حکایات و پندهایی از بزرگان1

حکایات و پندهایی از بزرگان1
خلاصه

احتیاج برادر دینی خود را بجای آوردن، از یک سال عبادت نافله مهمتر است. سخت ترین کارها سه چیز است: 1- به وقت تنگ دستی سخاوت کردن. 2- تقوی و پرهیز در خلوت و تنهایی. 3- سخن حق گفتن پیش کسی که از او می ترسی و یا از او امید داری

3 5 00

روزی شخصی پیش بهلول بی ادبی نمود.

بهلول او را ملامت کرد که چرا شرط ادب بجا نیاوردی؟

او گفت: چه کنم آب و گل مرا چنین سرشته اند.
گفت: آب و گل تو را نیکو سرشته اند، اما لگد کم خورده است(تنبیه و تربیت نشده ای)!!

*****
 

قحطی شدید شده بود، مردم برای درخواست دعا پیش حضرت سلیمان بن داوود ـ علیهما السلام ـ رفتند.

آن حضرت فرمود: بعد از نماز صبح، جهت نماز باران حرکت می کنیم.

همه بعد از نماز صبح، رهسپار صحرا شدند. در بین راه، حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ متوجه شد که مورچه ای دست های خود را به طرف آسمان بلند کرده و پاها را بر زمین گذاشته است و می گوید: خدایا! ما مخلوقی از خلایق تو هستیم و ما محتاج بر رزق و روزی تو بوده و از خود چیزی نداریم. خدایا! ما را به واسطه گناهانی که بنی آدم انجام می دهند هلاک نکن.
حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ به مردم فرمود: برگردید؛ زیرا خداوند ـ عز و جل ـ شما را به دعای غیر از شما سیراب نمود!

در آن سال قدری باران آمد که در هیچ یک از سال ها سابقه نداشت.

*****

پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و سلم ـ فرمودند: «دانا كسي است كه نفس خود را خوار و زبون كند و براي پس از مرگش عمل نيك فراهم آورد و نادان كسي است كه در پي نفس خود مي رود و آرزوي كرم الهي دارد؛ يعني مغرور به رحمت الهي است بدون خوف و تقوا». ترمذی و ابن ماجه

*****

از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟...
گفت: آری...
مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم..
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...!
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم...
گفتند: پس تو بخشنده تری...!
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!!
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!!

*****

حضرت عبدالله مبارک ـ رحمة الله علیه ـ می فرماید: احتیاج برادر دینی خود را بجای آوردن، از یک سال عبادت نافله مهمتر است.

*****
 

حکیمی را پرسیدند زندگی خویش را بر چند اصل بنا کردی؟

فرمود بر چهار اصل:

1- دانستم که رزق مرا دیگری نمی خورد، پس آرام گرفتم.

2- دانستم خدا مرا می بیند، پس حیا کردم.

3- دانستم کار مرا دیگری انجام نمی دهد، پس تلاش کردم.

4- دانستم پایان کار مرگ است، پس مهیّا شدم.

*****
 

حضرت بُشرِبن الحِارث ـ رحمة الله علیه ـ گوید: سخت ترین کارها سه چیز است:

1- به وقت تنگ دستی سخاوت کردن.

2- تقوی و پرهیز در خلوت و تنهایی.

3- سخن حق گفتن پیش کسی که از او می ترسی و یا از او امید داری

*****

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)