به نام خدا، تكيه و اعتماد بر خداوند است،خواندن دعا هنگام خارج شدن از خانه و نگاه كردن به آسمان،ترک ننگ و عار از تنها رفتن ،راه رفتن از روي مراقبه، ذکر و آگاهي،در بازارها و اماكن پرجمعيّت،احترام به اصحاب هنگام همراهي با ...
خواندن دعا هنگام خارج شدن از خانه
در صحيح مسلم به روايت ابنعبّاس ـ رضي الله عنهما ـ در حديث طويلالذّيل مذکور است که وقتي اذان صبح را گفتند، پيغمبر صلی الله علیه و سلّم به قصد نماز بيرون آمد و اين دعا را خواند: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْ فِي قَلْبِي نُوْرًا، وَ فِي لِسَانِي نُوْرًا، وَاجْعَلْ فِي سَمْعِي نُوْرًا، وَاجْعَلْ فِي بَصَرِي نُوْرًا، وَاجْعَلْ فِي خَلْفِي نُوْرًا، وَ مِنْ اَمَامِي نُوْرًا، وَاجْعَلْ مِنْ فَوْقِي نُوْرًا، وَ مِنْ تَحْتِي نُوْرًا، اَللَّهُمَّ اَعْطِنِي نُوْرًا». پروردگارا! در قلب و زبان و گوش و چشمم ودر پشت سر و پيش رويم و در بالاي سر و زيرپايم نوري قرار بده. پروردگارا! به من نوري عطا كن.
در سنن ابوداود و ترمذي و نسایي و غير آن آمده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: هر کس از خانهي خود بيرون آيد و اين کلمات را بر زبان آورد: «بِسْمِ اللهِ تَوَکَّلْتُ عَلَي اللهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ». یعنی: به نام خدا، برخدا توكّل نمودم، هيچ گرداننده اي از گناه و هيچ نيرو و قوّتي بر طاعت نيست مگر به وسيلهي خداوند متعال. ملائکه به او ميگويند: خواستهی تو انجام شد و تو از هرگونه آسیبی حفظ شدي و شيطان از تو دور گردید. در کتاب ابنماجّه و ابنالسّني از ابوهريره رضي الله عنه روايت شده است که هرگاه پيغمبر صلی الله علیه و سلّم از خانهي خود بيرون ميآمد ميفرمود: «بِسْمِ اللهِ، اَلتُّکْلَانُ عَلَي اللهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ». یعنی: به نام خدا، تكيه و اعتماد بر خداوند است. هيچ برگرداننده اي از گناه و هيچ قوّت و نيرويي بر طاعت نيست مگر به وسيلهي خداوند متعال.
در شرعة الاسلام آمده است که اگر کسي از خانه خارج شود بايد بگويد: «بِسْمِ اللهِ تَوَکَّلْتُ عَلَي اللهِ لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ اَعُوْذِ بِاللهِ مِنَ الذِّلَّةِ وَالضَّلَالَةِ وَالظُّلْمِ وَ الْجَهْلِ». معنی: به نام خدا، بر خداوند توكّل نمودم. هيچ برگرداننده اي از گناه و هيچ قوّت و نيرويي بر طاعت نيست مگر به وسيله خداوند متعال. پناه ميبرم به خداوند از خواري و گمراهي و ظلم و ناداني. و پس از آن آيةالکرسي را بخواند و وقتي به خانه برميگردد نيز آيةالکرسي را بخواند.
خواندن دعا هنگام خارج شدن از خانه و نگاه كردن به آسمان
در اذکار امام نوّاوي(رح) مذکور است که از جملهي مستحبّات است که وقتي کسي از خانه خارج شود و به آسمان نظر افكند چه در روز و چه در شب، اين آيات را بخواند: «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» آل عمران/ 191 تا آخر آيات.
در صحيحين به روايت ابنعبّاس ـ رضي الله عنهما ـ ثابت شده است که هرگاه پيغمبر صلی الله علیه و سلّم نظر مبارک را به طرف آسمان ميانداخت آيات مذكور را ميخواند. در صحيح ترمذي و مسند دارمي از طلحة بن عبيدالله رضي الله عنه روايت شده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم وقتي ماه نو را ميديد اين دعا را ميخواند: «اَللَّهُمَّ اَهِلَّهُ عَلَيْنَا بِالْيُمْنِ وَ الْاِيْمَانِ وَ السَّلَامَةِ وَ الْاِسْلَامِ، رَبِّي وَ رَبُّکَ اللهُ». پروردگارا! هلال ماه را با مباركي و ايمان و سلامت و آرامي بر ما كامل گردان. پروردگار من و تو الله است.
در مسند دارمي از ابن عمر ـ رضي الله عنهما ـ روايت شده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم وقتي ماه نو را ميديد ميفرمود: «اَللهُ اَکْبَرُ، اَللَّهُمَّ اَهِلَّهُ بِالْاَمْنِ وَ الْاِيْمَانِ وَ السَّلَامَةِ وَ الْاِسْلَامِ وَ التَّوْفِيْقِ لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَي، رَبُّنَا وَ رَبُّکَ اللهُ». خداوند بزرگ است. پروردگارا! هلال ماه را با امنيّت، ايمان، سلامتي، آرامش و توفيق به آنچه تو دوست داري و راضي مي شوي بر ما كامل گردان. پروردگار ما و تو الله است.
در سنن ابوداود حديثي مرسل به روايت ابوقتاده رضي الله عنه آمده است که وقتي پيغمبر صلی الله علیه و سلّم ماه نو را ميديد سه بار ميگفت: «هِلَالُ خَيْرٍ وَ رُشْدٍ ، هِلَالُ خَيْرٍ وَ رُشْدٍ، هِلَالُ خَيْرٍ وَ رُشْدٍ، آمَنْتُ بِاللهِ الَّذِي خَلَقَكَ» معنی: اين ماه خير و هدايت است، اين ماه خير و هدايت است، اين ماه خير و هدايت است. ايمان آوردم به پروردگاري كه تو را آفريد. و پس از آن ميگفت: «اَلْحَمْدُ ِللهِ الَّذِي ذَهَبَ بِشَهْرٍ کَذَا وَ جَاءَ بِشَهْرٍ کَذَا». معنی: شكر و سپاس خداي را كه ماهي را اين چنين برد و ماهي را اين چنين آورد.
بايد وقتي ماه طلوع ميکند و نظر وي بر آن ميافتد بگويد: «اَعُوْذُ بِاللهِ مِنْ شَرِّ هَذَا الْغَاسِقِ». معنی: پناه ميبرم به خدا از شرّ ماه. در کتاب ابنالسّني از صدّيقه ـ رضي الله عنها ـ روايت شده است که گفت: پيغمبر صلی الله علیه و سلّم دست مرا گرفته بود که ناگهان ماه طلوع کرد. پس آن حضرت به من فرمود: «تَعَوَّذِي بِاللهِ مِنْ شَرِّ هَذَا الْغَاسِقِ اِذَا وَقَبَ». معنی: پناه ببر به خداوند از شرّ ماه وقتي که تاريك مي شود (خسوف مي شود).
در کتاب ابنالسّني به روايت ابنمسعود رضي الله عنه آمده است که گفت: ما از جانب پيغمبر صلی الله علیه و سلّم مأمور شديم که وقتي ستارهاي بجهد آن را با نگاه خود دنبال نکنيم، بلكه در آن هنگام اين کلمات را بگوييم: «مَاشَاءَ اللهُ لَا قُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ».
با اعتدال راه رفتن
هنگام راه رفتن نبايد خيلي آهسته راه برود همانطور كه متکبّران راه ميروند؛ زيرا اينگونه راه رفتن، دليل افسردگي و مرده دلي است و نيز خيلي تند و متردّد و پريشان حال راه نرود، آن گونه كه بيخردان و سبک سران راه ميروند؛ زيرا آن علامت ناداني و ابلهي است.
به صحّت رسيده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم وقتي راه ميرفت با حرکت تمام و سرعت اندک راه ميرفت كه اين نوع راه رفتن را «مشي هون» خوانند. همانطور كه خداوند متعال فرموده است: « وَعِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا». معنی: و بندگان رحمان كساني اند كه آرام روي زمين راه مي روند. فرقان/ 63 مفسّران در معني آن گفتهاند: يعني با آرامش و وقار و بدون كبر و خودپسندي.
اين نوع راه رفتن خاصّ آن حضرت بود و با وجود آرامش و وقار در راه رفتن چنان مينمود که گويا از بالا فرود ميآيد و گويا زمين در زير قدم وي در نور ديده ميشود.
پوشيده يا برهنه بودن هر دو پا و حفظ کفش و نعل از نجاست
در راه رفتن شرط ادب این است که هر دو پا پوشيده و يا هر دو برهنه باشد و بدون عذر با يک کفش و يا يک نعل و يا يک موزه راه رفتن، از جملهي مکروهات است. در صحيح مسلم به روايت جابر بن عبدالله ـ رضي الله عنهما ـ آمده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: با يک کفش راه نرو. ثابت شده است که آن حضرت صلی الله علیه و سلّم گاه با کفش و گاه پاي برهنه راه ميرفتند.
بايد هنگام راه رفتن تا ميتواند کفش و نعل و موزهي خود را از نهادن بر نجاسات حفظ كند. صاحب کشفالمحجوب رضي الله عنه فرموده است که وقتي سالک در روز روشن اين ادب را رعايت کند، حق سبحانه و تعالی به برکت آن در شب تاريک، نعل و کفش وي را از آلوده شدن به نجاست حفظ ميكند.
ترک ننگ و عار از تنها رفتن
بايد در راه رفتن مقيّد به اين نباشد که بعضي از خادمان يا مردان با وي همراه باشند. ابودرداءرضي الله عنه فرموده است: بنده از حق سبحانه و تعالی دور ميشود، اگر در باطن وي اين نياز پيدا شود که در پي او کسي بيايد و برود.
ابوامّامهي باهلي رضي الله عنه روايت کرده است که روزي پشت سر حضرت رسول صلی الله علیه و سلّم راه ميرفتيم، وقتي صداي کفش هاي ما را شنيد ايستاد و فرمود: شما جلوي من راه برويد. گفتيم: يا رسولالله! در جلوي شما راه برويم؟ فرمود: آري من صداي کفش شما را از پشت سر خود شنيدم، ترسيدم که چيزي از کبر در دل من پديد آيد.
به صحّت رسيده است که آن حضرت صلی الله علیه و سلّم اصحاب را جلو ميفرستاد و خود از عقب ايشان راه ميرفت و ميفرمود: پشت سر مرا براي ملائکه خالي بگذاريد.
پهلو خالي نکردن از برادران در راهها
شرط ادب آن است که وقتي با يکي از برادران مؤمن در جاي تنگي قرار گيرد، پهلوي خود را از پهلوي وي تهي نسازد و تن خود را به خاطر حفظ لباس و پاكي آن ـ به گمان اينکه شايد لباس آن شخص ناپاک و آلوده به نجاستي باشد ـ نکشد؛ زيرا همهي مسلمانان پاک و جامههاي ايشان پاكيزه است، ليکن اگر کفر و بيديني کسي يا ناپاکي لباسِ شخصي آشکار شود، پرهيز از وي لازم است.
باز کردن راه بر مسلمانان
بايد راه را براي برادر مسلمان خود باز کند و وقتي در راه تنگي به هم برسند با نرمي و ملايمت از كنار او بگذرد؛ زيرا اين کار موجب زياد شدن محبّت و الفت ميگردد، امّا اگر کسي از دين بيگانه در جاي تنگي به او برسد برخلاف اين عمل کند.
در صحيح مسلم به روايت ابوهريره رضي الله عنه آمده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: در سلام كردن بر يهود و نصاري پيشقدم نشويد و وقتي با يکي از آنها در راهي ملاقات نموديد، راه را بر آنان تنگ سازيد، يعني به تعظيم ايشان راه را باز نکنيد؛ زيرا اين عمل موجب قطع الفت و محبّت ميگردد.
راه رفتن از روي مراقبه، ذکر و آگاهي
در کتاب ابنالسّني به روايت ابوهريره رضي الله عنه آمده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: هر كس هنگام راه رفتن خداوند را ذكر نكند، موجب نقصان و حسرت او ميگردد؛ بنابراين وقتي شخص قدم در راه مينهد، بايد مراقب حال خود باشد و سر را پايين افکنده و نظر بر قدم دوخته و از روي شعور، ذکر و آگاهي راه برود و به اطراف خود توجّه نکند و جز بر جلو نظر نيندازد و به پشت سر جز به ضرورت نگاه نكند.
يکي از اصطلاحات سلسلهي خواجگان نقشبنديّه ـ قدّس الله تعالي اسرارهم ـ نظر بر قدم است؛ يعني سالک در رفت و آمد بايد به پشت پاي خود نگاه كند تا نظرش پراکنده نشود و در جاي نامناسب نيفتد.
رعايت ادب و تواضع هنگام راه رفتن
شرط ادب آن است که هنگام راه رفتن با ادب و متواضع باشد، به خصوص در بازارها و جاهايي که شلوغ است.
يكي از بزرگان نقل کرده است که حضرت ولايت پناهي عبيداللّهي ـ قدّس الله تعالي سرّه ـ ميفرمودند که خاطر تأثير عظيم دارد. در بازارها و اماكن عمومي بايد با ادب و خشوع و خضوع بسيار راه برود تا نزد خاطري ناخوشايند نگردد؛ زيرا بعضي از خاطرها از آن قبيل هستند که هر چه حکم کند همهي دلها بپذيرند. ناپسند يکي ناپسند همه، محبوب يکي محبوب همه، عزّت و احترام به يک دل، دربرگيرندهي عزّت و احترام همهي دلها است. بايد هميشه بكوشد تا به سبب رفتار يا سخني، نزد دلي مکروه و ناخوشايند نگردد؛ بنابراين در اماكن شلوغ نبايد بيادبانه به کسي تنه بزند، پاي کسي را لَگَد کند و به ميان دو کس که همراه يکديگر راه ميروند يا با هم سخن ميگويند درآيد؛ به خصوص ميان زنان که بسيار ناپسند است و زنان بايد از گوشه و کنار راه بروند و اگر در وسط راه باشند، بر مردان لازم است که از ايشان دوري کنند.
احترام به پيران هنگام همراهي با ايشان
وقتي با پيران و بزرگان همراه است بايد از عقب ايشان حرکت کند و تا حدّي که امکان دارد، ايشان را گرامي بدارد و در هنگام راه رفتن، قدم در جاي پاي ايشان ننهد؛ زيرا بزرگان آن را از قبيل بيادبي شمردهاند. از حضرت ولايت پناهي عبيداللّهي ـ قدّس الله تعالي سرّه ـ نقل شده است که ميفرمودند: وقتي در هرات بودم بيرون دروازهي ملک، پيري بود که كلاه ميدوخت. وي سخنان گهرباري داشت، روزي از وي دو سخن شنيدم که خالي از حکمت نبود. پس از آن به خاطر آن دو سخن، در هيچ راهي قدم خود را جلوتر از قدم ايشان نگذاشتم.
احترام به اصحاب هنگام همراهي با آنان و اجتناب از کبر و فخر فروشي
هرگاه کسي با جمعي از نزديکان و برادران همراه باشد، نبايد به نيّت مقتدايي و پيشوايي يا تکبّر قصد پيشروي کند و يا به دلیل تواضع بیش از حد، ميل به عقب رفتن نمايد؛ زيرا آن مذموم و مکروه است، بلکه اگر جلوتر قدم ميگذارد، بايد قصدش خدمت و رعايت شفقّت باشد و اگر عقبتر راه ميرود، غرضش ملاحظهي ادب و احترام باشد.
از يكي از عزيزان شنيده شده است که حضرت قطبالکبرا و غوث العظما مولانا محمد کاشغري ـ قدّس الله تعالي روحه ـ ميفرمودند: ياران ما بايد در راه رفتن، همچون ماهي در آب باشند؛ يعني ملاحظهي تقديم و تأخير و پس و پيش نکنند.
ترک احوال پرسي و گفتگو با مردم هنگام راه رفتن
هنگام راه رفتن، نبايد با ياران و آشنايان احوال پرسي کند و اگر کسي بر وي سلام کرد به صورت نيکو جواب داده و بگذرد و براي پرس و جو و گفتگو وسط راه توقّف نکند و اگر صحبت کردن با آن شخص لازم بود، از وسط راه به يک سو رفته و گفتگو کند.
شيخ بزرگ، محيالدّين بن عربي ـ قدّس الله تعالي سرّه ـ در کتاب تدبيرات الهيّه آورده است: براي طالب صادق جايز نيست كه در حين راه رفتن از کسي بپرسد که حالت چطور است يا از کجا ميآيي و به کجا ميروي همانطور که عادت عموم مردم است، ليکن اگر در مجلسي چند نفر از دوستان با هم بنشينند، جایز است که از حال يکديگر بپرسند؛ زيرا موجب زياد شدن الفت و محبّت میشود.
شرط ادب این است که وقتي با جمعي از برادران همراه است و آنان به همراهي وي مقيّد هستند، در اثناي راه جهت سخن گفتن با كسي و يا انجام دادن كاري ـ هر چند ضرورت باشد ـ توقّف نکند و همراهان خود را در انتظار نگذارد؛ زيرا آن ستم بر همراهان است، مگر اينکه به يقين بداند که آنان از درنگ کردن وي، ناراحت نميشوند.
دور کردن سنگ و خار و غيره از وسط راه
بايد به حکم «اِمَاطَةُ الْاَذَي عَنِ الطَّرِيْقِ» یعنی: دور ساختن اذيت از راه. سنگ و خار و هر چيزي که سبب آزار کسي مي شود از ميان راه به گوشهاي بيندازد و اگر نجاست يا مرداري باشد، آن را از نظر مسلمانان دور گرداند، تا موجب آزار آنها نگردد و اگر در رهگذر عمومي بيني بيفشاند يا بلغمي از دهان بيفکند، بايد آن را با خاک بپوشاند تا نظر کسي به آن نيفتد.
آب دهان خود را نباید در پيش روي و به جانب راست بيفکند، بلکه باید به طرف چپ يا پشت سر بیندازد و اگر خانهي کعبه به جانب چپ باشد، آب دهان را به پشت سر افکند و اگر در پشت سر باشد، به طرف چپ بيندازد.
کمک کردن به ضعيفان و مظلومان در راه
بدانکه از شرايط کلّي در راه، کمک به مسلمين و امداد مظلومين است. اگر ببيند که نابينايي در راه در خطر است، بايد به وي کمک کند و با دست راست، دست چپ وي را بگيرد و او را به مقصد رساند و اگر ضعيفي را ديد که بار سنگيني را حمل ميكند، بار او را بردارد و به مقصدش برساند.
اگر بار کسي از الاغ افتاده باشد، وي را در بار کردن ياري نمايد و اگر خود باري حمل ميکرد و خواست که کمي استراحت کند، از وسط راه به گوشهاي رفته و راه را بر مسلمانان تنگ نکند.
اگر کوزه يا کاسهي کنيزکي يا طفلي شکسته باشد و ايشان را به سبب آن گريان و ترسان ببيند، عوض آن را بخرد و ايشان را خوشحال گرداند و اگر ديد ظالمي بر مظلومي ستم ميکند، به قدر قوّت و امکان، با دست و زبان او را منع کند. امثال اين امور در شهر و بازار بسيار است که اهل طريق بايد آن را رعايت کنند.
خواندن ادعيه هنگام ديدن چيز ناپسندی در راه
وقتي در راه چيز ناخوشايندي ببيند که طبع وي آن را نميپسندد، بايد بگويد: «اَللَّهُمَّ لَا يَاْتِي بِالْحَسَنَاتِ وَ لَا يَدْفَعُ السَّيِّئَاتِ اِلَّا اَنْتَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ» . پروردگارا! هيچ كسي جز تو باعث نيكي ها و از بين برندهي بدي ها نيست، هيچ برگرداننده اي از بدي ها و هيچ نيرو و تواني بر طاعت نيست مگر به وسيله خداوند.
در کتاب ابنماجّه و ابنالسّني با اسناد معتبر از صدّيقه ـ رضي الله عنها ـ روايت شده است که پيامبر صلی الله علیه و سلّم هرگاه چيز خوشايندي ميديد ميگفت: «اَلْحَمْدُ ِللهِ الَّذِي بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ» یعنی: شكر و سپاس خدايي را كه با نعمت او نيكويي كامل مي گردد. و هرگاه چيز ناخوشايندي ميديد که نميپسنديد ميگفت: «اَلْحَمْدُ ِللهِ عَلَـي کُلِّ حَالٍ». حاکم ابوعبـدالله(رح) گفته است که اين حديث صحيحالاسناد است.
وقتي در راه يا در جايي ديگر جنازهاي ببيند، بايد بگويد: «سُبْحَانَ الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوْتُ». معنی: پاك و منزّه است زنده اي كه نمي ميرد. و اگر کسي را ببيند که به مرض يا بلايي مبتلاست، بايد دعاي عافيت را بخواند.
در سنن ترمذي به روايت ابوهريره رضي الله عنه آمده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: هر کس مبتلايي را ببيند و اين دعا را بخواند: «اَلْحَمْدُ ِللهِ الَّذِي عَافَانِي مِمَّا ابْتَلَاکَ بِهِ وَ فَضَّلَنِي عَلَي کَثِيْرٍ مِمَّنْ خَلَقَ تَفْضِيْلًا». معنی: شكر و سپاس خدايي را كه مرا از آنچه تو را به آن مبتلا نمودعافيت و سلامتي بخشيد ومرا بربسياري از كسان برتري داد. آن بلا به وي نميرسد و به روايتي ديگر: تا زنده است از آن بلا در عافيت باشد.
امام نوّاوي(رح) در اذکار آورده است که علما ـ چه از اصحاب ما و چه از غير ايشان ـ معتقدند که بهتر است اين ذکر را پنهان بخوانند به گونهاي که مبتلا نشنود تا مبادا وي ناراحت شود، امّا اگر آن شخص کسي باشد که به بلاي فسق مبتلا باشد جهت آگاه کردن و منع وي، بهتر است بلند خوانده شود و اين وقتي است که از بلند خواندن، ضرر مالي يا جسمی يا حیثیتی بر وي عارض نشود، در غير اين صورت بهتر است كه آنجا نيز پنهان خوانده شود.
خواندن ادعيه در بازارها و اماكن پرجمعيّت
هنگامي که به بازار و محلّ تجمّع مردم وارد ميشود، بايد اين عبارت را بر زبان آورد: «لَا اِلَهَ اِلَّا اللهُ وَحْدَه’ لَا شَرِيْكَ لَه’، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِيْ وَ يُمِيْتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيْرٌ». معنی: هيچ معبودي جز او نيست، يگانه است و شريك ندارد، ملك و ستايش از آن او است، زنده مي كند و مي ميراند. هر نوع خير و بركت در دست او است و او بر هر چيز توانا است.
در سنن ترمذي و غير آن از فاروق رضي الله عنه روايت شده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم فرمود: هر کس به بازار وارد شده و اين کلمات را بخواند، خداوند متعال براي وي هزاران هزار حسنه مينويسد و از وي هزاران هزار گناه محو ميکند و او را هزاران هزار درجه بالا ميبرد. حاکم ابوعبدالله در مستدرک، اين حديث را با اسناد خود، امّا با چيزي اضافه آورده است و آن، اين است که براي وي دو خانه در بهشت بنا کنند. در اصل صد و چهل و پنج از نوادر الاصول اين حديث به روايت ابنعمر ـ رضي الله عنهما ـ مذکور است.
امام(رح) فرمود: محمّد بن واسع ـ قدّس سرّه ـ که يکي از راويان حديث مذکور است چنين حکايت ميکند: به خراسان رفتم و با قتيبة بن مسلم(رح) ـ که از بزرگان وقت بود ـ ملاقات کردم و به وي گفتم: براي تو هديهاي آوردهام و آنگاه اين حديث را براي او خواندم. بلافاصله برخاست و بر اسب خود سوار شد و به بازار رفت و اين کلمات را خواند و برگشت.
حاکم ابوعبدالله با اسناد خود از بريده رضي الله عنه روايت کرده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم هرگاه به بازار مي آمد اين دعا را ميخواند: «بِسْمِ اللهِ اَللَّهُمَّ اِنِّي اَسْاَلُکَ خَيْرَ هَذِهِ السُّوْقِ وَ خَيْرَ مَا فِيْهَا وَ اَعُوْذُ بِکَ مِنْ شَرِّهَا وَ شَرِّ مَا فِيْهَا، اَللَّهُمَّ اِنِّي اَعُوْذُ مِنْ اَنْ اُصِيْبَ فِيْهَا يَمِيْنًا فَاجِرَةً اَوْ صَفْقَةً خَاسِرَةً». معنی: به نام خدا، پروردگارا! من از تو خير اين بازار و خير آنچه در آن است مي طلبم و به تو از شرّ آن و شرّ آنچه در آن است پناه مي برم. معبودا! من به تو پناه مي برم از اينكه در اين بازار به قسم دروغ يا معاملهاي زيان آور دچار گردم.
ننشستن بر سر راه ها
شرط ادب اين است كه بر سر راه ها ننشيند، مگر اينكه نيّت و قصد درستي داشته باشد. در صحيحين به روايت ابوسعيد خدري رضي الله عنه آمده است که پيغمبر صلی الله علیه و سلّم به اصحاب خود فرمود: از نشستن بر سر راه ها بپرهيزيد. اصحاب گفتند: يا رسولالله! ما چارهاي جز نشستن بر سر راه ها نداريم؛ چون کارهايمان را انجام ميدهيم. فرمود: اگر از نشستن چارهاي نداريد، حقّ آن را به جاي آوريد. گفتند: يا رسولالله! حقّ آن چيست؟ فرمود: حفظ كردن چشم از نگاه به نامحرم، دور کردن آنچه سبب آزار و اذيّت مسلمانان ميشود، جواب دادن سلام و امر به معروف و نهي از منکر. در روايتي ديگر در شرحالسّنه در ادامهی این حدیث آمده است: راهنمايي كردن گمشده و کمک به بار افتاده.
در صحيح مسلم به روايت زيد بن سهيل رضي الله عنه چنین آمده است: ما با جمعي از ياران جلوي درِ خانهاي نشسته و با يكديگر سخن ميگفتيم. ناگاه پيغمبر صلی الله علیه و سلّم ما را ديد و فرمود: شما را چه شده که بر سر راه نشستهايد؟ از نشستن و صحبت کردن بر سر راه ها بپرهيزيد. گفتيم: اينجا به نيّت بد ننشستهايم، بلكه نشستهايم تا با يكديگر سخن بگوييم. فرمود: اگر نشستهايد پس حقّ آن را بجاي آوريد. پرسيديم: حقّ آن چيست؟ فرمود: نگاه نكردن به نامحرم، جواب سلام دادن و سخنان نيکو گفتن. در روايتي آمده است که يکي از حقوق راه، ياري كردن مظلومان است.