زندگینامه حضرت شاه محمّد معصوم نقشبندی مجدّدی (رح)

زندگینامه حضرت شاه محمّد معصوم نقشبندی مجدّدی (رح)
خلاصه

آن قطب العارفین، قدوة الواصلین، امام المتّقین، سراج السّالکین، صاحب سرّ مکتوم، بدر بین النّجوم، غوّاص معارف و العلوم، حضرت مولانا محمّد معصوم فرزند حضرت ولی الله صاحب نقشبندی مجدّدی(رح) در سال 1302 هـ.ق در روستای تحت پرچمن افغانستان پا به عرصه وجود نهادند و از همان کودکی مورد توجّه و تربیت پدر بزرگوارشان قرار داشتند. انوار معصومیت از جبین آن حضرت همچون خورشیدی تابان نور افشانی می کرد.

31 4 00

شاهنشه دوران كيست معصوم ولي الله
محبوب محبّـان كيست معصوم ولي الله

 

از نـسـل ولـي الله ز اولاد امــان الله
گنجينه عرفـان كيسـت معصوم ولي الله

آن قطب العارفین، قدوة الواصلین، امام المتّقین، سراج السّالکین، صاحب سرّ مکتوم، بدر بین النّجوم، غوّاص معارف و العلوم، حضرت مولانا محمّد معصوم فرزند حضرت ولی الله صاحب نقشبندی مجدّدی(رح) در سال 1302 هـ.ق در روستای تحت پرچمن افغانستان پا به عرصه وجود نهادند و از همان کودکی مورد توجّه و تربیت پدر بزرگوارشان قرار داشتند. انوار معصومیت از جبین آن حضرت همچون خورشیدی تابان نور افشانی می کرد.

سرشتند از نور حق خاک او
نبی نیست لیکن به رنگ نبی

 

بود چون نبی طینت پاک او 
بجوشد ز کویش هزاران ولی

جسم مبارکشان در مجاهده و قلب دریایی شان در مشاهده بود. در علم اسرار و توحید، یگانه و بی همتا و دائماً مستغرق بحر ذات خداوند متعال بودند. خوف و حزن حق، وجود آن مبارک را فراگرفته بود. تقوا را ملاک عمل راه و روش خویش قرار داده بودند و عاشقانه و با محبّت خاص و خشوعی متعالی به اعمال صالحه مبادرت می ورزیدند؛ زیرا به حقیقت اعمال، که همان معرفت ذات باری تعالی است، پی برده بودند. اگرچه ظاهراً در زمین بودند، امّا قلبشان در عرش سیر می کرد. در مقام حضور مع الله قدمی راسخ و عظیم داشتند. بسطی بسیار بزرگ در سیمای مبارکشان جلوه گر بود.

صحبت ایشان دائماً از کتاب الله و احادیث نبوی و اقوال صالحان بود. از خصوصیات مجالس مبارک ایشان این بود که وقتی مقتدای عالم، شروع به درفشانی معارف و اسرار می فرمودند، هر شخصی اگر عالم بود یا عوام، آنقدر محو در بیاناتشان می گردید که انگار روح از بدنش مفارقت کرده و به آسمان ها عروج می نمود. گاهی اوقات که به توضیح و تفسیر کلام بزرگان مشغول می­ شدند، از معارف روحانی ای سخن می گفتند که نه تنها خاصان و علما، بلکه اخص خواص نیز از درک آن عاجز می ماندند. در تفسیر قرآن کریم و تبیین احادیث ید طولایی داشتند. اکثر مجالس خود را با معارف قرآنی و احادیث مصطفویه مزیّن و متبرّک می نمودند و بسیار شیرین و بلیغ صحبت می کردند.

ایشان یکی از بزرگ­ترین عارفان عصر متأخرین بودند که مقامات و معارف مکتوبات حضرت امام ربّانی، مجدّد الف ثانی(رح) را تمام و کمال درک کردند و به دیگران در حد فهمشان بیان می نمودند. به حق ایشان را مکتوبات زنده می توان گفت؛ به طوری که تمام مقاماتی را که حضرت مجدّد(رح) توضیح داده بودند، در وجود شریف و با برکت حضرت محمّد معصوم صاحب(رح) مشاهده نمودند. نه تنها در گفتار بلکه در نامه ها و نوشته های خود نیز تماماً از مکتوبات امام استفاده می­کردند؛ زیرا مکتوبات امام ربّانی(رح) به اذن خداوند(جلّ جلاله) در قلب و روح ایشان رسوخ نموده بود و این یکی از بزرگ­ترین کرامات آن حضرت در بین علما و اولیای آن زمان بود.

در کمالات مجدّد که تقرب بگذشت
گام بر گام به هر مرتبه اش کرد گذر

همچنین مثنوی حضرت مولانای رومی(رح) را نیز در جمع مریدان و مخلصین با نوای روحانی خویش می­ خواندند و تفسیر می کردند.

هیـــن که اسـرافیل وقتند اولیا
مرده را ز ایشان حیات است و نما

جان هر یک مرده ای از گور تن 
برجهــد ز آوازشــان انــدر کفــن

صدای مبارکشان چون نوای حضرت داود(ع) تأثیری به یاد ماندنی بر جای می گذاشت، به گونه­ ای که مرغ روح اهل مجلس از کالبد ظلمانی خارج شده، به سوی اصل خود پرواز می نمود. می فرمودند:

چون بخوانند یاران مثنوی
حاضر آید روح پاک مولوی

پس از مثنوی معنوی، کتاب ­های نفحات الانس و شرح تعرف و دیگر کتب تصوّف را تفسیر می کردند و توضیح می ­دادند. در مجالس ملکوتی ایشان هیچ کس جرأت صحبت از دنیا و تعلّقاتش را نداشت. هیبت وجودی و وقار باطنی ایشان در مقام قرب، باعث شده بود که محافل ایشان از معنویت بالایی برخوردار گردد و کسی را جرأت اینکه در حضورشان از دایره ادب خارج شود، نبود. در محضر مبارک اگر از کسی خلاف سنّت صادر می­شد، با وی قاطعانه برخورد می­ کردند.

ایشان چهار شانه و دارای قدی متوسط، پیشانی ای بزرگ، بینی ای کشیده، ابرویی از هم جدا، صورتی سفید و ملیح و محاسنی بلند و کم پشت بودند. همیشه عمّامه سفید و بزرگ بر سر مبارک می گذاشتند و از عباهای زیبا استفاده می­کردند و وجود مبارکشان همیشه معطر بود.

از خصوصیات اخلاقی آن بزرگوار این است که مانند پدر بزرگوارشان از اولیای محمّدی المشرب، دارای خلق و خوی محمّدی، بسیار حلیم و بردبار، مهربان و خوش اخلاق، متواضع، صبور، با سخاوت و دارای گذشت بسیار بودند. در استقامت بر شریعت غرای مصطفوی ـ علی صاحبها الصلوة و السلام و التحیة ـ و سلوک بر طریقت عالیه نقشبندیه تأکید مؤکّد می نمودند و این طریق را بهترین، آسان­ترین و کامل­ترین راه برای وصول و تقرّب الی الله می­دانستند.

مراحل سیر و سلوک را نزد پدر بزرگوارش فرا گرفته و به اتمام رساندند. حضرت ولی الله صاحب(رح) خلافت مطلقه و اجازه تامّه در هر چهار طریقه را به ایشان عطا نمودند و پس از ایشان، مسند نشین و قائم مقام ایشان گردیدند.

نقل است که حضرت ولی الله صاحب(رح) می فرمودند: «فرزندانم همگی به من عاشق هستند و من عاشق محمّد معصومم. آری این مقام محبوبیت ایشان باعث توجّه و محبّت زیاد قبله گاهش به ایشان گردیده بود».

رهنما شد در طریق خواجگان نقشبند 
پیر پیران شمس دوران شاه معصوم ولی

در زمان حضرت ایشان(رح) طریقه عالیه نقشبندیه مجدّدیه امانیه در افغانستان، پاکستان، بخش هایی از ماوراء النهر و جمهوری اسلامی ایران توسط خلفا و نائبان ایشان، توسعه و گسترش وصف ناپذیری یافت.

نمونه ای از نصایح و فرمایشات ایشان

مهربانا! مدار طريقه علّيه بر دو اصل است: يكي استقامت بر شريعت غرّا بر وجه اتم كه به ترك ادناي ادبي از آداب آن راضي نبايد شد و ديگر عقيده كامل به شيخ مقتدا بر نهجي كه اصلاً بر وي مجال اعتراض نماند، بلكه جميع حركات و سكنات او زيبا و محبوب در نظر مريد درآيد. عياذاً بالله ـ سبحانه ـ از اینکه در امري از امور كه به اين دو اصل متعلّق است، خللي واقع شود. اگر به عنايت الله ـ سبحانه ـ به اين دو اصل مستقيم است، سعادت به دنيا و آخرت نقد وقت است. لهذا تسليك طالب مربوط بر تصرّف شيخ مقتدا است. طالب، نفس خود را بالكل به شيخ خود تسليم نموده، همواره به رابطه او فنا باشد. هر وقت كه رابطه ظهور نمايد به ادب تمام او را در قلب خود نگاه دارد تا يك درجه از درجات قرب فايت باقی مانده باشد. در این صورت رابطه ظهور می كند. [رابطه] وسيله وصول الي الله است.

تعریف عالم مثال، خلق و امر

محبّت آثارا! ممكنات دايره اي است شامل سه عالم: اول عالم خلق، دوم عالم مثال، سوم عالم امر. تفريق هر كدام اين است: عالم خلق محسوس و محدود و انتهاي آن عرش عظيم است كه محدّد جهات است از قبيل كيف و چون و عالم مثال شامل جميع اَنموذجات(نمونه ها) و شبح و صور همه عالم از فوق و تحت در آنجا كاين و ثابت است حتّي از مرتبه وجوب تعالي و تقدّس و عالم امر تعلّق بي چوني و بي كيفي دارد. اصل قلب و اصل روح و اصل سر و اصل خفي و اصل اخفي می باشند به صورت بي چوني و بي كيفي مخلوق اند، اين را بي چون مجازي می گويند. از آن به فوق، مرتبه وجوب است تعالي و تقدس بي چون و بي چگونه حقيقي كه اصلًا كيف و چون و جهت و فوق و تحت را آنجا گنجايش نيست. اين امور همه مفقود و مسلوب اند و عالم مثال در عالم خلق و امر متوسط و برزخ می باشد. آينه داري جميع عوالم را از فوق و تحت، بلكه آينه داري جميع كمالات اسمايي و صفاتی حضرت حق ـ سبحانه و تعالی ـ را به طريق شبح و مثال می نمايد. سالك مستعد به استعداد تام همواره احوالات خود را و احوالات بواقي عوالم را حتّی شبح و مثال مرتبه وجوب را كه عروج و عبور او به عالم مثال افتد، مطالعه می نمايد.

سرانجام این بحر معارف یزدانی و کاشف اسرار سبحانی، در شب یکشنبه، دهم ذی قعده سال 1376 هـ.ق، از دار فنا به دار بقا رحلت کردند. آرامگاه مباركشان در افغانستان، ولايت فراه ولسوالي پرچمن، در روستای نور آباد ملجأ عام و خاص است.

   الوداع ای دوستان آن معدن انوار رفت
شاه معصوم ولی آن مرشد غم خوار رفت

غزل از حضرت حاج خلیفه عبدالرئوف مجیدی(رح)

جانشين نقشبندان شاه معصــــوم ولی
فيض بخش بحـر عرفان شـاه معصوم ولي

 

صاحب ارشاد گشته انـدر اين آخر زمان
معــــدن اســرار يـزدان شاه معصوم ولي

 

آنكه در الطاف شد ميراث بر از شير حق 
صاحب اين جود و احسان شاه معصوم ولي

 

زبده اهل طريقـت ســرور اهــل كمال
در حقــايق بحر عـرفان شـاه معصوم ولي

 

راسخون العلـــم آمد در ميان عالمــان
سالكان را شمـع محفـل شـاه معصوم ولي

 

رهنما شد در طريــق خواجگان نقشبند 
پير پيـران شمس دوران شـاه معصوم ولي

 

شد مجدّد در زمان خويش با فيض عيان
در ميـان جمع شيخــان شـاه معصوم ولي

 

گنج عرفان گربخواهي ازحقايق اي رفيق 
ايـن تـمـامي ارمـغــان شـاه معصوم ولي

 

از براي شـايق مسكين خود عبدالرئوف

جان جانان جان جانان شاه معصوم ولي

 

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)