درنگ کردن و تأنی

درنگ کردن و تأنی
خلاصه

حضرت علی کرم الله تعالی وجهه فرمود: شتاب در عمل مورد پسند نیست بلکه عمل نیک و بهتر مدنظر است. همانا مردم نمی‌‌پرسند در چه مدت کار تمام شده بلکه به کامل بودن و درستی آن کار می‌‌نگرند.

7 5 00

درنگ کردن چیست؟

درنگ کردن شامل پایداری، آهستگی و عجله نکردن می‌‌باشد. فرد مسلمان در هر کاری با تامل و درنگ عمل می‌‌نماید. شخص مسلمان در کار خویش مسامحه و غفلت راه نداده و بلکه سعی دارد تا وظیفه‌اش را با درنگ و اطمینان و خلوص نیت ادا می‌‌کند. حضرت علی کرم الله تعالی وجهه فرمود: شتاب در عمل مورد پسند نیست بلکه عمل نیک و بهتر مدنظر است. همانا مردم نمی‌‌پرسند در چه مدت کار تمام شده بلکه به کامل بودن و درستی آن کار می‌‌نگرند.

دانش آموزی در مطالعاتش درنگ نموده و حوصله به خرج می‌‌دهد، و در نتیجه‌ی این کار درس‌هایش را به خوبی می‌‌فهمد. برخی از حکما گفته‌اند: کسی که در جواب دادن عجله کند از جواب درست دور شده است. نیز گفته‌اند: با درنگ و حوصله به هر آنچه که بخواهی می رسی.

فرد مسلمان در عبادت و طاعتش خشوع داشته و عبادت را با آرامش و آهستگی و کمال دقت به انجام می‌‌رساند. در حال نماز، آن را با فروتنی و خشوع کامل برای پروردگار جهانیان بجا می آورد. در هنگام دعا خدایش را با زاری و فروتنی فراخوانده و آن را با سپاس و ستایش خداوند و صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه و سلّم شروع می‌‌کند.

یکبار پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلّم مردی را دید که پس از نمازش دعا کرده و در آن پروردگار را تمجید نگفته و بر پیامبر صلی الله علیه و سلّم صلوات نفرستاد. آن حضرت صلی الله علیه و سلّم به او فرمود: «عَجِلْتَ أَيُّهَا الْمُصَلِّي». یعنی: «ای نمازگزار، عجله نمودی!».

رسول خدا صلی الله علیه و سلّم شنید که فردی که نماز می‌گزارد در دعایش پروردگار را ستوده و سپاسش گفت و بر رسول خدا صلوات فرستاد. رسول خدا صلی الله علیه و سلّم فرمود: «ادعُ تُجَبْ، وسل تُعْطَ». [نسائی] یعنی: «دعا کن که اجابت می‌‌شود و بخواه که داده می‌‌شود».

مسلمان در اجابت دعای خویش عجله نمی‌‌کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلّم فرمود: «يُسْتَجَابُ لأَحَدِكُمْ مَا لَمْ يَعْجَلْ يَقُولُ دَعَوْتُ فَلَمْ يُسْتَجَبْ لِى». [متفق علیه]. یعنی: «اجابت می‌‌شود برای هریک از شما تا مادامی که شتاب نکند و نگوید به پروردگارم دعا کردم و مرا اجابت نکرد».

 فضیلت درنگ و تأنی

از حضرت پیامبر صلی الله علیه و سلّم روایت شده که فرموده‌اند: «السَّمْتُ الْحَسَنُ وَالتُّؤَدَةُ وَالاِقْتِصَادُ جُزْءٌ مِنْ أَرْبَعَةٍ وَعِشْرِينَ جُزْءًا مِنَ النُّبُوَّةِ». [ترمذی]. یعنی: «مظهر نیکو و درنک کردن و اقتصاد (صرفه‌جویی) بخشی از بیست و چهار بخش نبوت است».

همچنین حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلّم به یکی از یارانش فرمود: «إِنَّ فِيكَ خَصْلَتَيْنِ يُحِبُّهُمَا اللَّهُ الْحِلْمُ وَالأَنَاةُ». [مسلم] یعنی: «در تو دو صفت وجود دارد که خدا آن را دوست می‌‌دارد، بردباری و تأنی کردن».

باز در جایی حضرت رسول الله صلی الله علیه و سلّم فرموده است: «الأَنَاةُ مِنَ اللَّهِ وَالْعَجَلَةُ (التسرع في غير موضعه) مِنَ الشَّيْطَانِ». [ترمذی] یعنی: «تانی کردن از خداوند و عجله (شتاب ورزیدن در جایی که لازم نیست) از شیطان است».

  عجله

خداوند تبارک و تعالی به ما امر نموده که از عجله پرهیز کرده و می‌‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ» [الحجرات: 6]. یعنی: «اى کسانى‌که ایمان آورده‏ اید اگر فاسقى برایتان خبرى آورد نیک وارسى کنید مبادا به نادانى گروهى را آسیب برسانید و [بعد] از آنچه کرده ‏اید پشیمان شوید».

گفته‌اند: سوارکار شتابان نه مقصد رسیده و نه مرکبی برایش می‌‌ماند (مردی که از شدت عجله مرکبش را می‌‌زند تا سریع‌تر حرکت کرده و به آن استراحتی نمی‌‌دهد تا هلاکش می‌‌گرداند). همچنین گفته شده: آنکه بر مرکب عجله سوار شد، در لغزشگاه‌ها افتاده است.

 عجله درکارهای خیر

چنانچه فرد مسلمان در صدد کار خیری بود، باید در انجام آن بر دیگران پیشی جسته و تاخیر نکند. اگر خواست صدقه‌ای بدهد، بهتر است در انجام آن شتاب ورزد. به همین ترتیب در صورت انجام هر طاعت معینی باید بدان مبادرت ورزد. رسول الله صلی الله علیه و سلّم فرموده‌اند: «التُّؤَدَةُ فِى كُلِّ شَىْءٍ إِلاَّ فِى عَمَلِ الآخِرَةِ». [أبو داود] یعنی: «درنک کردن در هر کاری به جز در کارهای مربوط به آخرت نیکوست».

همچنین رسول الله صلی الله علیه و سلّم به ما امر کرده است که در افطار کردن، عجله نماییم و می‌‌فرماید: «لا يَزَالُ النَّاسُ بِخَيْرٍ مَا عَجَّلُوا فِطْرَهُمْ».  [متفق علیه] یعنی: «همیشه مردم به خیر‌اند، تا مادامی که در افطار شتاب نمایند».

از اینرو واضح است درنگ کردن در کار خیر جایز نبوده و باید در اجرای آن شتاب ورزید، خداوند متعال می‌‌فرماید: «وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ» [آل‌عمران: 133]. یعنی: «و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى که پهنایش [به قدر] آسمان‌ها و زمین است [و] براى پرهیزگاران آماده شده است بشتابید».

و اینجا عجله کردن راهی برای دستیابی به بهشت است. اما در مورد سایر امور دنیوی، مسلمان در آن درنگ نموده و به آهستگی عمل کند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلّم ولید بن عقبه رضی الله عنه را برای جمع کردن زکات و صدقات قبیله بنی‌مصطلق برگزید، آنان با دیدن او که داشت می‌‌آمد، برای استقبال از او به‌سویش شتافتند. حضرت ولید رضی الله عنه گمان کرد آنان از اسلام دست برداشته و به‌سویش می‌‌آیند تا او را بکشند. او بی‌آنکه از حقیقت امر آگاه شود، به شهر بازگشته و پیامبر صلی الله علیه و سلّم را از قضیه با خبر ساخت.

رسول اکرم صلی الله علیه و سلّم، حضرت خالد بن ولید رضی الله عنه را با سپاهی از مسلمانان فرستاد و به تأمل کردن سفارش فرموده و امر کرد که تا حقیقت امر روشن نشود در جنگ با بنی مصطلق عجله نکنند. قبل از حمله به آنان، خالد بن ولید رضی الله عنه کسانی را فرستاد تا از احوالشان با خبر شود. آن افراد بازگشته و تاکید کردند که بنی‌المصطلق از اسلام و تعالیم اش دست نکشیده‌اند و در آنجا همچنان صدای اذان شنیده شده و نماز برپاداشته می‌‌شود. حضرت خالد بن ولید رضی الله عنه بدون هرگونه جنگ و خونریزی به ‌سوی پیامبر صلی الله علیه و سلّم بازگشت خبر داد که بنی مصطلق از اسلام دست نکشیده‌اند. در این مورد خداوند تعالی آیه‌ای را فرو فرستاد:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ» [الحجرات: 6]. یعنی: «اى کسانى که ایمان آورده ‏اید اگر فاسقى برایتان خبرى آورد نیک وارسى کنید مبادا به نادانى گروهى را آسیب برسانید و [بعد] از آنچه کرده‏ اید پشیمان شوید».

***

حضرت رسول الله صلی الله علیه و سلّم حضرت اسامه بن زید رضی الله عنه را به‌ سوی اقوامی که دعوت اسلام را رد کرده بودند، برگزید. اسامه و افرادش با آنان جنگیده و آنان را شکست دادند. مردی از آن قبیله فرار کرد و اسامه و یکی از انصار او را تعقیب کردند و هنگامی که نزدیک مرد فراری شده و چیزی نمانده بود او را به قتل برسانند، مرد گفت: «لا إله إلا الله» انصاری از او دست برداشته و از کشتن وی صرف نظر کرد، ولی اسامه گمان برد که او از ترس کشته شدن کلمه‌ی: «لا إله إلا الله». را بر زبان آورده است، پس با نیزه‌اش ضربه‌ای زده و او را کشت.

* وقتی به مدینه رسیدند، رسول الله صلی الله علیه و سلّم از آنچه اتفاق افتاده بود آگاه شد و فرمود: ای اسامه، آیا بعد از اینکه «لا إله إلا الله». گفت او را کشتی؟ اسامه جواب داد: یا رسول الله صلی الله علیه و سلّم او پناه جوینده بود (تا با آن از کشته شدن خلاص گردد). رسول الله صلی الله علیه و سلّم باز تکرار فرمود: آیا او را بعد از آنکه «لا إله إلا الله». گفت، کشتی؟ و این سخن را به اندازه‌ای تکرار فرمود که آرزو کردم کاش پیش از این روز مسلمان نشده بودم.

* در جنگ بدر سهیل بن عمرو به اسارت سپاه اسلام درآمد. سهیل شخص سخنور و بلیغی بود. بنابراین حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه خواست با ضربه‌ای دندان‌های پیشین وی را بشکند تا دیگر برای کافران سخنرانی کرده و مشرکان را به جنگیدن ترغیب نکند. به همین جهت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلّم اجازه خواسته و گفت: به من اجازه دهید تا دندان‌های سهیل را برکنم تا علیه ما سخنوری نکند.

رسول اکرم صلی الله علیه و سلّم فرمود: راحت‌شان بگذار (دندان‌های او را)، شاید روزی مایه‌ی خوشحالی تو گردد.

در فتح مکه سهیل اسلام آورده و اسلامش را نیکو و زیبا نمود. هنگامیکه رسول خدا صلی الله علیه و سلّم وفات یافتند، عده‌ای از اهالی مکه قصد داشتند از دین اسلام روی گردان شوند ولی حضرت سهیل رضی الله عنه برخاسته و برای آنان سخنرانی کرد و خدای تعالی را به یادشان آورد و آنان را به ثبات و تمسک به دین خداوند متعال تشویق نمود. مردم به سخنانش گوش داده و از او اطاعت کردند.

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)