در آداب سلام کردن

در آداب سلام کردن
خلاصه

پوشيده نماند که افشاي سلام، سنّت مؤكّده است. امام نوّاوي رحمه الله گفت: ابتدا به سلام سنّت كفايي است. پس اگر گروهي دور هم جمع باشند، سلام يکي از ايشان در اداي سنّت کافي است؛ ليکن اگر همه سلام کنند بهتر است.

6 5 00

سبقت جويي در سلام کردن

پوشيده نماند که افشاي سلام، سنّت مؤكّده است. امام نوّاوي رحمه الله گفت: ابتدا به سلام سنّت كفايي است. پس اگر گروهي دور هم جمع باشند، سلام يکي از ايشان در اداي سنّت کافي است؛ ليکن اگر همه سلام کنند بهتر است.

سنّت است که وقتي دو مسلمان به هم مي‌رسند پيش از آنکه سخن بگويند، به يكديگر سلام کنند. احاديث صحيح و عمل ائمّه‌ي سلف موافق اين قول است و هيچ يك از علما در اين باره با يكديگر اختلاف ندارند. در اصل صد و چهل و هفتم از کتاب نوادر العلوم به روايت ابن عمر ـ رضي الله عنهما ـ مذکور است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: پيش از سلام با يكديگر سخن نگوييد و هر کس پيش از سلام، سخن آغاز کند به او جواب ندهيد.

قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم: «السَّلاَمُ قَبْلَ السُّؤَالِ، فَمَنْ بَدَأَكُمْ بِالسُّؤَالِ قَبْلَ السَّلاَمُ فَلَا تُجِيبُوهُ» ابن النَّجَّار عن ابن عُمَرَ رضيَ اللَّهُ عنهُمَا. جامع المسانید و المراسیل ج5 ص39 ح ش 13238 چاپ دار الفکر.

علما گفته‌اند: دو نفر که به يكديگر مي‌رسند، بهترين آنها کسي است که ابتدا سلام کند؛ زيرا در احاديث صحيح آمده است: «وَ خَيْرُهُمَا الَّذِي يَبْدَاُ بِالسَّلَامِ» (بهترين آن دو، کسي است که ابتدا سلام کند).


حدّثنا يَحْيَى بْنُ يَحْيَى. قَالَ: قَرَأْتُ عَلَى مَالِكٍ عَن ابْنِ شِهَابٍ عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَزِيدَ اللَّيْثِيِّ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الأَنْصَارِيِّ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ قَالَ: «لاَ يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يَهْجُرَ أَخَاهُ فَوْقَ ثَلاَثِ لَيَالٍ. يَلْتَقِيَانِ فَيُعْرِضُ هذَا وَ يُعْرِضُ هذَا. وَ خَيْرُهُمَا الَّذِي يَبْدَأُ بِالسَّلاَمِ». صحیح مسلم ج16 ص100 ح ش 6484 چاپ دار الکتب العلمیه، مسند امام احمد ج4 ص99 ح ش 13062، سنن ترمذی ج6 ص37 ح ش 1926 چاپ دار الکتب العلمیه، سنن ابی داود ج13 ص256 ح ش 4907 .

در شعب الايمان امام بيهقي رحمه الله مذکور است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: آغاز كننده به سلام از کبر و نخوت مبرّاست. در جايي ديگر فرموده است: نزديکترين خلق به خداوند سبحانه و تعالی کسي است که در سلام کردن پيشي مي‌گيرد. ثابت شده که در اکثر اوقات هيچ کس نتوانسته است بر آن حضرت در سلام کردن سبقت گيرد.

اگر دو کس همزمان بر يکديگر سلام کنند، امام نوّاوي رحمه الله مي‌فرمايد: جواب سلام بر هر دو واجب مي‌شود و علما در اين مسئله اتّفاق دارند، ليکن در علّت وجوب جواب بين آنان اختلاف است؛ بعضي گفته‌اند: دليل وجوب آن است که هر يک از آن دو مبتدي به سلامند، پس بر هر دو، جواب سلام واجب مي‌شود و بعضي ديگر گفته‌اند که لفظ سلام صلاحيّت دارد که جواب داده شود. پس اگر يک سلام پس از ديگري واقع شود، مي‌تواند جواب داده شود؛ امّا اگر همزمان واقع شود و هيچ يك جواب ديگري را نشنيده باشد، بر هر دو جواب سلام واجب مي‌شود. امام نوّاوي رحمه الله فرموده که اين دليل به صواب نزديک است.

سلام کردن مطابق با اقوال علماي دين

امام نوّاوي رحمه الله فرموده که مستحب آن است که شخص اينگونه سلام کند: «اَلسَّلَامُ عَلَيْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ».

امام ابوالحسن ماوردي و امام ابوسعيد متولّي و غير ايشان از علماي اسلام ـ رَحِمَهُمُ اللهُ ـ معتقدند که بهتر اين است که بعضي از الفاظ مأثور را بر سلام بيفزايد؛ به دليل حديثي که در صحيح ابو‌داود، ترمذي و غير آن با اسناد حسن از عمران بن حصين رضی الله عنه نقل شده است كه گفت: مردي نزد پيغمبر صلی الله علیه و سلّم آمد و گفت: «اَلسَّلَامُ عَلَيْکُمْ» آن حضرت جواب داد و وي نشست. پس آن حضرت فرمود: ده تا؛ يعني اين سلام کننده ده حسنه كسب كرد، پس از او شخص ديگري آمد و گفت: «اَلسَّلَامُ عَلَيْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ» آن حضرت جواب داد و گفت: بيست تا. سپس شخص ديگري آمد و گفت: «اَلسَّلَامُ عَلَيْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ» آن حضرت جواب داد و گفت: سي تا.

در روايت ديگري از معاذ بن انس رضی الله عنه چنين آمده است كه پس از او شخص ديگري آمد و گفت: «اَلسَّلَامُ عَلَيْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ» آن حضرت جواب داد و فرمود: چهل تا. از مضمون اين حديث چنين دانسته مي‌شود که شخص هر اندازه به سلام و دعاي برادر مؤمن خود بيافزايد، موجب رفع درجات و مزيد حسنات او مي‌گردد و بايد سلام کننده لفظ «السلام» را معرفه با لام و لفظ «عليک» را با ضمير جمع بگويد؛ اگر چه كسي كه بر او سلام شده يكي باشد و اگر سلام کننده «السلام عليک» بگويد يعني بدون ضمير جمع يا «سلام عليک» بدون الف و لام تعريف و ضمير جمع، سنّت سلام حاصل مي‌شود.

امام واحدي رحمه الله گفته است که تو در تعريف و تنکير سلام مختاري. امام نوّاوي رحمه الله فرموده است که «السلام» همراه لام تعريف، افضل و اولي است و اگر سلام کننده به کسي بگويد: «و عليکم السّلام» با واو عطف، نزد بعضي از علما، اين سلام نيست و با اين صيغه، سنّت سلام حاصل نمي‌شود و بر مسلّم عليه جواب واجب نمي‌گردد؛ به اين دليل كه اين صيغه صلاحيّت ابتدائيّت را ندارد، ليکن اگر بگويد: «عليکم السلام» با تقديم لفظ «عليکم» بر «السلام» و بدون واو عطف، امام واحدي رحمه الله جزم کرده که اين صيغه‌ي سلام بوده و جواب آن واجب است؛ اگر چه لفظ معهود را منقلب ساخته است.

در صحيح ترمذي و غير آن با اسناد صحيح ثابت شده است که يکي از اصحاب که نام وي جابر بن سليم يا سليم بن جابر رضی الله عنه بود، گفت: نزد پيغمبر صلی الله علیه و سلّم آمدم و گفتم: عليک السلام يا رسول‌الله، فرمود: عليک السّلام نگوييد که اين تحّيت مردگان است. اين حديث تأويل شده بر اينكه منظور پيامبر اين است که بر وجه معهود سلام کردن افضل و احسن است، نه آنکه اين عبارت سلام نيست. مختار علما اين است که ابتدا با اين صيغه مکروه است، ليکن اگر کسي بر اين وجه سلام کند بر مسلّم عليه جواب واجب مي‌شود؛ زيرا اين نيز صيغه‌ي سلام است.

جواب سلام دادن مطابق اقوال علماي دين

پوشيده نباشد که جواب سلام، فرض عين است، در صورتي كه مسلّم عليه يکي باشد؛ امّا اگر زياد باشند فرض کفايي است؛ بنابراين اگر يکي از آن جمع جواب دهد، اداي آن فرض از ديگران ساقط مي‌شود و اگر هيچ کس جواب ندهد همه گنهکار مي باشند و اگر همه جواب دهند، نهايت فضيلت و کمال است، امّا اگر اجنبي جواب دهد صحيح اين است که اداي آن فرض از ديگران ساقط نمي‌شود. اگر کودکي از آن جمع جواب دهد، علما درباره‌ي آن با يكديگر اختلاف دارند؛ بعضي گويند فرض از ديگران ساقط مي‌شود، همچنان که اذان گفتن کودک از جانب بالغان کافي است و بعضي ديگر گويند ساقط نمي‌شود؛ زيرا که وي اهل فرض نيست و مختار قول دوّم است.

* فرض عين فرضي است كه به همه ي مكلّفان فرض بوده و در صورت انجام بعضي از گردن ديگران ساقط نمي شود مثل : نمازهاي فرض يوميّه، روزه ي رمضان، زكات و غيره .

* فرض كفايه فرضي است كه اگر بعضي از مكلّف ها آن را بجا آورند از گردن بقيه ساقط مي شود و اگر هيچ يك از آنها انجام ندهند همه گنهكار مي شوند مانند : نماز جنازه و غيره .

مستحب است که شخص به اين روش جواب دهد: «وَ عَلَيْکُمُ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ» و بايد که لفظ «و عليکم» بگويد هم با واو عطف و هم با ضمير جمع اگر چه سلام کننده يكي باشد و کمترين جواب آن است که «و عليکم السّلام» بگويد با واو عطف و ضمير جمع؛ ولي اگر «عليکم السّلام» بگويد بدون واو عطف يا «و عليک السّلام» بگويد بدون ضمير جمع يا «عليک السّلام» بگويد بدون واو عطف و ضمير جمع، جواب حاصل مي‌شود. ليکن امام ابوسعيد متولّي رحمه الله معتقد است كه سلام بدون واو عطف جايز نيست و جواب حاصل نمي‌شود و اين قول ضعيف و مخالف کتاب و سنّت است.

مستحب است بنا بر مضمون آيه‌ي کريمه: «و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها» (هرگاه شما را درودي دادند به گونه اي زيباتر و بهتر از آن پاسخ دهيد. نساء/ 86)  مسلّم عَليه در جواب سلام چيزي از دعا بيفزايد.

در کتاب ابن‌السّني با اسناد ضعيف از انس بن مالک رضی الله عنه روايت شده است که مردي که نگهبان جمعي از اصحاب بود از جلوي پيغمبر صلی الله علیه و سلّم گذشت و گفت: «اَلسَّلَامُ عَلَيْکَ يَا رَسُوْلَ اللهِ». آن حضرت در جواب وي فرمود: «وَ عَلَيْکَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ» يکي از اصحاب گفت: يا رسول‌الله صلی الله علیه و سلّم بر اين مرد به گونه‌اي سلام کردي که بر هيچ کس از اصحاب خود چنين نکرده بودي. آن حضرت فرمود: خدمتکار بودن اين مرد براي چندين نفر، مرا از اين گونه سلام كردن به او منع نمي‌کند.

شرط است که شخص بلافاصله جواب سلام را بدهد؛ اگر در آن تأخير کند و پس از آن جواب بدهد، فرض از وي ساقط نمي‌شود. بين علما اختلاف است که جواب کودک نابالغ واجب است يا نه؟ صحيح آن است که واجب است، ولي بعضي گفته‌اند: اگر به حدّ بلوغ نزديک است جواب سلام او واجب مي‌گردد و در غير اين صورت واجب نمي‌شود و جواب سلام بر کودک واجب نيست؛ زيرا وي اهل فرض نيست، ليکن بهتر آن است که جواب دهد.

تخصيص بعضي از اشخاص به سلام

علماي اسلام ـ رحمهم الله ـ گفته اند: اگر کسي بر جمعي وارد شد و خواست بر بعضي سلام كند و بر بعضي ديگر نكند، اين عمل مکروه است؛ زيرا غرض از سلام ايجاد انس و الفت است و اين موجب نفرت و کدورت ديگران مي‌شود؛ ليکن اگر در خيابان، بازار يا مكاني که مردم زيادي در آنجا جمع شده باشند بر بعضي سلام کند، اشكالي ندارد.

اگر جمعي بر يک شخص سلام کنند و وي بگويد: «و عليکم السلام»، بايد نيّت و قصد وي ردّ سلام بر همه باشد تا فرض از وي ساقط شود؛ امّا اگر در اين جواب قصد وي بعضي باشند، فرض از وي ساقط نمي‌گردد. اگر شخصي، کسي را از پشت پرده يا ديواري ندا کرده و بگويد: «السلام عليکم يا فلان» يا آنکه نامه‌اي به کسي بفرستد و در آن بنويسد: «السلام عليک يا فلان» يا آنکه به زبان قاصدي به کسي سلام بفرستد و بگويد: به فلاني از طرف من سلام بگو و آن مسلَّم عليه(کسي که بر او سلام شده است) يا مکتوب اليه(کسي که سلام براي او نوشته شده است) در ميان جمعي باشد، تخصيص وي جايز است و وقتي آواز سلام کننده يا فرستنده‌ي نامه يا قاصد به وي رسيد، بر وي واجب است که بلافاصله جواب سلام را بدهد.

امام واحدي و علماي ديگر ـ رحمهم الله ـ برآنند که بر مکتوب اليه، ردّ سلام واجب است. امام نوّاوي رحمه الله فرموده است: اگر قاصد سلام کسي را برساند، ردّ سلام بلافاصله بر مرسل اليه(کسي که سلام براي او فرستاده شده است) واجب مي‌شود و مستحب است که بر قاصد نيز به اين صورت سلام بگويد: «و عليک و عليه السلام».

ترک اشاره با سر و کتف و دست هنگام سلام كردن

بايد سلام کننده جهت احترام به برادر مؤمن، پشت خود را خم نکند؛ چون مکروه و ممنوع است. دليل بر اين قول حديث معانقه است که پس از اين در آداب مصافحه ذکر خواهد شد و آن حديثي حَسَن و خالي از معارضه است، پس خلاف آن جايز نيست. فريب اين را نبايد خورد که اکثر مردم بلکه بسياري از صاحبان علم و دانش نيز به اين روش (خم شدن) عمل مي‌کنند و اين عمل مذموم را از قبيل احسان و تواضع مي‌شمارند؛ بلکه صحيح آن است که به پيامبر اكرم صلی الله علیه و سلّم و اعمال آن حضرت اقتدا شود، چنانچه خداوند سبحانه و تعالی مي‌فرمايد: «و ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» (چيزهايي را كه پيغمبر براي شما آورده است اجرا كنيد و از چيزهايي كه شما را از آن باز داشته است، دست بكشيد. حشر / 7 .) بنابراين سلام کردن با اشاره‌ي سر و کتف و دست و امثال آن بي‌تلفّظ ممنوع و مکروه است.

در صحيح ترمذي با اسناد ضعيف آمده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: از ما نيست هر که خود را به غير ما تشبيه کند. خود را به يهود و نصاري تشبيه نکنيد؛ چون سلام کردن يهود با اشاره‌ي انگشت و سلام کردن نصاري با اشاره‌ي کتف است.

همچنين در سنن ترمذي از اسماء بنت یزيد ـ رَضِي اللهُ عَنْهَا ـ روايت شده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم روزي به مسجد مي‌رفتند، گروهي از زنان جايي نشسته بودند و من در ميان ايشان بودم، آن حضرت با دست اشاره کرده و بر ما سلام كرد. اين حديث محمول بر اين است كه جمع کردن اشاره با تلفّظ جايز است. (يعني اگر كسي با يك دست يا هر دو دست اشاره كرده و لفظ سلام را بگويد، جايز است.)

بلند کردن صدا هنگام سلام کردن

اگر کسي بخواهد بر جمعي وارد شود و بر آنان سلام کند، نبايد از مقابل ايشان وارد شود، بلکه از جانب راست يا چپ آنان وارد شده و به گونه‌اي به ايشان سلام كند که بشنوند و اگر نشنيدند، سنّت سلام را ادا نکرده است و بر مسلّم عليه نيز جواب واجب نمي‌شود. بايد جواب دهنده نيز صداي خود را در جواب چنان بلند کند که سلام دهنده بشنود و اگر نشنيد، فرض جواب سلام از وي ساقط نمي‌شود.

اگر کسي بخواهد بر ناشنوايي سلام کند، بهتر است که هم لفظ سلام را تلفّظ كرده و هم با دست اشاره کند، به گونه‌اي که وي متوجّه شود تا مستحقّ جواب گردد و اگر سلام کننده ميان سلام و اشاره را جمع نکند، بر آن سلام، جواب واجب نمي‌گردد. اگر ناشنوايي بر شخصي سلام كند بايد در جواب وي، ميان تلفّظ و اشاره را جمع کند، به گونه‌اي که آن ناشنوا دريابد تا فرض ردّ سلام از وي ساقط گردد.  اگر بر گُنگي(لال) سلام کند و وي با دست اشاره‌اي کند، فرض ردّ سلام از وي ساقط مي‌گردد؛ زيرا اشاره ي وي قائم مقام عبارت است؛ ولي اگر گنگي با اشاره بر کسي سلام کند، در جواب وي بايد ميان تلفّظ و اشاره را جمع کند تا فرض ردّ سلام از وي ساقط گردد.

سلام کردن سواره بر پياده، رونده بر نشسته و اندک بر بسيار

در صحيحين به روايت ابو‌هريره رضی الله عنه ثابت شده و در روايت ديگر نيز صحيح شده است که کوچک بر بزرگ، رونده بر نشسته و جمع کم بر جمع زياد سلام كند و اين مطابق سنّت است؛ ليکن اگر کسي مخالفت کند، مثلاً پياده بر سواره، نشسته بر رونده، جمع زياد بر کم و بزرگ بر کوچک سلام كند، مکروه نيست و ائمّه‌ي دين نيز آن را صحيح دانسته و گفته‌اند که در اين صورت ترک استحقاق بيش نيست؛ چون کسي که مستحقّ آن بوده که جواب دهنده باشد، سلام دهنده گشته و اين هنگامي است که هر دو گروه در راهي به هم رسند؛ امّا اگر جمعي نشسته و گروهي رونده باشند، به هر حال بايد رونده بر نشسته سلام کند، اگر چه آن جمع نشسته کم يا کوچک باشند و جمع رونده زياد يا بزرگ.

در صحيحين از انس رضی الله عنه روايت شده است که بر جمعي از کودکان عبور كرده و بر ايشان سلام نمود سپس گفت: پيغمبر صلی الله علیه و سلّم را ديدم که اين چنين مي‌کرد و در حديث آمده است که آن حضرت به اين عبارت سلام مي‌كرد: «اَلسَّلَامُ عَلَيْکُمْ يَا صِبْيَانُ» (سلام بر شما ای بچه ها).

ترک سلام و جواب آن بر زن زيباروي

علما بر آنند که سلام زن بر زن مثل سلام مرد بر مرد است، امّا در سلام زن بر مرد و سلام مرد بر زن اختلاف است. بعضي مي‌گويند که زن بايد بر شوهر و هر که محرم شرعي اوست و کنيزک بايد بر مالک خود سلام كند. ابتدا به سلام بر هر يک از مرد يا زن مستحب و بر مسلّم عليه جواب آن واجب است.

جايز نيست که زن زيبا بر مرد بيگانه سلام کند و اگر سلام کند، جواب دادن مرد مکروه است. سلام کردن مرد بر زن زيباي بيگانه نيز همين حکم را دارد؛ يعني اگر مرد سلام کند، جواب دادن زن مکروه است؛ ليکن اگر زن، زيبا نباشد سلام مرد بر وي جايز و جواب سلام بر آن زن واجب است و عکس آن نيز همين حكم را دارد.

سلام كردن مرد بيگانه بر جمعي از زنان جوان جايز و جواب سلام وي بر آنان واجب است. در روايات صحيح ثابت شده است که روزي پيغمبر صلی الله علیه و سلّم بر گروهي از زنان عبور كرده و بر ايشان سلام کرد. همچنين سلام کردن جمعي از زنان زيبا بر يک مرد و سلام کردن جمعي از مردان بيگانه بر يک زن و سلام كردن يک زن جوان بر جمعي از مردان بيگانه جايز و جواب سلام بر مسلّم عليه واجب است؛ به شرطي كه بدانند اين سلام و جواب متضمّن فتنه نخواهد بود.

ترک سلام در اماكن مکروه

در کتب ائمّه‌ي دين آمده است كه در يازده محل سلام کردن مکروه است و اگر سلام کنند، جواب واجب نمي‌شود كه عبارتند از:

1) محلّ قضاي حاجت.

2) محلّ مباشرت.

3) هنگام خواب و چرت زدن.

4) حمّام: سلام کردن در حمّام جایز نيست؛ زيرا ممكن است مسلَّم عليه به غسل کردن محتاج باشد و وي در حين جُنُب بودن مجبور شود كه جواب سلام را بدهد و لفظ سلام را که اسمي از اسماء حق سبحانه و تعالی است بر زبان بياورد. اگر چه اينجا سلام به معني تحِيّت است، ليکن به واسطه‌ي مشارکت اسمي، بر زبان آوردن آن کراهيّت دارد. پس اگر محقّق شود که مسلّم عليه به غسل احتياج ندارد، سلام کردن در حمّام بر وي جايز و جواب سلام بر او واجب است.

5) هنگام غذا خوردن و آن زماني است که شخص لقمه‌اي در دهان دارد، در غير اين صورت سلام کردن بر وي جايز است و جواب واجب مي‌شود.

6) هنگام خواندن خطبه‌ي روز جمعه: اگر کسي در مسجد جامع وارد شود و خطيب بر بالاي منبر باشد، نبايد بر کسي سلام کند؛ چون مردم در آن محل به سکوت امر شده‌اند و اگر کسي سلام کند، بين علما در جواب دادن به وي اختلاف است؛ بعضي مي‌گويند كه به سبب تقصيري که از وي صادر شده و خلاف امر کرده جواب نبايد داد و بعضي مي‌گويند كه اگر سکوت هنگام خطبه واجب است ـ چنانچه بعضي از علما بر آنند ـ پس نبايد به سلام جواب داد و اگر سکوت سنّت است ـ چنانچه بعضي بر آنند ـ بايد يکي از جمع جواب وي را بدهد و ديگران ساکت باشند. [مترجم معتقد است که قول اول صحيح است]

7) هنگام گفتن اذان و اقامه که سلام کردن بر مؤذّن در آن هنگام مکروه است و اگر سلام کنند جواب بر وي واجب نمي‌شود؛ ليکن اگر جواب دهد، اذان و اقامه فاسد نمي‌گردد.

8) وقت نماز گزاردن که در آن هنگام سلام کردن بر نماز گزار مکروه است و بر وي واجب نمي‌شود و اگر در اثناي نماز به اين عبارت جواب دهد: «و عليک السلام» ـ با واو عطف و کاف خطاب ـ در صورتي كه به کراهت آن عالم باشد نماز وي باطل مي‌شود و اگر جاهل باشد، در قول اصح باطل نمي‌شود. اگر به اين عبارت بگويد: «عليه السلام» ـ با ضمير غايب و بدون واو عطف ـ نماز وي باطل نمي‌گردد؛ زيرا آن دعايي است که براي مخاطب معيّني نيست. (طبق مذهب حنفي جواب سلام مطلقاً نماز را فاسد مي كند چه عمداً باشد يا سهواً و چه عليكم داشته باشد يا نداشته باشد حتّي تنها با لفظ سلام نماز فاسد مي شود و اگر شخص نماز گذار به كسي سلام گويد نمازش مطلقاً فاسد مي شود. درالمختار و ردالمحتار جلد 2 ص 449 چاپ دارا المعرفة)

9) وقت تلاوت قرآن که سلام کردن بر قاري در آن هنگام مکروه است و به عقيده‌ي امام واحدي رحمه الله مستحقّ جواب نمي‌گردد؛ بلکه جواب وي فقط با اشاره کافي است و اگر به تلفّظ جواب گويد، بايد از نو استعاذه(«اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» گفتن) کند سپس تلاوت را آغاز کند. امام نوّاوي رحمه الله فرموده است: در قول امام واحدي ايرادي است و ظاهر آن است که اگر بر قاري سلام کنند، جواب واجب مي‌شود و مجرّدِ اشاره کافي نيست. (طبق مذهب حنفي: هر جا كه سلام دادن مشروع نباشد جواب واجب نمي گردد ليكن قاري يا ذاكر و مدرس مختار است كه جواب بگويد بگونه اي كه عملش قطع نشود يعني با اشاره و امثال آن . حاشية الرافعي علي درالمختار وردالمحتار ص 453 ج2)

10) وقت دعا خواندن است که سلام مکروه بوده و جواب واجب نمي‌شود؛ ليکن بايد دعا کننده در آن کار با حضور تمام مستغرق باشد تا فرض جواب سلام از وي ساقط گردد. بعضي گفته‌اند: حال وي حکم حال قاري را دارد. امام نوّاوي رحمه الله فرمود: نزد من ظاهرتر اين است که سلام بر وي مکروه باشد؛ زيرا اهتمام وي به آن شغل و مشقّت وي در آن امر زيادتر از مشقّت کسي است که طعام مي‌خورد و بر خورنده سلام کردن مکروه است، پس کراهت سلام بر دعا کننده به طريق اولي لازم مي‌آيد؛ ليکن اگر کسي در حال ذکر گفتن باشد و بر وي سلام کنند جايز است که ذکر را ترک کند و جواب دهد و پس از آن به ذکر كردن بپردازد.

11) وقت تلبيه: هنگامي كه کسي در حج احرام بسته و لبّيک مي‌گويد بر وي نبايد سلام كرد؛ زيرا قطع کردن تلبيه بر مُحرم مکروه است و اگر کسي بر وي سلام کند جواب واجب نمي شود، ولي به قول امام شافعي رضی الله عنه واجب مي‌شود.

ترک سلام بر مبتدع، فاسق مجاهر، ظالم و کافر

(مجاهر کسی که فسق خود را آشکار مي کند)

امام نوّاوي رحمه الله در اذکار آورده است که بر مبتدع و بر کسي که گناه كبيره مرتكب شده و توبه نمي‌کند، سلام کردن مکروه است و اگر وي سلام کند، نبايد جواب داد؛ به دليل حديثي که در صحيحين در قصّه‌ي کعب بن مالک رضی الله عنه ثابت شده است که با دو يار ديگر از غزوه‌ي تبوک كناره‌گيري نموده بود و پيغمبر صلی الله علیه و سلّم اصحاب را از صحبت كردن با آنان نهي کرده بود. كعب مي‌گويد: من پيش آن حضرت مي‌آمدم و سلام مي‌کردم و با خود مي‌گفتم كه آيا آن حضرت به جواب من لب مبارک را حرکت مي‌دهد يا نه.

امام بخاري رحمه الله از ابن عمر ـ رضي الله عنهما ـ روايت کرده است که فرمود: بر شاربان خمر سلام نکنيد. از ابن عربي مالکي رحمه الله نقل شده است: اگر کسي به ناچار بر يکي از ظالمان يا فاسقان مجاهر به جهت حفظ دين و مال و آبروي خود از شرّ ايشان سلام کند و بداند که اگر سلام نکند، از شرّ ايشان متضرّر خواهد شد بايد سلام کند، امّا نه به قصد دعاي ايشان؛ بلکه در دل نيّت کند که سلام اسمي از اسماي حق سبحانه و تعالی است و معني «السلام عليکم» آن است که «اَللهُ رَقِيْبٌ عَلَيْکُمْ». (الله، مراقب احوال و کارهاي شماست)

در سلام کردن بر يهود و نصاري، بين علما اختلاف است؛ اکثر علما بر آن اتّفاق کرده‌اند که ابتدا کردن به سلام بر ايشان جايز نيست؛ زيرا در صحيح مسلم به روايت ابو‌هريره رضی الله عنه آمده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: چون به يهود و نصاري رسيديد در سلام كردن به ايشان پيشقدم نشويد. بعضي از متأخّران مي‌گويند: سبقت جويي در سلام كردن به ايشان مکروه است نه حرام.

از قتاده رضی الله عنه روايت است: وقتي يکي از شما خواست که بر اهل کتاب سلام کند بايد بگويد: «اَلسَّلَامُ عَلَي مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَي» و اگر به يکي از ايشان نامه‌اي بفرستد بهتر آن است که در سلام كردن به ايشان همين عبارت را بنويسد؛ چون ثابت شده است که آن حضرت در نامه‌اي که به عظيم روم فرستاده بود، اين عبارت را در آخر آن نوشته بود.

امام ابوسعيد متولّي رحمه الله گفته است: اگر کسي خواست به ذمّي تحيّتي بگويد، بايد به غير لفظ سلام چيزي مثل «هَدَاکَ اللهُ» يا «اَنْعَمَ اللهُ صَبَاحَکَ» بگويد و در حق وي مثل اين الفاظ گفتن اشکالي ندارد. امام نوّاوي رحمه الله فرمود: قول امام متولّي به شرطي است که در تحيّت گفتن بر آن ذمّي ضرورت يا احتياجي باشد وگرنه مختار آن است که هيچ لفظي به خاطر تحيّت وي نگويد؛ زيرا در اين سلام گفتن اظهار محبّت و الفت است، حال آنکه ما به غلظت و خشم بر ايشان مأموريم و از دوستي و محبّت با ايشان منع شده‌ايم.

بعضي از علما گفته‌اند: اگر شخصي به کسي سلام کند به گمان اينکه وي مسلمان است، ولي بعداً آشكار شود که کافر است، مستحب است که به وي بگويد سلام مرا برگردان و غرض از گفتن آن، اين است که وي را وحشت زده گرداند و اظهار کند که ميان او و آن فرد، هيچ الفت و محبّتي نيست.

از ابن عمر ـ رضي الله عنهما ـ روايت شده است که بر مردي سلام کرد. گفتند که وي جهود است. ابن عمر به دنبال او رفت و گفت: سلام مرا برگردان. وي گفت: برگرداندم. ليکن در موطأ امام مالک رحمه الله مذکور است که از امام پرسيدند: اگر کسي بر مردي سلام کند و پس از آن معلوم شود که وي اهل کتاب است آيا به دنبال او رفته و طلب رد سلام کند يا نه؟ امام مالک فرمود: نيازي به اين كار نيست. ابن عربي مالکي رحمه الله نيز بر اين قول معتقد است.

اکتفا کردن به لفظ «عليکم» در جواب سلام اهل کتاب

اگر يکي از اهل کتاب بر مسلماني سلام کند، آن مسلمان در جواب وي لفظ «و عليکم» را بگويد و چيزي بر آن نيفزايد؛ زيرا در صحيحين به روايت انس رضی الله عنه ثابت شده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: چون اهل کتاب بر شما سلام کنند، در جواب ايشان بگوييد: «و عليکم» و لفظ سلام را با آن جمع نكنيد. آن بدين علّت است که مي‌گويند وقتي يهود به مسلمانان مي‌رسيدند، مي‌گفتند: «السَّامُ عَلَيْکُمْ» و لفظ سام در لغت ايشان به معناي مرگ است. پس آن حضرت فرمود: در جواب ايشان لفظ «و عليکم» را بدون کلمه‌ي سلام بگوييد تا نفرين آنان به خودشان برگردد.

در بعضي از روايات آمده است که روزي جمعي از يهود به حجره‌ي پيغمبر صلی الله علیه و سلّم وارد شدند و از روي پليدي عقيده که لازمه‌ي ذات ناپاک ايشان است گفتند: «اَلسَّامُ عَلَيْکَ» (مرگ بر تو باد). عايشه صدّيقه ـ رضي الله عنها ـ از پشت پرده آن کلمه را شنيد و در جواب ايشان گفت: «اَلسَّامُ وَ اللَّعْنَةُ عَلَيْکُمْ يَا اِخْوَانَ الْقِرَدَةِ وَ الْخَنَازِيْرِ» (مرگ و لعنت بر شما باد اي برادران ميمون ها و خوك ها). پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: دست بردار اي عايشه. صدّيقه گفت: يا رسول‌الله! مگر نشنيدي که ايشان چه گفتند؟ فرمود: بله شنيدم، ليکن نفرين آنان را به خودشان برگرداندم و گفتم: «و عليکم».

سلام وداع هنگام جدا شدن از دوستان

وقتي با جمعي از ياران نشسته باشد و بخواهد از ايشان جدا شود، سنّت است که بر ايشان سلام کند. در صحيح ابي‌داود و ترمذي و غير آن با اسناد معتبر از ابو‌هريره رضی الله عنه ثابت شده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: اگر يکي از شما به مجلسي وارد شود، بايد سلام کند و وقتي از آن مجلس برمي‌خيزد، دوباره نيز سلام بگويد و سلام اول شايسته‌تر و بهتر از سلام آخر نيست. (قال النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم: «إِذَا دَخَلْتُمْ بَيْتاً فَسَلمُوا علَى أَهْلِهِ، فَإذَا خَرَجْتُمْ فَأَوْدِعُوا أَهْلَهُ بِسَلاَمٍ» (هب) عن قتادة مُرْسَلاً. جامع المسانید و المراسیل ج1 ص204 ح ش1323.)

امام نوّاوي رحمه الله فرمود: ظاهر اين حديث دلالت مي‌کند بر اينکه اگر شخصي سلامِ وداع را بگويد، بر اهل مجلس جواب سلام واجب مي‌شود. ليکن امام ابوسعيد متولّي و جمعي ديگر از علما ـ رحمهم الله ـ معتقدند که جواب سلام وداع، واجب نيست؛ زيرا عادت بر اين جاري شده که بعضي از مردم هنگام وداع سلام مي‌کنند و اين از مقوله‌ي دعاست نه از جنس تحيّت. پس جواب آن مستحب خواهد بود نه واجب و تحيّت هنگام ملاقات است نه هنگام انصراف.

امام ابوبکر شاشي رحمه الله که از ائمّه‌ي متأخّرين است اين قول را رد کرده و گفته است که اين سخن فاسد است؛ زيرا سلام کردن هنگام جدا شدن سنّت است، هم چنانکه هنگام ملاقات سنّت است و دليل وي حديث مذکور است. پس جواب سلام وداع در وجوب و فرضيّت مثل جواب سلام ملاقات است. امام نوّاوي رحمه الله فرمود: قول امام شاشي به صواب نزديکتر است.

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)