نشانِ بي ارزشي دنيا، اين است كه به طور كامل به كافر داده ميشود و مؤمن از آن محروم مي گردد تا ارزش زندگي دنيا، براي مردم روشن گردد. دنيا با اينكه انسان را شاد ميكند، مانند ابر تابستان است كه بعد از اندكي پراکنده و دور ميشود
معيار سعادت، در كتاب بزرگ خدا بيان شده و ميزان و اندازه تمام چيزها در پند حكيمانه او روشن و واضح گرديده است.
خداوند متعال، ارزش هر چيز و بازتاب آن بر بنده را در دنيا و آخرت بيان نموده است: «وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ وَ زُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ» «اگر مردم، يك ملت نميشدند، براي كساني كه به خداوند مهربان كفر مي ورزند، سقف هاي خانه هايشان را از نقره مينموديم و پله هايي قرار ميداديم كه بر آن بالا ميرفتند و براي خانه هايشان درهايي قرار ميداديم و تخت هايي كه بر آن تكيه ميزنند و زيبايي هاي ديگري. همه اينها چيزي جز كالاي دنيا نيست و آخرت نزد پروردگارت براي پرهيزكاران بهتر است». [سوره الزخرف 33 - 35]
حقيقت زندگي و كاخ ها و خانه ها و طلا و نقره و مقام دنيا، همين است. نشانِ بي ارزشي دنيا، اين است كه به طور كامل به كافر داده ميشود و مؤمن از آن محروم مي گردد تا ارزش زندگي دنيا، براي مردم روشن گردد.
حضرت عتبه بن غزوان رضی الله عنه، صحابي معروف در حال سخنراني، اظهار تعجب مي نمايد كه چگونه او و ساير اصحاب به همراه پيامبر صلی الله علیه و سلّم در جهاد در راه خدا برگ درختان را ميخوردند وآن روزها شيرين ترين روزهاي زندگي و بهترين لحظات عمرشان بود! حضرت عتبه پس از وفات پيامبر صلی الله علیه و سلّم، امير و فرماندار يك منطقه شد. آري! واقعاً زندگي و حياتي كه بعد از وفات پيامبر صلی الله علیه و سلّم به او روي آورد، از ديد خودش زندگي كم ارزشي بود:
اری اشقیاء الناس لایسأمونها
علی انهم فیها عراة و جوع
«افراد بينوا را مي بينم كه از زندگي بيزار و خسته نميشوند، با اينكه آنها، عريان و گرسنه اند».
اراها و کانت تسر فانها
سحابة صیف عن قلیل تقشع
«به نظرم دنيا با اينكه انسان را شاد ميكند، مانند ابر تابستان است كه بعد از اندكي پراکنده و دور ميشود».
حضرت سعد بن ابي وقاص رضی الله عنه، وقتي بعد از وفات پيامبر صلی الله علیه و سلّم فرمانروايي كوفه را بر عهده مي گيرد، متعجب و شگفت زده ميشود. زيرا او نيز به همراه پيامبر صلی الله علیه و سلّم برگ درختان را ميخورد و پوست حيوانات را مي پخت و سپس آن را با آب، قورت ميداد. از اين رو معتقد بود كه كاخها وخانه هايي كه بعد از وفات پيامبر صلی الله علیه و سلّم روي آورده اند، ارزشي ندارند: «وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى» «و آخرت براي تو بهتر است از دنيا». [سوره الضحى 4]
پس اين قضيه، رازي ديگر دارد و آن، اينكه دنيا، ناچيز و بي ارزش است.
«اَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَبَنِينَ نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَلْ لَا يَشْعُرُونَ» [سوره المؤمنون 55 - 56]
«آيا گمان مي برند كه ما بوسيله مال و فرزند آنها را ياري ميكنيم؟ ما در همين دنيا خوبي ها را به آنان ميدهيم و آنان نميفهمند».
در حديث آمده است: «سوگند به خدا، من، از اين نمي ترسم كه شما فقير شويد».
يك بار حضرت عمر رضی الله عنه نزد پيامبر صلی الله علیه و سلّم رفت و ديد كه آن حضرت صلی الله علیه و سلّم روي حصير خوابيده و اثر آن بر پهلوهايش مانده و در خانه اش جز مقداري جو چيزي نيست. چشمان حضرت عمر رضی الله عنه پر از اشك شد.
واقعاً وضعيت عجيبي بوده و انسان را تحت تأثير قرار ميدهد. زيرا پيامبر خدا صلی الله علیه و سلّم و پيشواي تمام مردم چنين وضعيتي داشته اند. « وَ قَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ» [سوره الفرقان 7] «و گفتند: اين پيامبر را چه شده كه غذا ميخورد و در بازارها راه مي رود».
سپس حضرت عمر رضی الله عنه به پيامبر صلی الله علیه و سلّم ميگويد: تو خودت اي پيامبر خدا، ميداني كه قيصر و كسري در چه حالتي هستند! پيامبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: «آيا تو شك داري اي پسر خطاب! آيا نميپسندي كهآخرت، از آن ما باشد و دنيا بهره آنان؟»
بدون ترديد معادله روشن و قسمت منصفانه اي است و هركس، ميپسندد، بپسندد و هر كس نميپسندد، نپسندد. هركس ميخواهد سعادت را در درهم و دينار و خانه و ماشين بجويد، همين كار را بكند، اما بداند كه هرگز به سعادت دست نخواهد يافت.
«مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» [سوره هود 15 - 16]
«هركس زندگاني دنيا و زينت آن را ميخواهد، پاداش كارهايش را در دنيا به تمام و كمال به او خواهيم داد و چنين كساني كم داده نميشوند. ايشان، كساني هستند كه در آخرت بهره اي جز آتش ندارند و آنچه در دنيا كرده اند، نابود و باطل ميشود».
عفاء علي دنيا رحلت لغيرها
فليس بها للصالحين معرج
«كار دنيايي كه ازآن به جايي ديگر كوچ ميكنم، تمام است و صالحان، راه خود را به سوي آن كج نخواهند كرد».
كليد خوشبختي
اگر در كوخ زندگي كني، اما خدا را بشناسي و او را ستايش و پرستش نمايي، به آرامش و سعادت و خير دست خواهي يافت. ولي در صورت انحراف و گمراهي اگر در مجلل ترين كاخ ها و بزرگترين خانه ها زندگي كني و هر چه دلت بخواهد، داشته باشي، بدان كه سرانجام تلخ و ناگواري خواهي داشت و قطعاً گرفتار و بدبخت خواهي شد! چون كليد سعادت را نيافته اي؛ «وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ» [سوره القصص 76] «و از خزانه ها به او بخشيديم به قدري كه كليدهاي آن، با گروهي قوي و نيرومند، به سختي حمل ميشد».