شده تا درس تجربتی بر ما شود تا چگونگی آداب و حرمت و عشق و محبّت حق جلّ جلاله را در این قدم اوّل یاد گرفته و آماده عشق و محبّت حق جلّ جلاله شویم. ما عاشق امر و نهی شما شدیم و عاشق آداب و حرمت شما شدیم تا از این عاشق شدن، عاشق شدن به امر و نهی حق جلّ جلاله ، عاشق شدن به آداب و حرمت حق جلّ جلاله را یاد بگیریم و همچنین تا از این عاشق شدن به آداب و حرمت و به امر و نهی شما، نهنگ همّت از بحر صدق و وفا سر بیرون کند و همه یاد و نقش و فکر ماسوی را بر یکدم فرو برد.
واقعا اگر ما سر در دامن تفکّر فرو بریم بزودی این نکته را در مییابیم که در اوّلین بیعت با پیر خود که امر به تکرار اللّه اللّه (جلّ جلاله) گفتن در قلب است چه اسرار و دقایق و معارف را با خود دارد که اگر کسی همین امر را مراعات کند به چه مقامات عالی می رسد، این تخم محبّت حق جلّ جلاله است که در دل کاشته میشود هزاران تعجب بر کسی که این امر را ترک میکند هزاران خوشی بر این عطیّهی پیر ما که در قدم اوّل ، طلب خدا را در دل ما القا میکند که بگو اللّه (جلّ جلاله) در قلب خود و فراموش کن ماسوی را. کدام عطیّه بزرگتر از این است که همه اشیا را در طاق نسیان بگذار فقط بگو به خفیه در قلب خود اللّه (جلّ جلاله ). حتی از صفات حق جلّ جلاله ما را القا نکردند بلکه اسم ذات حق جلّ جلاله را القا کردهاند که ای مرید در قلب خود بگو اللّه (جلّ جلاله )، البته بطور دائم امر کردهاند که در هر حال و هر زمان و هر مکان خالی از این تکرار نشویم پس واقعا اگر در همین امر پیر خود و دوام بر آن، تکاسلی نکنیم و قدر همین امر را بدانیم و از استقامت و صبر کار بگیریم بالفعل به مقامهای های عالی ترقّی کرده میشود از جمله حضور دائمی و آگاهی دائمی از حق جلّ جلاله ، بالاخره به فنا و بقا نائل می شویم پس اگر مریدی درین امر تکاسلی میکند باید نفس خود را ملامت کند و خود را مقصّر داند که امر مرشد خود را ترک میکند.
واقعاً پیر با وفای و با همّت داریم و در توجّه و نظرشان، خداوند پاک، شفاهای ظاهر و باطنی را ودیعت نموده است. اخلاص همچو دریچه ایاست که از آن سو، فیوضات و برکات سرازیر قلب مخلص میگردد، هر چند اخلاص بیشتر، آن دریچه گشادهتر.
اگر مریدی مردانه با همّت قوی و با صبر شدیدی و با استقامتی چون کوه از روی عشق و محبّت و اخلاص، رضای پیر ما را کسب کند و بر اوامرشان تن در دهد و اشاراتشان را دریابد واقعا به سعادت بزرگی میرسد همچو برق بر دولت فنا و بقا و وجود موهوبی نایل میگردد.
قطب زمان، محقق کامل و مکمّل، آگاه ز حقایق و دقایق بحر اسرار و رموز باطن شرع، منتهی کامل و مکمّل حضرت شاه سیّد عبداللّه نقشبندی مجدّدی دامت برکاته، آنکه به یک نگاهش فیوضات تجلّی ذاتی دائمی سرازیر قلبهای مریدان میشود و هزاران اسرار سربسته چون گل بر قلبها بر یکدم باز میشود آنکه محبّت و عشقشان کِشنده به محبّت و عشق حق میشود. آنکه خُلق خوششان درسی ز بحر کسب اخلاق خوش مریدان میشود آنکه همّتشان سبب از برای پیشرفت مریدان میشود، آنکه توجّهشان سبب هزاران ذوق و شوق و عشق و محبّت خدای پاک می شود. چنان پیر دارم که هر کس که به اخلاص و محبّت در سلک ارادت شان درآید از همّتشان به بزرگترین مقامات عالی تصوّف نایل میشود و هر که به محبّت و وفا و اخلاص، رابطهشان را به یاد خود میآورد به فنا رسیده و نایل به مقام بقا باللّه شده و از وجود موهوبی برخوردار می شود.
ای پیر با وفایم! محبّت شما بر هم زنندهی محبّتهای پریشان کننده، عشق شما محو کنندهی عشق زال ساحرهی دنیا، رابطهی شما فراموش کنندهی نقوش ماسوای و یاد آورنده ارتباط با خدا. محبّت به شما یاد آورنده محبّت با خدا، ذوق دیدار شما به اهتزاز آورندهی رشتههای قلب ز بحر ذوق دیدار خدا، آداب حضور و صحبت شما تعلیم درس آداب حضور خدا. فراموشی هستی خود در نزدیکی و صحبت شما، پند و نصیحت ز بحر فراموشی خود در حضور خدا، خوف و ترس از نارضائی شما آگاهی دهندهی خوف و ترس از نارضائی خدا.
کتابهای تجدید چاپ شما هر یک گنج سعادت، گنج عشق و محبّت، گنج عرفان و معرفت، گنج اسرار معشوق بر عاشق، گنج شکستن نفس و هوایش، گنج بر هم زدن شهوات و کامرانیها، گنج محو کردن اخلاق ذمیمه، گنج فراموشی نقوش ماسوا و تراشیدن این نقوش از قلب، گنج آگهی از معارف فنا و بقا، چونکه به امر شما تجدید چاپ شد و هم امر شما بر مطالعهی آنها شد مرا چنان در خیال آمد که همچو صحبت شما شد.
بلی! چنان مرشد کامل و مکمّل، بحر حقایق و دقایق، خورشید معرفت حضرت شاه سیّد عبداللّه نقشبندی مجدّدی دامت برکاته که چنان در غم مریدان خود بودهاند تا جاییکه عمر عزیز خود را که بهترین سرمایه زندگی است مصرف تجدید کتابهای عارفان کردهاند تا حجّت را بر مریدان تمام کنند که ای مریدان و مخلصان نهایت عزیز و گرامی، این تجدید چاپ کتابهای عارفان را برای شما تسلیم کردهام تا اینکه هیچ شیطانی و هوای نفسی و محبّت دنیائی نتواند که شما را اسیر دامهای هلاکت خود کند. اگر از مطالعه و عمل به این کتابها کوتاهی نکرده و به این کتابها عامل شوید چنان شد که شیطان را تکّهتکّه کردهاید و هوای نفس امّاره را زیر و زبر کردهاید و محبّت دنیا و کامرانیها و شهوات را ترک کرده و از قلب بیرون کردهاید و جهل و نادانی را به کوهها متواری کردهاید و به بزرگترین مقامات طریقت و حقیقت میرسید. اینک حقوق شما را با این تجدید چاپ کتاب های عارفان ادا کردم خوشا به آن مریدی که چنگ به این کتاب ها زند و سرمشق زندگی خود قرار دهد.
عارف کامل و مکمّل، متزیّن به علم لدنّی و حقایق و دقایق، خورشید عشق و محبّت و معرفت، بحر جود و سخا و لطف و مرحمت، مشفق و مهربان حضرت شاه سیّد عبداللّه نقشبندی مجدّدی دامت برکاته چنان مشفق و مهربان که بر قدم اوّل مریدان، بالفعل امر بر تکرار اسم جلاله ذات که اللّه جلّ جلاله است میکنند به خفیه در قلب، که ای آنکه ارادهی مرید شدن را کردهای بگوش هوش بشنو و بدان که در قدم اوّل مرید شدن تو، ترا امر بر تکرار اسم ذات در قلب کردم بطور دائم در هر حال و زمان و مکان، که اگر این امرم را ترک نکردی و از چنگ غفلت و نسیان حفظ کردی و بیک لذّت و طمعی غافل ز امرم نشدی و بیک علایق و عوایق امرم را فراموش نکردی و هیچ صحبت و مجلسی ترا ازین امرم مانع نه آید و هیچ مشکل و پریشانی نتوانست که ترا از این امرم غافل سازد و هیچ نقوش ماسوای نتوانست که در خانهی قلب تو جای گیرد و هم هیچ فکری نتوانست که این امر مرا فراموش تو کند و بالاخره اگر در هر حال و هر زمان و هر مکان این امر مرا حفظ کنی آن وقت است که به درسهای بالاتر طریقت ترقّی کرده و دروازههای معرفت و حقایق و دقایق باطن شرع برویت باز شده و دولت فنا و بقا روی بتو آورده و از چنان اسراری پوشیده بهرهمند شوی که دیگر هیچ لذّت و طمعی و هیچ نقوش و تفکّر ماسوای نتواند که راه ترا گیرد و هیچ حجابی نتواند سدّ مقصد انتهائی تو شود و بالاخره از بهرههای انتهائی برخوردار شوی و به مقصد انتهائی رسی. الحمدللّه
از طرف کمترین خادم و غلام حلقه بگوش
خلیفه عبدالرّحمن به حضـور پیـــر با وفایـــم