زندگينامه حضرت اويس قرني(رح)

زندگينامه حضرت اويس قرني(رح)
خلاصه

اویس قرنی (رح)عاشق بی قرار پیامبر اسلام(ص) بود، ولی به درک صحبت آن حضرت(ص) موفق نگردید. لباسش، گلیمی از پشم شتر بود. روزها شتر چرانی می کرد و مزد آن را به نفقات خود و مادرش می رسانید. به شهر و آبادی نمی آمد و با کسی هم صحبت نمی شد. مقام تقرّبش به جایی رسیده بود که پیامبر اسلام(ص) فرموده است: «در امّت من مردی است که به عدد موی گوسفندان قبایل ربیعه و مضر او را در قیامت شفاعت خواهد بود». پرسیدند: «او کیست که چنین شأن و مقامی دارد؟» حضرت(ص) فرمودند: «اویس قرنی» عرض کردند: «او شما را دیده است؟» پیامبر(ص) فرمود: «به چشم سر و دیده ظاهر ندید، زیرا در یمن است، ولی با دیده باطن و چشم دل همیشه پیش من است و من نزد او هستم». آری: «در یمن است ولی پیش من است».

28 4 00

هنگامی که شدّت عشق و علاقه به نهایت رسد، عاشق واقعی جز معشوق نمی بیند و چیزی را درک نمی کند. برای این گروه از عاشقان واله و شیدا، قرب و بعدی وجود ندارد. معشوق و محبوب را در همه حال آشکار می بینند و زبان حالشان همواره گویای این جمله است که در یمنی پیش منی؛ یعنی: هر جا باشی در گوشه دلم جای داری و هرگز غایب از نظر نبودی تا حضورت را آرزو کنم. امّا نقطه مقابل این عبارت، ناظر بر کسانی است که به ظاهر اظهار علاقه و ارادت می کنند، ولی دلشان در جای دیگر است که عبارت پیش منی در یمنی بر آنها صادق می آید.

اویس بن عامر بن جزء بن مالک یا به گفتۀ شیخ عطار(رح): «آن قبلۀ تابعین، آن قدوۀ اربعین، آن آفتاب پنهان، آن هم نفس رحمن، آن سهیل یمنی، یعنی اویس قرنی(رح)» از پارسایان و وارستگان روزگار بوده است. اصلش از یمن است و در زمان پیغمبر اسلام(ص) در قرن واقع در کشور یمن می زیسته است.

عاشق بی قرار پیامبر اسلام(ص) بود، ولی به درک صحبت آن حضرت(ص) موفق نگردید. لباسش، گلیمی از پشم شتر بود. روزها شتر چرانی می کرد و مزد آن را به نفقات خود و مادرش می رسانید. به شهر و آبادی نمی آمد و با کسی هم صحبت نمی شد. مقام تقرّبش به جایی رسیده بود که پیامبر اسلام(ص) فرموده است: «در امّت من مردی است که به عدد موی گوسفندان قبایل ربیعه و مضر او را در قیامت شفاعت خواهد بود». پرسیدند: «او کیست که چنین شأن و مقامی دارد؟» حضرت(ص) فرمودند: «اویس قرنی» عرض کردند: «او شما را دیده است؟» پیامبر(ص) فرمود: «به چشم سر و دیده ظاهر ندید، زیرا در یمن است، ولی با دیده باطن و چشم دل همیشه پیش من است و من نزد او هستم». آری: «در یمن است ولی پیش من است».

سالها بدین منوال گذشت تا اینکه هنگام وفات پیامبر اکرم(ص) در رسید. حضرت ختمی مرتبت(ص) هر یک از ملبوسات و پوشیدنی هایش را به یکی از اصحاب بخشید، ولی همه اصحاب(رض) منتظر بودند تا ببینند مرقع دوخته را به کدام یک از صحابی مرحمت خواهد فرمود؛ زیرا می دانستند که رسول خدا(ص) مرقع را به بهترین و عزیزترین امّت اش خواهد بخشید.

حضرت محمّد(ص) پس از چند لحظه تأمّل و سکوت در مقابل دیدگان منتظر اصحابش فرمود: «مرقع را به اویس قرنی بدهید.» همه را حالت بهت و اعجاب دست داد و آنجا بود که به مقام بالا و والای اویس(رح) بیش از پیش واقف شدند.

ایشان احترام فراوانی در میان صحابه(رض) دارا بودند؛ زیرا آنان وصف ایشان را از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ شنیده بودند. امام مسلم(رح) در صحیح خود بابی را در فضایل اویس قرنی(رح) آورده است. وی با سند خود از أسیر بن حابر روایت می کند که وقتی مجاهدان کمک رسان یمن به نزد حضرت عمر بن خطاب ـ رضی الله عنه ـ می آمدند از آنان می پرسید که آيا اویس بن عامر در میان شماست؟ تا آن‌که روزی اویس(رح) به همراه آنان آمد. پس از او پرسید: آیا تو اویس بن عامری؟ گفت: آری. گفت: از مراد و سپس از قرن؟ و آیا دچار برص بودی و از آن شفا یافتی و به جز به اندازه ی یک درهم و مادر [پیری] داری؟ گفت: آری.

حضرت عمر ـ رضی الله عنه ـ گفت: شنیدم که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ می فرمود: «اویس بن عامر با مجاهدان اهل یمن به نزد شما خواهد آمد که از مراد و سپس از قرن است که برص داشت و از آن شفا یافت، جز به اندازه ی یک درهم و او مادری دارد که نسبت به او نیکوکار است و اگر بر خداوند(ج) سوگند خورد، خداوند(ج) سوگند او را راست خواهد کرد. (دعای او را مستجاب خواهد کرد). پس اگر توانستی از او بخواهی برایت آمرزش بخواهد از او بخواه». پس برای من از خداوند(ج) آمرزش بخواه. اویس(رح) برای او طلب آمرزش کرد. آنگاه عمر(رض) به او گفت: کجا می روی؟ گفت: به کوفه. گفت: آیا برای حاکم آنجا ننویسم که تو را گرامی دارد؟ اویس(رح) گفت: این که در میان مردم ناشناخته باشم، برایم بهتر است.

هر که قصد رسیدن به خداوند متعال را دارد، راهی برای این رسیدن بر می گزیند. برخی با نماز شب و برخی دیگر با استغفار صبحگاهان و برخی دیگر با اندیشیدن. اویس(رح) مانند دیگر مردم نبود که جز به خوردن و نوشیدن نیندیشد. او حقیقت این دنیا را دانسته بود و برای پس از مرگ تلاش می کرد.

عبادت اویس(رح) در اخلاق او نمایان بود. چنانکه اثر مثبتی بر دیگران می گذاشت و تأثیر گذاری رفتار او از گفتار او بیشتر بود. او،اویس(رح) بود، شخصیّتی متواضع و نیکوکار در حق مادرش و با این وجود، بسیار دیگران را نصیحت و راهنمایی می کرد و با وجود دشمنی دیگران با وی و تهمت‌های بزرگی که علیه او منتشر می کردند، دست از امر به معروف و نهی از منکر بر نداشت.

اویس قرنی(رح) حضرت علی ـ کرم الله وجهه ـ را در واقعه صفین همراهی کرد. او از خداوند(ج) شهادت را طلبید و گفت: خداوندا! شهادتی نصیب من بگردان که زندگی و رزق را برای من واجب گرداند. اشاره ی او به آیه ی 169 سوره ی آل عمران است که خداوند(ج) در وصف شهدا می فرماید: «و گمان مبر کسانی که در راه الله کشته شده اند مرده اند بلکه آنان زنده اند [و] نزد پروردگارشان روزی داده می شوند».

او در سال 37 هجری در واقعه صفّین هم رکاب حضرت علی ـ کرم الله وجهه ـ جنگید تا آنکه به شهادت رسید.


دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)