اطاعت از اوامر و نواهي شيخ،بهترين كلام آن است كه اندك باشد و به مقصود راهنمايي كند بهترين كلام آن است كه اندك باشد و به مقصود راهنمايي كند مراقب نفس خود باشد تا مبادا دچار خودخواهي و خودپرستي گردد.بر حذر بودن از مکر شيخ
ابتدا به بيان شروط و سپس محذورات آن ميپردازيم.
با ادب و تواضع در مجلس شيخ نشستن
هنگامي که به مجلس شيخ وارد ميشود، بايد پايينترين جا را براي نشستن برگزيند و ادّعاي تقدّم و برتري بر اصحاب را هرگز در سر نپروراند. وقتي باطن وي از اينگونه ادّعاها پاک باشد، هر جا که بنشيند جايز است. اگر يکي از برادران بنا بر تواضع و فروتني، او را بر خود مقدّم دارد مراعات وي را قبول کند و در تأخّر مبالغه نکند و اگر شيخ او را بر خود يا بر بعضي از اصحاب بزرگ خود به تقدّم امر كند، بدون درنگ اطاعت نموده و آنجا که اشاره کند، بنشيند هر چند كه وي لياقت و شايستگي آن را نداشته باشد. بايد هميشه در مجلس شيخ، بلکه همه جا بر دو زانوي ادب نشسته و اعضاي خود را از حرکات اضافي باز دارد.
اطاعت از اوامر و نواهي شيخ
بايد به هر كاري كه شيخ او امر ميکند، عمل نمايد؛ هر چند بنا بر ضعف اراده و سستي عقيده گمان ببرد که آن امر خطا است، ليکن با دل و جان بپذيرد و با كمنظري خود آن را تأويل نکند؛ زيرا سعادت عظمي و کرامت کبري وابسته به فرمانبرداري از شيخ و خدمتگزاري به او است.
بايد دانست که مشايخ اهل ارشاد چون به درجهي کمال و مرتبهي تکميل رسيدهاند و آئينهي صفات حضرت رسالت صلی الله علیه و سلّم به حکم آيهي کريمهي «وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى»(و از روي هوي و هوس سخن نمي گويد. نجم/ 3) گشتهاند، هر چه بر زبان مبارک ايشان از اوامر و نواهي جاري شود، محض خير و عين ثواب خواهد بود و فساد و خطا را به هيچ وجه در آن راه نيست؛ بنابراين هر کس با كمنظري خويش سخنان آنان را تأويل کند، اگر چه به ظاهر درست باشد ليکن در حقيقت خطا خواهد بود.
گوش فرا دادن به کلام شيخ
بايد پيوسته در مجلس منتظر و مراقب باشد تا آنچه را که بر زبان شيخ از اوامر و نواهي و مواعظ و نصايح جاري ميشود بلافاصله انجام دهد و از آن فايده گيرد. بايد زبان شيخ را واسطهي کلام الهي بشناسد و يقين بداند که او به حق گويا است نه به هواي خود. آنگاه از خداوند متعال با زبان استمداد صلاح کار خود را بجويد كه در اين صورت حق سبحانه و تعالی نيز متناسب با استعداد او از مظهر شيخ به وي خطاب ميکند و راه را به او نشان ميدهد. بنابراین هنگام صحبت کردن شيخ، بايد خود را آمادهي شنيدن کلام الهي ساخته و با تمام وجود، متوجّه آن جناب باشد و آن چه از اوامر و نواهي و حکم و فوايد بر زبان شيخ جاري ميشود را در دل و جان جاي داده و به انجام آن قيام نمايد.
خوردن باقيماندهي غذاي شيخ به طور کامل
شيخ محيالدّين بن عربي ـ قدّس سرّه ـ در کتاب تدبيرات الهيه فرموده است: وقتي شيخ باقيماندهي غذاي خود را به يکي از مريدان بدهد، بايد مريد آن را به طور كامل بخورد و هيچ يک از اصحاب را در خوردن آن شريک نسازد؛ زيرا ممکن است به حسب مقتضاي وقت، از برکت خوردن شيخ، برکت یا حالتي با آن طعام آميخته شده باشد و در اجزاي او سرايت کرده و شيخ دريافتن آن را مخصوص وي گردانيده باشد؛ از این رو اگر ديگري را در آن شريک کند، آن برکت و حالت که موقوف بر خوردن آن طعام به طور كامل است به وي نميرسد و از فيض تعليم بيبهره ميماند.
مؤيّد قول حضرت شيخ ـ قدّسسرّه ـ روايتي است كه امام يافعي(رح) در کتاب مرآةالجنان به نقل از ابنعبّاس ـ رضي الله عنهما ـ آورده است که گفت: من و خالد بن وليد با حضرت رسول صلی الله علیه و سلّم بر امّ المؤمنين، ميمونه بنت حارث ـ رضي الله عنها ـ که خالهي من و خالهي خالد بود وارد شديم و او کاسهاي شير آورد. آن حضرت مقداري از آن نوشيد آنگاه بقيهي آن را به من كه در جانب راست ايشان نشسته بودم داد و فرمود: آن را بخور و اگر خواستي مقداري از آن را به خالد بده. من گفتم: يا رسولالله صلی الله علیه و سلّم! من پس خوردهي شما را به کسي نميبخشم. آنگاه آنچه باقي مانده بود را به طور كامل نوشيدم.
رعايت حال شيخ در صحبت
هرگاه مريد صادق بخواهد که با شيخ دربارهي امور ديني يا دنيوي سخني بگويد بايد نخست از حال شيخ جويا شود که آيا مجال شنيدن کلام وي را دارد يا نه و با عجله شروع به گفت و گو نكند و پس از تفحّص كامل وقتي مجال مکالمه يافت به حکم «خَيْرُ الْکَلَامِ مَا قَلَّ وَ دَلَّ» (بهترين كلام آن است كه اندك باشد و به مقصود راهنمايي كند) با عبارتي کوتاه و مفيد مقصود خود را بیان کند.
بلند نكردن صدا در حضور شيخ
هنگام سخن گفتن در حضور شيخ نبايد صداي خود را بلند کند؛ چون بلند کردن صدا در حضور بزرگان موجب ترک ادب است.
به اثبات رسيده است که وقتي اصحاب رضی الله عنهم در مجلس حضرت رسول صلی الله علیه و سلّم در امر مهمّي شروع به گفت و گو كردند و صداي خود را بلند نمودند، خداوند متعال با اين آيه به آنان ادب آموخت: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ» (اي كساني كه ايمان آورده ايد! صداي خود را از صداي پيامبر بلندتر مكنيد. حجرات/ 2 ) پس از نزول اين آيه، اصحاب در حضور پيامبر اكرم صلی الله علیه و سلّم چنان آهسته سخن ميگفتند كه به سختي فهميده ميشد آنگاه اين آيه در شأن ايشان فرود آمد: «إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى» . آنان كه صداي خود را نزد پيغمبر خدا پايين نموده و آهسته بر مي آورند، كساني هستند كه خداوند دل هايشان را براي پرهيزگاري پاكيزه و ناب داشته است. حجرات/3
بيهوده سؤال نكردن از شيخ
بايد در مجلس شيخ سكوت اختيار كند و از ایشان دربارهي امور بيفايده سؤال نكند، مثلاً وقتي شيخ قصد رفتن به جايي ميکند، نپرسد که کجا ميرويد و اگر از جايي ميآيد، تفحّص نکند که از کجا ميآييد و اگر در جايي ايستاده است استفسار نکند که چرا ايستادهايد. پرسيدن چنين سؤالات بيهودهاي موجب بيادبي و بيحرمتي است و طالب صادق و مريد مخلص بايد از اينگونه سؤالات بپرهيزد.
سپردن اختيار خود به شيخ در تمام امور
بعضي از بزرگان گفتهاند: مريد نبايد به هيچ امري از امور ديني و دنيوي ـ کلّي یا جزئي ـ بدون اجازه و ارادهي شيخ اقدام نمايد؛ بلكه بدون اجازه و مصلحت او چيزي نخورد، نياشامد، نپوشد و ... . همچنين در جميع طاعات و عبادات بايد از شيخ اجازه بگيرد و اين يك اصل کلّي در طريق و ارادت است.
امّا منهیّات که به شرح زیر میباشد:
مشورت نکردن با شيخ در امور روزمرّه زندگی
حضرت شيخ محيالدّين بن عربي ـ قدّسسرّه ـ در تدبيرات الهيّه چنین آورده است: مريد نبايد در امور روزمرّهی زندگی و امور عرفي و رسمي با شيخ مشورت کند و از شيخ اجازه بگیرد؛ زيرا اين عمل نقيض اصل است. اصل در ارادت این است که خودسرانه به هيچ کاري اقدام ننماید و خواستهی خود را به طور کلّي در خواستهی شیخ گم کند.
اگر در کاری با شیخ مشورت کند و شيخ به وي اجازه دهد، باید هر آيينه به آن کار اقدام نماید؛ زيرا به صلاح او نیست که بر خلاف اصل کاري کند و اگر اجازه ندهد باید از آن دوري کند. اين روش اقويا و ارباب تجريد از اهل ارادت است. امّا اگر اين قوّت را نداشته و از متأهّلان بوده و به بعضي قيود ضروري مبتلا باشد، بايد در امور روزمرّهی زندگی با شيخ مشورت نکند و از او اجازه نخواهد تا مخالفتي از وي صادر نشود.
خودسرانه تدبير نکردن امور
اگر شيخ در امري از امور دنيوي با وي مشورت کند، اختيار و اراده و مصلحت شيخ را به خود شيخ عرضه کند و هرگز رأي و تدبير خود را در آن امر داخل نکند؛ زيرا مشورت کردن شيخ با وي به این جهت نیست که به عقل و تدبير وي احتياجي دارد و در رأي و فهم خود قصوری ميبيند، بلکه بنا بر مصلحتي از مصالح خير و امتثال فرمان « وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ » (و در كارها با آنان مشورت و رايزني كن. آل عمران / 159) خواهد بود. امّا اگر شيخ در مشورت کردن با وي مبالغه کند آنچه به ذهنش میرسد عرضه کند؛ زیرا در این حالت، سکوت موجب بیادبی است.
در اخبار صحيح وارد شده است که بعضي از بزرگان صحابه رضی الله عنهم بعد از مشورت پيغمبر صلی الله علیه و سلّم با ايشان در امور تصرّف مينمودهاند و آن حضرت به قول ايشان عمل ميکرد.
ترک بی ادبی
هرگز سر زده بر خلوت شيخ وارد نشود و تا او را نطلبيده نزد وي نرود؛ چرا که آن نهايت بيادبي و بيحرمتي است. در جايي که شيخ دائم مينشيند، ننشسته و کلاه و کفش و لباس او را نپوشد و اگر در راهي از عقب شيخ راه ميرود قدم بر جاي پاي او نگذارد.
نخوابيدن در محل خواب و استراحت شيخ
در خانهاي که شيخ ميخوابد و استراحت ميکند، نبايد بخوابد مگر به امر شيخ. حضرت شيخ محيالدّين ـ قدّسسرّه ـ در تدبيرات الهيّه فرموده است: بر مريد جايز نيست که در يک خانه با شيخ بخوابد و اگر شيخ وي را به آن امر کند بايد دورترين محل از شيخ را براي خواب اختيار کند و اگر شيخ او را نزديک خود جاي دهد، فرمان او را اطاعت كرده و آنجا بخوابد؛ ليکن از خواب سنگين بپرهيزد و آماده به خدمت باشد.
ترک شوخي و مزاح با شيخ يا در حضور شيخ
شرط ادب آن است که شوخي و مزاح با شيخ را ـ در گفتار و كردار ـ كنار بگذارد و اگر شيخ با وي شوخي و مزاح كرد، در مقابل آن کمال ادب و تواضع را پيشه كند و در باطن خود هيبت و اجلال شيخ را زياد گرداند تا پردهي حيا و وقار و تمکين از ميان ايشان برداشته نشود و راه رسيدن فيض بر او مسدود نگردد. در حضور شيخ با اصحاب مزاح و گفت و گو نکند و با هيچ يک به طور صريح يا کنايه كلامي نگويد و اشارهاي نکند؛ زيرا اين اعمال نشانهي بيادبي بوده و بر طالب صادق دوري از آن واجب و لازم است.
اظهار فضل و کمال نكردن در حضور شيخ
مريد صادق بايد هنگام صحبت با شيخ، مراقب نفس خود باشد تا مبادا دچار خودخواهي و خودپرستي گردد و در حضور شيخ اظهار علم و معرفت کند و بدين وسيله از نسبت ارادت و تواضع دور افتد و از حقيقت شنيدن کلام شيخ بيبهره ماند.
سؤال نکردن درباره ی علوم مختلف از شيخ
حضرت شيخ محيالدّين ـ قدّسسرّه ـ فرموده است: مريد نبايد از شيخ سؤال کند مگر به ضرورت و بايد در سؤال کردن حدّ و اندازه را رعايت كند و جز از حالي که بر او پوشيده است نپرسد و از سؤال اضافي بپرهيزد؛ چون در آن فايدهاي نيست بلکه در آن ضرر متصوّر است، همانطور كه خداوند سبحانه و تعالی در قرآن کریم از آن نهي فرموده است: «لاتَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ» (از مسائلي سؤال مكنيد كه اگر فاش گردند و آشكار شوند شما را ناراحت و بدحال كنند. مائده/101)
پس کمال ادب چنين اقتضا ميکند که در حضور شيخ، ساکت و منتظر بنشيند تا وقتي که شيخ به آنچه صلاح او است زبان بگشايد؛ زيرا شيخ هنگام حضور طالبان و صادقان، باطن خود را به جناب احديّت ميگرداند و از حضرت حق سبحانه و تعالی مناسب زمين استعداد ايشان باران کفايت و هدايت ميجويد و هر چه از حضرت حق سبحانه و تعالی به او الهام ميگردد، به اصحاب خود ميرساند.
بر حذر بودن از مکر شيخ
سالك بايد بداند که براي مشايخ طريق ـ قدّس الله تعالي ارواحهم ـ با طالبان و مريدان در گفتار و كردار مکرها است؛ بنابراين بر طالب صادق و مريد مخلص واجب است که در حضور و غيبت شيخ، مراقب نفس و اعضاي خود باشد تا حركتي که موجب بيادبي است از او صادر نشود.
اگر از مريد رفتاري كه منافي ادب است سر زند و شيخ او را به سبب آن ملامت نکند، يقين بداند که با وي مکر کرده و دانسته است که از اين مريد کاري حاصل نميشود؛ به اين دليل او را بر آن بيادبي ملامت نكرده و هيچ تنبيه و توبيخي ننموده و وي را در آن گمراهي و ضلالت فرو گذاشته است. امّا اگر لغزشي از او صادر شود و وي را ملامت نموده و مؤاخذه کند، پس بر او بشارت است به قبول و فتوح و رضا و وصول به مراتب عظمي.