یادی ازمرحوم استاد غلامعلی پورعطایی رحمة الله علیه

یادی ازمرحوم استاد غلامعلی پورعطایی رحمة الله علیه
خلاصه

استاد غلامعلی پور عطایی و پیران کبار نقشبندیه

28 4 00

یادی ازمرحوم استاد غلامعلی پورعطایی(رح)


بیا ساقی به یک جامم صفا بخش
تن جانم به یک باده ضیا بخش

 

خداونــدا گنــاه پــورعطــایی
به شمس الحق شـاه اولیا بخش

 

استاد پورعطایی چشم از این جهان فرو بست، ولی صدای ماندگارش، تا سالیان سال گوش دل عاشقان را نوازش خواهد داد. او در مکتب خانه ی عشق نقشبندی پرورش یافت و به دست متبرک حضرات پیران، جرعه ها نوشید و جانش از شراب روحانی چنان سیراب گردید که طریق هو گفتن در پیش گرفت و غیر هو نگفت.
 

آری، پورعطایی مرید صادق طریقه ی نقشبندیه بود، ارادت و عشق پورعطایی به محضر حضرت شمس طریقت، حاجی الحرمین الشریفین، حضرت شمس الحق نقشبندی مجدّدی(قدّس الله سره الشریف) شهره خاص و عام است و این عشق و محبت، چنان بر او مستولی می گردد که آرام و قرار را از او گرفته و شیدای شمس زمان خویش می گردد؛ بطوری که در فراق شمس خویش می گوید:

برو باد صبا با ملک غوران
به طرف پرچمن از ملک ایران

 

نظر بنما به سوی پورعطایی
ایا ای پیر کامل شمس الحق جان


با مسند نشینی حضرت محمّد مظهر الحق نقشبندی مجدّدی(رح)، پورعطایی نیز چون دیگر مریدان دست ارادت در دستان مهربان ایشان می نهد.

در این روزگار، صدای پور عطایی اقصی نقاط دنیا را در می نوردد و او را به چهره ای جهانی بدل می گرداند. امّا او هنوز دل در گرو عشقی دارد که از جوانی در او شعله ور گردیده است و بدان دلگرم است.
 

رحلت حضرت محمّد مظهر الحق نقشبندی مجدّدی (رح)، اگرچه ضایعه ای عظیم است و همه ی مریدان را در حزن و اندوه فرو می برد، امّا طلوع آفتاب روحانی از جبهه ی رحمانی حضرت قطب الاقطاب، رییس الاولیا و سلطان الاصفیا، حضرت سیّد عبدالله نقشبندی مجدّدی دامت برکاته، آیتی از فضل و رحمت و مهربانی پروردگار را بر خلق و بالاخص مریدان این طریقه ی عالیه آشکار می کند و استاد نیز که کم کم و در گذر زمان، غبار پیری بر چهره اش نشسته و نای نوایی اش خسته به نظر می رسد، به یکباره و در اثر توجّهات مرشدش، در خویش احساس جوانی کرده و با شوری مضاعف در حضور ایشان، نغمه ی عشق سر داده و بزم آرایی می کند و شعر حضرت حافظ را زمزمه می کند که:

پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
وآن راز که در دل بنهفتم به در افتاد

 

اکنون پورعطایی دیگر یک نام نیست، او به قسمتی از تاریخ این سرزمین مبدّل گردیده است. او دِینش را به فرهنگ و ادب و هنر وطن خویش ادا کرده است، اینک از او به عنوان شخصیت ماندگار ایران زمین نام برده می شود. ولی با همه اینها و در اوج شهرت و نفوذ، او متواضعانه آرزویش را در حق مرادش به رشته ی نظم در آورده و چنین می سراید:

خدایـــا حاجــی عبدالله مــا را
نگهداری به فضلت کردگارا

 

همین است آرزوی پورعطایی
غلام او بگردان این گدا را

 

و سرانجام این قله ی موسیقی و ادب و عرفان، در روز شنبه دوازدهم مهرماه سال یکهزار و سیصد و نود و سه دیده از این جهان فرو بست؛ روحش شاد و یادش گرامی.

و به قول شیخ اجل:

سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز
مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

 

رحمت الله برزگر 1393/07/17 تربت شیخ جام


دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)