معانقه یعنی در آغوش گرفتن معانقهي برادر مؤمن هنگام بازگشت از سفر معانقهي برادران به شرطي که از سفر برگشته باشند از جملهي مستحبّات است. به صحّت رسيده است که آن حضرت صلی الله علیه و سلّم گاهي با کسي که از سفر برميگشت معانقه ميکرد و وي را در آغوش ميگرفت.
معانقه یعنی در آغوش گرفتن
معانقهي برادر مؤمن هنگام بازگشت از سفر
معانقهي برادران به شرطي که از سفر برگشته باشند از جملهي مستحبّات است. به صحّت رسيده است که آن حضرت صلی الله علیه و سلّم گاهي با کسي که از سفر برميگشت معانقه ميکرد و وي را در آغوش ميگرفت. با زيد بن حارثه رضی الله عنه که از مکّه به مدينه آمد و با جعفر بن ابيطالب رضی الله عنه که هنگام فتح خيبر از حبشه آمد و با ابوذر غفّاري رضی الله عنه معانقه نموده است.
امام نوّاوي رحمه الله آورده است که معانقه و بوسيدن طفل و کسي که از سفر برگشته جايز است و معانقه و بوسيدن غير ايشان مکروه تنزيهي است. امّا دربارهي پسران زيباروي، مكروه تحريمي است خواه از سفر آيند و خواه در حضر باشند. همچنين فرمود: ظاهر آن است که معانقهي ايشان نيز مثل بوسيدن حرام باشد يا نزديک به حرام.
ترک معانقه با برادر مؤمن در ملاقات هر روزه
اين عمل از جملهي مکروهات و ممنوعات است. دليل بر آن حديثي است که با اسناد حسن در صحيح ترمذي و ابنماجّه از انس رضی الله عنه روايت شده است که مردي نزد پيغمبر صلی الله علیه و سلّم آمد و پرسيد: يا رسولالله! اگر مردي از ما با برادر يا دوست خود ملاقات کند آيا براي تعظيم او بايد پشت خود را خم کند؟ آن حضرت فرمود: خير. پرسيد: آيا با وي معانقه کند و او را در آغوش گرفته و ببوسد؟ فرمود: خير. پرسيد: پس دست وي را بگيرد و با وي مصافحه کند؟ فرمود: آري.
بوسيدن دست اشخاص صالح هنگام مصافحه
امام نوّاوي رحمه الله در رياض الصّالحين آورده است که بوسيدن دست انسانهاي صالح از جملهي مستحبّات است. در کتاب اذکار مذکور است: اگر کسي دست مردي را به جهت زهد و صلاح و علم و شرف وي ببوسد مکروه نيست، بلکه مستحب است؛ ليکن اگر بوسيدن دست کسي به جهت مال و جاه و شوکت و اعتبار دنيايي وي باشد، بينهايت مکروه است. امام ابوسعيد متولّي رحمه الله نيز اين عمل را حرام دانسته، ليکن بوسيدن دست اهل تقوا را مستحب دانسته است. در اين مورد احاديث صحيحي ثابت شده است.
در سنن ابيداود و ترمذي به روايت ابن عمر ـ رضي الله عنهما ـ در حديث طويلالذّيل روايت شده است که گفت: نزد پيغمبر صلی الله علیه و سلّم آمديم و دست وي را بوسيديم.
بوسيدن دست و پاي بزرگان مشايخ و کبراي قوم
در سنن ابوداود از صحابي ارجمند، زارع رضی الله عنه ـ که از نمايندگان قبيله عبدالقيس بود و به ملازمت پيغمبر صلی الله علیه و سلّم آمده بود ـ روايت شده است که گفت: از چهار پايان خود فرود آمديم و دست و پاي آن حضرت را بوسيديم.
در سنن ترمذي و نسايي و ابنماجّه با اسناد صحيح از صفوان بن عسّال صحابي رضی الله عنه روايت شده است: شخصي يهودي به رفيق خود گفت: ما را نزد اين نبي ببر. پس هر دو نزد پيغمبر صلی الله علیه و سلّم آمدند و از نُه آيه سؤال کردند و جواب شنيدند. سپس دست و پاي آن حضرت را بوسيدند و گفتند: ما گواهي ميدهيم که تو رسول خدايي. اينكه آن حضرت، ايشان را از بوسيدن دست و پاي خود منع نکرد، دليل بر جواز آن نسبت به اشخاص صالح و بزرگوار است.