حکایت وپندهایی ازبزرگان 19

حکایت وپندهایی ازبزرگان 19
خلاصه

شخصی از خدا گنج بی رنج خواست. بسى التجا كرد و دعا خواند و اشك ريخت. شبى در خواب ديد كه فرشته اى به او می ‏گويد: «فردا به گورستان شهر برو. آن جا بر مزار فلان آدم بايست و رو جانب مشرق كن. تيرى در كمان بگذار و بينداز. هر جا تير افتاد، آن جا گنج است». از خواب برخاست و چنان كرد كه در خواب ديده بود؛ اما گنجى نيافت.

4 5 00

شخصی از خدا گنج بی رنج خواست. بسى التجا كرد و دعا خواند و اشك ريخت.

شبى در خواب ديد كه فرشته اى به او می ‏گويد:

«فردا به گورستان شهر برو. آن جا بر مزار فلان آدم بايست و رو جانب مشرق كن. تيرى در كمان بگذار و بينداز. هر جا تير افتاد، آن جا گنج است».
از خواب برخاست و چنان كرد كه در خواب ديده بود؛ اما گنجى نيافت.

خبر به پادشاه رسيد. او نيز تيراندازانى گمارد تا تير به مشرق اندازند و هر جا تيرها می ‏افتاد، می كندند؛ باز گنجى يافت نشد.
مرد فقير به خانه آمد و به درگاه خداوند ـ عزّوجل ـ ناليد كه پس از عمرى، مرا گنجى نمودى، اما باز ندادى. گنج نيافتم و رسواى شهر نيز شدم . خوابيد و دوباره همان فرشته را به خواب ديد.
گفت: آنچه گفتى به جا آوردم، اما گنج نيافتم.
فرشته گفت: نه؛ آنچه ما گفتيم به جا نياوردى. آنچه خود پنداشتى، كردى.

ما گفتيم كه تير در كمان بگذار، نگفتيم كمان را بكش. اگر تير در كمان مى‏ گذاشتى و رها مى‏ كردى، تير پيش پاى تو می افتاد و تو گنج را زير پاى خود می يافتى.
صبح برخاست و اين بار همان كرد كه در خواب به او الهام شده بود.

گنج يافت و دانست كه هر چه از خير و نيكى است، نزديك است و مردمان بی سبب به راه هاى دور می روند تا خيرى كسب كنند يا توشه اى براى آخرت بيندوزند.

يار در خانه و ما گرد جهان می ‏گرديم
آب در كوزه و ما تشنه لبان می گرديم

مثنوى معنوى، دفتر ششم

*****

از نصایح لقمان حکیم ـ رحمة الله علیه ـ به فرزندش

ای فرزند!
در شبانه روز، ساعتی را برای تفکر انتخاب نما و در آن ساعت، به کسب دانش و صفای باطنت بپرداز.

*****

از شیخ علی رودباری ـ رحمة الله علیه ـ پرسیدند: صوفی کیست؟
گفت: صوفی آن است که صوف پوشد بر صفا و بچشاند نفس را طعم جفا و بیندازد دنیا را از پس قفا و سلوک کند بر طریق مصطفی صلی الله علیه و آله و سلّم.

تذکرة الاولياء

*****

حضرت شیخ ربانی عبدالقادر گیلانی ـ رحمة الله علیه ـ می فرماید:
گروه راستان جز خدا چیزی نمی بینند، جز از خدا نمی شنوند، آنان را دلی است بدون زبان، آنها سرمشق زندگی خود و دیگران اند و همواره بر یک نهج و قاعده اند. هرگاه خداوند اراده فرماید، دل ایشان را برای استفاده ی غیر، بسان زبان می گرداند.

الفتح الربّانی

*****

سه چیز اعمال نیک انسان را نابود می کند:

1- دروغ گفتن

2- نگاه به نامحرم

3- سخن چینی

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)