علم، عمل و اخلاص

علم، عمل و اخلاص
خلاصه

شرافت انسان وابسته به علم، عمل و اخلاص است،درّه اي است در دوزخ،در روز قيامت، شخص ريا كار را به چهار اسم مي خوانند، مخوف ترين چيزي كه ترس دارم،خشوع در دل است نه در گردن

4 5 00

شرافت انسان وابسته به علم، عمل و اخلاص است كه اخلاص به علم و عمل، مانند روح در جسد است.
عزيز من! علم، عمل و اخلاص وقتي نتيجه مي بخشد كه از اين هر سه بگذري. هر چند عالم باشي خود را به عين جهل و ناداني مشاهده نمايي. حضرت مولانا جلال الدين بلخي ـ رحمة الله عليه ـ فرموده اند:
 

زين خرد جاهل همي بايد شدن
دست در ديوانگي بايد زدن

 

و همچنين حضرت امام فخر الدين رازي ـ رحمة الله عليه ـ فرموده اند:
 

هفتاد و دو، علم درس خواندم شب و روز

معلومم شد كـه هيچ معلوم نشد
 

بايد نظر به علم خود نداشته باشي و عمل خود را ناچيز در نزد خداوند متعال بشماري و به اخلاص خود منازي كه اين هر سه، بين تو و خدا حجاب كلي مي شود. پندار علم، عمل و اخلاص جهل مركب است. چنانچه به حضرت داود ـ عليه السّلام ـ وحي شد: «يَاداوُد اَبْشِرِ الْمُذْنِبِيْنَ وَ اَنْذِرِ الْمُخْلِصِيْنَ» «بشارت فرما گنه كاران را به ندامتشان به عفو و بترسان مخلصان را به اخلاص شان كه مغرور نشوند».

مخلصان باشند دايم در خطر باخبر باش اي برادر باخبر
يعني اين عمل هاي سه گانه در نظر تو جلوه گر نشود كه حجابي است بزرگ بين بنده و خداوند متعال.
خداوند متعال در كلام پاك خود فرموده: «كَالَّذِيْ يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَاَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا»
«همچون كسي كه مال خود را براي نمودن (نشان دادن) مردمان خرج مي كند؛ پس صفت او مانند صفت سنگ صاف است كه بر وي، اندك خاكي باشد، پس به او باراني عظيم رسيد و او را خالي از غبار گذاشت كه در آن چيزي نمي رويد و صاف و پاك مي گردد» (بقره/ 263).
عزيزانم! ريا كاري، تظاهر و خود نمايي منافي اخلاص است؛ چنانچه حضرت محمود بن لبيد از رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ روايت كرده که می فرمایند: «اِنَّ اَخْوَفَ مَا اَخافُ عَلَيْكُمُ الشِّرْكُ الأَصْغَرُ قَالُوْا يَا رَسُوْلَ الله وَ مَا الشِّرْكُ الْاَصْغَرُ؟ قَالَ: الرِّيَاءُ» «بدرستي كه مخوف ترين چيزي كه ترس دارم از آن بر شما، شرك كوچك است. عرض گرديد: يا رسول الله! شرك كوچك چيست؟ فرمود: ريا است». (رواه احمد- مشكوة ص456)
خداوند ـ عزّوجل ـ در روز قيامت وقتي كه پاداش اعمال را مي دهد، به رياكاران مي فرمايد: «برويد نزد كساني كه اعمال خودتان را به ايشان نشان مي داديد، ببينيد پاداش اعمالتان را نزد ايشان دريافت مي كنيد و نيز در يك حديث مفصل مي فرمايد: «به جنگجو و عالم و بخشنده، وقتي كه مي گويند: فلان عمل را كرده ايم و پاداش مي خواهند، گفته مي شود: شما مي خواستيد كه بگويند: فلاني داراي شجاعت يا سخاوت يا بگويند عالم خوبي است و سپس ايشان را به دوزخ مي برند». و نيز فرموده است: «از چاه اندوه به خدا پناه بريد. عرض كردند آن چيست؟ فرمود: درّه اي است در دوزخ، آماده شده است براي كساني كه قرآن را به قصد ريا مي خوانند» و خداوند ـ جلّ جلاله ـ مي فرمايد: «كسي كه عملي را براي من انجام بدهد و در آن شريك برايم قرار دهد، تمام عمل او براي خودش است و من از چنين عملي كاملاً بي نيازم». و نيز فرموده است: «خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ عملي را كه در آن، وزن يك ذره ريا باشد، قبول نمي كند». و نيز فرموده است: «كمترين ريايي، شرك محسوب است».
حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ فرمود: «وقتي كه يكي از شما روزه مي گيرد، بايد سر و ريش خود را چرب كند و دست چرب به لبهايش بمالد، طوري كه طعم آن به دهان انتقال ننمايد؛ تا مردم نفهمند كه او روزه دار است و وقتي كه به دست راستش چيزي را مي بخشد، بايد از دست چپ پنهان دارد و وقتي كه نماز مي خواند، بايد پرده در منزلش را پايين بكشد؛ زيرا خداوند متعال همچنان كه روزي را تقسيم مي كند، ستايش را نيز تقسيم مي كند».
به همين دليل بود كه حضرت عمر ـ رضي الله عنه ـ به مردي كه گردنش را كج كرده بود، گفت: «اي صاحب گردن! سرت را بلند كن؛ زيرا خشوع در دل است نه در گردن».
حضرت رسول خدا ـ صلي الله عليه و سلم ـ مي فرمايد: «در روز قيامت، شخص ريا كار را به چهار اسم مي خوانند: اي ريا كار، اي گمراه، اي فاسق، اي زيانكار؛ برو مزدت را از كسي بگير كه براي او عمل كردي. تو نزد ما پاداشي نداري».
عزيز من! از خداوند متعال، خود او را و رضاي او را طالب باش؛ اگر بهشت را طالبي، براي ديدار او طالب باش. حضرت خواجه عبدالله انصاري ـ رحمة الله عليه ـ مي فرمايد:
در دوزخ اگر وصل تو در چنگ آيد از حـال بهشتيان مـرا ننـگ آيد
ور بي تو به صحراي بهشتـم خوانند صحراي بهشت بر دلم تنـگ آيد
چنانچه در بهشت ديدار دوست براي عاشقان حضرت او ميسر نگردد، فغان عاشقان از ناله دوزخيان كمتر نخواهد بود.
عزيز من! اعمالي را كه سالكان طريقت و جويندگان حقيقت انجام داده اند، به خاطر بهشت و تجمّلات آن از قبيل حور و قصور و غلمان و ديگر تنعّمات آن نبوده است، بلكه مقصود آنان داخل شدن به بهشتي است كه وعده ديدار خداوند ـ جلّ شأنه ـ كه در دارالجلال آن به وقوع مي پيوندد، مي باشد. البته ميزبان حقيقي، نعمات خود را از مهمانان كه خاص، رضا و لقاي او را خواهانند، دريغ نخواهد داشت.

اَللَّهُمَّ ارْزُقْنَا لِقَائِكَ بِشَرَافَةِ حَبِيْبَكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِيْنَ وَ يَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ وَ صَلَّي اللهُ تَعَالَي وَسَلَّمَ عَلَي خَيْرِخَلْقِهِ وَنُوْرِعَرْشِهِ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَّ آلِهِ وَ صَحْبِهِ اَجْمَعِيْنَ.

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)