«نیّت»، میزان ارزیابی اعمال

«نیّت»، میزان ارزیابی اعمال
خلاصه

از حضرت عمر بن خطّاب رضی الله عنه روایت شده که گفته است: شنیدم پیامبر خدا صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّمَ می گفت: «اعمال بر اساس انگیزه ها ارزیابی می شوند و هرکس پاداش آن چیزی را می گیرد که نیّت کرده است. لذا هرکس با انگیزه ی کسب رضای خدا و پیامبر او هجرت کرده باشد، به عنوان هجرت در راه خدا و پیامبر او پذیرفته و پاداش داده می شود و هرکس با انگیزه ی دستیابی به هدفی دنیویش و یا ازدواج با زنی هجرت کرده باشد، هجرت او بر مبنای همان انگیزه ای که داشته است، ارزیابی می شود».

5 5 00

عَن عُمَرَ بنِ الخَطّابِ رَضِیَ اللهُ عَنهُ قالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّمَ یَقُولُ: «إنِّما الأعمالُ بِالنِّیّاتِ وَ إنَّما لِکُلّ اَمرِیءٍ ما نَویَ فَمَن کانَت هِجرَتُهُ إلَی اللهِ وَ رَسُولِهِ فَهِجرَتُهُ إلَی اللهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَن کَانَت هِجرَتُهُ لِدُنیا یُصِیبُها أو إمرَأةٍ یَنکِحُها فَهِجرَتُهُ إلی ما هاجَرَ إلَیهِ». متفق علیه

از حضرت عمر بن خطّاب رضی الله عنه روایت شده که گفته است: شنیدم پیامبر خدا صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّمَ می گفت: «اعمال بر اساس انگیزه ها ارزیابی می شوند و هرکس پاداش آن چیزی را می گیرد که نیّت کرده است. لذا هرکس با انگیزه ی کسب رضای خدا و پیامبر او هجرت کرده باشد، به عنوان هجرت در راه خدا و پیامبر او پذیرفته و پاداش داده می شود و هرکس با انگیزه ی دستیابی به هدفی دنیویش و یا ازدواج با زنی هجرت کرده باشد، هجرت او بر مبنای همان انگیزه ای که داشته است، ارزیابی می شود».
این حدیث نشان می دهد که معیار درست بودن کارها، نیّت است و چنانچه نیّت درست باشد، عمل هم درست است و اگر نیّت فاسد باشد، عمل نیز فاسد می گردد. همراه بودن عمل با نیّت، سه حالت دارد:

1ـ عمل به خاطر ترس از خدای متعال صورت پذیرد که این عبادت بردگان است.

2ـ عمل به امید دستیابی به بهشت و ثواب الهی انجام گیرد که این عبادت تاجران است.

3ـ عمل به خاطر شرم از خدای متعال و ادا کردن حقّ بندگی و شکرگزاری او انجام شود و بنده در عین حال به قصور و کاستی خویش اعتراف نماید و دائماً این ترس را در دل داشته باشد که آیا خداوند، عملش را با این وضع می پذیرد یا نه؟ عبادت آزادگان از این نوع است.

حضرت پیامبر صلی الله علیه و سلم نیز در حدیث خود به این نوع از عبادت اشاره می فرماید. آنجا که حضرت عائشه رضی الله عنها می بیند در اثر نماز شب های فراوان، پاهای مبارکش وَرَم کرده اند و از او می پرسد: «ای پیامبر خدا! چرا این همه خودتان را به زحمت می اندازید، در حالی که خداوند تمام گناهان گذشته و آینده ی شما را آمرزیده است؟»

پیامبر صلی الله علیه و سلم در پاسخ می فرماید: «پس آیا نباید بنده ای شکرگزار باشم؟»

در پاسخ به این پرسش که آیا عبادت کردن از روی ترس بهتر است یا از روی امیدواری؟ «امام غزالی» رحمه الله فرموده است: «امیدوارانه عبادت کردن، بهتر و با ارزش تر است، چون امیدواری، محبّت را به دنبال خود می آورد و ترس، ناامیدی را».

البته این سه دسته همگی در شمار مُخلصان هستند. بدانید که عُجب و خودپسندی به اخلاص لطمه می زند و هرکس از عمل خویش دچار عُجب گردد، عمل او باطل می شود. همچنین اگر کسی عملش را بزرگ شمارد، عمل او باطل می گردد. در مورد کسی که کاری را هم به خاطر دنیا و هم به خاطر آخرت انجام می دهد، برخی از علماء گفته اند: عملش مردود است و به این حدیث قُدسی استدلال کرده اند که در آن خدای متعال می فرماید: «انا أغنی الشرکاء فمن عمل عملاً أشرک فیه غیری فأنا برئ منه».

«من بی نیازترینِ شرکاء هستم و لذا چنانچه کسی در انجام کاری، غیرِ مرا شریک من قرار دهد، از او بیزار خواهم بود».

این رأی «حارث مُحاسبی» در کتاب «الرعایة» است و او در آنجا می گوید: «اخلاص آن است که مقصود شما از طاعت و عبادتتان فقط خدا باشد و هیچ کس و هیچ چیز دیگری مدّ نظرتان نباشد».

ریا دو نوع است: یکی این که فقط به خاطر مردم به عبادت پردازد و دوم آن که عبادات را هم به خاطر خدا و هم به خاطر مردم انجام دهد و در هر دو حالت نیز عمل فرد، باطل خواهد بود. این سخن را حافظ «ابونعیم» در کتاب «الحلیة» از برخی از علماء سَلَف نقل کرده است. عدّه ای از آنها به این آیه ی قرآن کریم نیز استدلال کرده اند که خداوند می فرماید: «الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ». حشر/23

«خداوند شکوهمند و والامقام است و از آنچه شریک او قرار می دهند، منزّه می باشد».

و لذا همچنان که خداوند «مقام کبریائیش» همسر و فرزند و شریک را نپذیرفته است، عملی را نیز که در آن غیر خدا، شریک خدا قرار داده می شود، ابداً نمی پذیرد و صفات «اکبر» و «کبیر» و «متکبر» خداوند همین را اقتضاء می نمایند.

از علاّمه «عزالدین بن عبدالسلام» رحمه الله درباره کسی پرسیدند که نمازش را به خاطر مردم طولانی می خواند. ایشان اظهار داشتند: «امیدوارم کلّ عمل او به خاطر شریک قرار دادن غیرخدا در صفت عمل، باطل نگردد. اما اگر شریک قرار دادن در اصل عمل باشد به این معنی که فریضه را هم به خاطر خدا و هم به خاطر مردم انجام دهد، نمازش پذیرفته نمی شود، چون در اصل عمل، مردم را شریک خدا قرار داده است». ترک عمل نیز (به خاطر مردم) نوعی ریای در عمل است.

حضرت «فضیل بن عیاض» رحمه الله گفته است: ترک عملی به خاطر مردم، ریا و انجام دادنش به خاطر مردم، شرک است و با اخلاص می توان از عقاب الهی این دو حالت، رهایی یافت. مقصود او این است که انسان گاهی تصمیم می گیرد عبادتی انجام دهد، اما از ترس آن که مبادا مردم عبادت او را ببینند، آن عبادت را ترک می کند! این خودش نوعی ریا است، چون آن عمل را به خاطر مردم ترک گفته است. البته اگر آن عمل را به این جهت ترک گوید که در خلوت انجامش بدهد، عمل او مستحب خواهد بود به شرطی که عبادت او فریضه ی نماز و یا زکات واجب نباشد و خود او عالمی نباشد که مردم به او اقتدا نمایند. چون در این مورد، آشکارا انجام دادن عبادت بهتر است.

تسمیع نیز همانند ریا، عمل را باطل می سازد. تسمیع به این معنی است که کسی در خلوت به خاطر خدا عملی را انجام دهد و سپس مردم را از عمل خویش آگاه نماید. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است: «من سمع سمع الله به و من یرائی یرائی الله به»

«هر کس خبر عبادت هایش را به سمع مردم برساند، خداوند (در روز قیامت) زشتی اعمالش را به سمع همگان خواهد رسانید و هر کس عبادت هایش را به خاطر جلب نظر مردم انجام دهد، خداوند در انظار دیگران رسوایش خواهد ساخت».

علماء گفته اند چنانچه عالمی باشد که مردم به او اقتدا نمایند و او عبادت های نهانی خویش را برای ترغیب شنوندگان بازگو کند تا مردم به آنها عمل نمایند، اشکال ندارد.
«مرزبانی» رحمة الله تعالی علیه می گوید: چهار خصلت باید در نمازگزار وجود داشته باشد تا نماز او مورد قبول واقع گردد:

1ـ حضور قلب

2ـ شهود عقل

3ـ خضوع ارکان

4ـ خشوع اندام ها

لذا کسی بدون حضور قلب نماز بخواند، غافل است و کسی که بدون شهود عقل نماز بخواند، نمازگزاری سهو پیشه است و کسی که بدون خضوع اندام ها نماز بخواند، نمازگزاری خطاکار است. امّا آن کسی که با رعایت این ارکان نماز بگزارد، نمازش کامل و بی عیب خواهد بود.

إنما الأعمال بالنیّات:

اینجا اعمال طاعات مدّ نظر پیامبر صلی الله علیه و سلم بوده است نه اعمال مباح. حارث محاسبی گفته است: «اخلاص، ربطی به اعمال مباح ندارد، چون عمل مباح به خاطر تقرّب به خدا انجام نمی گیرد و موجب قربت نیز نمی گردد. مانند ساختمانی که با هدف زینت و زیبایی ساخته می شود، اما اگر در ساخت آن هدف والایی مدّ نظر باشد ـ مثل مساجد، پُل ها و کاروان سراها ـ یک عمل مستحب خواهد بود». او همچنین گفته است: «اخلاص در مورد محرّمات و مکروهات نیز مطرح نیست. مثلاً اگر کسی به یک نامحرم نظر کند و گمان برد که می خواهد با نگریستن در او، در خلقت خداوند تفکر نماید ـ و مثلاً در یک فرد اَمرَد(بی ریش) بنگرد ـ کار او به عنوان اخلاص و حتی قربت به حساب نمی آید».

او در جای دیگری نیز گفته است: «صداقت آنجاست که نهان و آشکار و ظاهر و باطن فرد، یکسان و برابر باشد. صداقت زمانی حاصل می شود که تمام مقامات و احوال تحقق یافته باشند. لذا حتی اخلاص هم نیازمند به صداقت است. در حالی که صداقت به چیزی نیاز ندارد. چون حقیقت اخلاص این است که در طاعت، خداوند مقصود باشد.

إنما الاعمال ...
احتمال دارد صحت اعمال یا تصحیح اعمال یا قبول اعمال و یا کمال اعمال مدّ نظر باشد و رأی حضرت امام «ابوحنیفه» رحمة الله تعالی بر این است و البته آن دسته از اعمال که شبیه به اعمال ترک کردنی هستند مثل زدودن نجاست و باز پس دادن اموال غصبی و عاریه ای و رسانیدن هدیه و غیره مستثنی می باشند و صحّت آنها به نیّتی بستگی ندارد که عدم آن موجب بطلانشان گردد. امّا چنانکه «قرافی» گفته است اگر با نیّت تقرّب انجام پذیرند، به آنها ثواب تعلق می گیرد.

برای مثال اگر مرکب خویش را به قصد امتثال فرمان خداوند خوراک دهد، ثواب می برد. اما اگر قصد او از خوراک دادن به آن، حفظ مال باشد، ثواب ندارد. البته اسب مجاهدان از این قاعده مستثنی است. وقتی کسب اسب مجاهد را در راه خدا نگه می دارد حتی اگر آن اسب، خودش آب بنوشد و او به آن آب نداده باشد در قبال آب نوشیدن اسب، ثواب می برد و حدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم در صحیح بُخاری مؤید این امر است. همچنین زناشویی و بستن درها و خاموش ساختن چراغ ها در وقت خواب مادام که به خاطر امتثال فرمان خدا بوده باشد ثواب دارند و اگر به خاطر خدا نبوده باشد، ثوابی به آنها تعلق نمی گیرد.

«نیّت» در لغت به معنای قصد است و می گویند: «نواک الله بخیر» «خداوند نسبت به تو قصد خیر نماید». نیّت در شرع به معنی قصد کردن به کاری به هنگام انجام آن می باشد. چنانچه کسی قصد چیزی کند و از انجام آن منصرف گردد، قصد او را «عزم» گویند. نیّت برای تمییز عادت از عبادت و یا برای تشخیص عبادات از یکدیگر مقرّر گشته است.

مثال برای تمییز عادت از عبادت: گاهی انسان از روی عادت و به قصد استراحت در مسجد می نشیند و گاهی به قصد عبادت کردن و با نیّت اعتکاف در مسجد می ماند. در اینجا نیّت است که عادت را از عبادت جدا می سازد. در غُسل هم گاهی غُسل از روی عادت و به قصد نظافت بدن انجام می شود و گاهی به قصد عبادت صورت می گیرد و مقصود فریضه ی غسل جنابت و یا سنّت غسل جمعه است. در اینجا هم نیّت است که آنها را از هم جدا می کند. نیّت، مراتب عبادت ها را نیز از یکدیگر جدا می سازد.

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)