روزه از منظر عارفان

روزه از منظر عارفان
خلاصه

از منظر عرفا، تنها تحمّل گرسنگی و تشنگی و عبادت ظاهری بر اساس ظاهر نیست؛ بلکه توجه به عمق عبادت روزه که همانا دل و دیگر اعضای بدن را از هرگونه گناه باز داشتن و به ذکر خدای مشغول گردانیدن، است.

4 5 00

عرفای اسلامی به روزه به عنوان یکی از ارکان اساسی اسلام نگریسته اند و با استناد به آیات شریفه قرآن و احادیث شریف نبوی و ائمه دین، روزه را بهترین عبادت و یکی از مهم ترین ریاضت ها برای تزکیه جسم و روح و تقرّب به خداوند متعال و تخلّق به صفات الهی دانسته اند.

حضرت ابوطالب مکی ـ رحمة الله علیه ـ گوید: خداوند متعال فرموده است: «اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ» و در تفاسیر آمده است که صبر در این آیه به معنی صوم است و رسول خدا ـ صلّی الله علیه و سلّم ـ ماه رمضان را «شهر الصبر» نامیده اند؛ چرا که صبر، حبس نفس است از هوی و هوس و حبس نفس است به امر مولی و بعضی از علما گفته اند که غرض از استعانت به صبر در آیه مذکور، زهد است در دنیا به وسیله روزه؛ چرا که روزه دار چون زاهد عابد است و روزه مفتاح زهد است و باب عبادت مولی است؛ زیرا روزه نفس را از شهوت طعام و شراب باز می دارد. رسول خدا ـ صلّی الله علیه و سلّم ـ فرمود که خدای تعالی فرموده است: همه اعمال بنی آدم مربوط به خود اوست، جز روزه که از آنِ من است و من آن را جزا می دهم. همچنین فرموده اند: هر عملی را جزایی است جز روزه را که جزای آن را هیچ کس نداند؛ زیرا جزای آن بی حساب است.

روزه خاصان

حضرت ابوطالب مکی ـ رحمة الله علیه ـ همانند عرفای سلف خود، برای روزه داران درجاتی قائل است و بالاترین درجه روزه داری را، روزه دل و تمام اعضا و جوارح انسان می داند و گفته است: «بدان که روزه در نزد عموم، همان روزه قالب و تن است. اما در نزد خاصان مؤمن، روزه دل است و صوم قلب است از همم دنیا و افکار دنیوی، سپس روزه گوش و چشم و زبان است در تجاوز از حدود و روزه دست و پا از بطن و شتاب زدگی در اسباب نهی؛ و هر که بدین صورت روزه دارد، عبادت است و تنفس او تسبیح.

خدای – عزوجل - استماع باطل و قول به گناه را با حرام خواری برابر دانسته است و حرام خواری، از گناهان کبیره است؛ چنان که می فرماید: «سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ».

«روزه خاصان، حفظ جوارح است؛ چون چشم پوشی از اتساع و فراخی در زندگی و نگه داشتن گوش از شنیدن آنچه گناه است یا از محرمات است و حفظ زبان از گفتن آنچه ناشایست است و مراعات دل و قطع خاطر و افکار ناپسند و ترک تمنّای آنچه بدان دسترسی نیست و باز داشتن است از محرمات و آنچه در کسب و کار حرام است و حبس پای از شتاب در امری که نهی شده است. کسی که جوارح خود را چنین دارد و از خورد و خوراک و نوشیدن بپرهیزد، در نزد خدای – عزوجل - از جمله روزه دارانی است که دارای فضیلت ایقان و حفظ حدودند؛ چرا که ذرّه ای تقوی از کوه عبادت، برتر است و بهتر و این روزه کسانی است که در کتاب خدا از اولی‌الالباب شمرده شده اند».

از منظر عرفا، فضایل روزه، دوری از گناهان کبیره و صغیره و تقلیل در خوراک و نوشیدنی است تا روح و جسم سبک شوند و قابلیت عروج برای روح آدمی پیدا آید، نه تحمل تشنگی و گرسنگی.

«از فضایل روزه تقلیل در خوراک و نوشیدنی است و اگر روزه دار با کمی خرما و آب افطار کند بهتر است؛ زیرا از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و سلّم ـ روایت است که با جرعه ای آب و کمی شیر و اندکی خرما پیش از آنکه نماز گزارد افطار کند. دیگر از فضایل روزه آن است که روزه دار دروغ نگوید، غیبت ننماید و سعی در معصیت نداشته باشد و همچنین از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و سلّم ـ روایت کرده اند که پنج چیز روزه را بشکند: دروغ، غیبت، نمّامی، قسم دروغ و نظر کردن به شهوت» پس غرض از روزه، دوری از گناهان است نه تحمّل تشنگی و گرسنگی و سختی های آن!

در شرح «تعرف» کلابادی، روزه از دیدار مردم پنهان شدن و به دیدار حق رفتن، با غیر حق سخن نگفتن و تنها با حق به راز و نیاز نشستن تعبیر شده و آمده است:

«معنی روزه، غایب گشتن است از دیدار خلق به دیدار حق، و به این، روزه سِرّ می خواهد نه روزه ظاهر؛ چرا که روزه، امساک است که چون ظاهر را از شهوت و مراد باز داری به حکم شریعت روزه دار باشی، و چون باطن را از هوای نفس و خلق باز داری، روزه دار ‌باشی به حقیقت؛ و نیز سرّی است میان بنده و میان حق و بر این حجّت از قرآن است در قصّه مریم که گفت: من با خدا نذر کرده ام که روزه دارم و با هیچ آدمی سخن نگویم و روزه را خویش باز ایستادن می دانست از صحبت خلق.

روزه تنها نخوردن نیست؛ بلکه آن است که ظاهر و باطن روزه دار گردد؛ من جمله زبان نیز روزه دار باشد؛ یعنی از خلق بریده و به ذکر خدا مشغول گردد و دلیل، قول پیغمبر ـ صلّی الله علیه و سلّم ـ است که فرمود: روزه سپری است؛ یعنی حجاب است از هر چه غیر خداست.

گروهی گفته اند که غرض از سپر، غیبت کردن و دروغ گفتن و محال اندیشیدن است. گروهی گفتند: سپر گردد از آتش دوزخ؛ و گروهی گفته اند سپر گردد دل بنده را از هر چه جز حق است تا ایشان را نبینند».

همان طور که ملاحظه می شود روزه از منظر عرفا، تنها تحمّل گرسنگی و تشنگی و عبادت ظاهری بر اساس ظاهر نیست؛ بلکه توجه به عمق عبادت روزه که همانا دل و دیگر اعضای بدن را از هرگونه گناه باز داشتن و به ذکر خدای مشغول گردانیدن، است.

حافظ می فرماید:

پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب

تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

ابونصر سراج در «اللمع»، در درستی روزه و حسن ادب روزه دار می نویسد: «درستی روزه و حسن ادب روزه دار آن است که در روزه او صحت قصد باشد، و مباینت(دوری) شهوت و حفظ جوارح و پاکی مطعم، و عاریت دل به دوام ذکر خدای تعالی، و کمی سعی و اهتمام در به دست آوردن روزی، و استعانت به خدای تعالی».

جویری در «کشف المحجوب» شرایطی را برای روزه بیان می دارد که عرفای اسلامی هم بر آن نهج بوده اند: «امساک را شرایط است: چنانکه جوف(شکم) را از شراب و طعام نگاهدار می باید و چشم را از نظاره حرام و شهوت و گوش را از استماع لهو و غیبت و زبان را از گفتن لغو و آفت و تن را از متابعت دنیا و مخالفت شرع نگاه داری، آن‌گاه این روزه بود بر حقیقت چنان که رسول خدا ـ صلّی الله علیه و سلّم ـ فرمود: بسیار روزه دار که با پنداشت روزه، گرسنه و تشنه بوده است».

از نظر امام محمّد غزالی ـ رحمة الله علیه ـ حقیقت روزه، ترک شهوات است و آن را بر سه درجه، تقسیم می کند و می گوید: «روزه را دو خاصیت است: یکی آنکه حقیقت خوردن است و آن باطن بود و از چشم خلق پوشیده باشد و ریا را به آن راه نبود؛ و دیگر آنکه دشمن خدای، ابلیس است و سپاه او شهوات است و روزه لشکر او بشکند که حقیقت روزه ترک شهوات است».

امام غزالی ـ رحمة الله علیه ـ ضمن درجه بندی کردن روزه داری به روزه عوام، روزه خواص و روزه خاص الخاص می فرماید: «... روزه عوام، غایت آن نگاهداشت فرج و بطن است، و این کم ترین درجات است. اما روزه خاص الخواص بلندترین درجات است و آن، آن است که دل خود را از اندیشه هر چیز جز خدای تعالی نگاه دارد و همگی خود بدو دهد و از هر چه جز اوست به ظاهر و باطن روزه دارد. اما روزه خاص آن بود که جوارح خود را از ناشایست نگاه دارد و تمامی این روزه، شش چیز بود: یکی آنکه چشم نگاه دارد از هر چه او را از خدای مشغول کند، خاصه چیزی که از آن شهوت خیزد. دوم آنکه زبان نگاه دارد از بیهوده و هرچه از آن مستغنی است. سوم آنکه گوش نگاه دارد، که هر چیزی نشنود. چهارم آنکه به وقت افطار، حرام و شبهت نخورد. پنجم آنکه پس از افطار، دل او میان بیم و امید معلّق بود که روزه او مقبول خواهد بود یا نه».

عین القضات همدانی حقیقت روزه را در خوردن طعام معنوی و شراب الهی جست و جو می کند و می گوید: «صوم عبارت است از خوردن طعام و شراب! کدام طعام؟ طعام "أَبِیتُ عِنْدَ رَبِّی‏" کدام شراب؟ شراب "وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَکْلیماً" این را صوم معنوی گویند. روزه جان باشد، این صوم خدا باشد؛ زیرا که در این صوم جز خدا نباشد». وی حقیقت امساک و افطار را در دیدار و شهود حق می بیند و می گوید: «الصوم الغیبه عن رؤیه ما دون الله لرؤیه الله تعالی.

رسول خدا ـ صلّی الله علیه و سلّم ـ از این جا گفت: "صُومُوا لِرُؤْیَتِهِ وَ أَفْطِرُوا لِرُؤْیَتِه" که ابتدای آن صوم باشد و آخر افطار آن به خدا باشد».

مولانا جلال الدین محمد بلخی روزه را امساک از حلال ها می داند و در مثنوی شریف می فرماید:

روزه گوید: کَِرد تقوی از حلال

در حرامش دان که نبود اتصال

جوع اختیاری یا گرسنگی عارفانه نه تنها پرهیز از هرگونه حرام و شبهه است، بل پرهیز از بهره مندی غیر لازم از حلال هاست. از این رو پرخوری و انباشتن شکم از طعام های رنگین، نکوهش شده است. چنانکه حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و سلّم ـ می فرماید:

«لا یَدْخُلُ مَلَکُوتُ السَّماوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَنْ مَلَأَ بَطْنُهُ»

«دل کسی که شکم خود را انباشته باشد به ملکوت آسمان داخل نشود».

البته این گرسنگی با آن گرسنگی که ناشی از ستم اجتماعی و عدم توزیع عادلانه ثروت است تفاوتی بنیادین دارد. از این رو هیچ یک از انبیا و اولیا نه تنها گرسنگی اجباری و ظالمانه را تأیید و تشویق نکرده اند، بلکه برای برکندن ریشه های شوم این شجره خبیثه، مجاهدت ها کرده اند. گرسنگی عارفانه از نظر مولانا فقط منحصر به کم خوردن طعام نیست، بلکه به معنی پرهیز از هر گونه امور نفسانی است.

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)