معامله باطل و فاسد و بیع مرابحه

معامله باطل و فاسد و بیع مرابحه
خلاصه

بیع باطل معامله ای را گویند که از نظر شرعی کلاً غیر معتبر و لغو باشد. این بیع چنین به شمار می آید که گویا مشتری هیچ نخریده و فروشنده اصلاً نفروخته

7 5 00

* بیع باطل معامله ای را گویند که از نظر شرعی کلاً غیر معتبر و لغو باشد. این بیع چنین به شمار می آید که گویا مشتری هیچ نخریده و فروشنده اصلاً نفروخته (شامی، جلد4، صفحه152) و حکمش این است که مشتری مالک آن نمی گردد و در ملک فروشنده باقی می ماند؛ لذا اگر چیز خوردنی باشد، نه خوردنش جایز است و نه دادنش به کسی دیگر؛ بلکه به هیچ عنوان استفاده گرفتن از آن جایز نیست (شامی،جلد4،صفحه 163) و معامله ای را که مقداری خرابی در آن پیش آید، بیع فاسد می گویند.(شامی،جلد4،صفحه 154)

حکمش چنین است که تا در قبضه ی مشتری نیاید مالک آن نمی گردد، و بعد از قبض، مالک آن می گردد. (درّمختار ،جلد4،صفحه191) البتّه باز هم برایش حلال طیّب نیست، بلکه فسخ آن واجب است. (درّ مختار ،جلد 4،صفحه193) اگر مشتری می خواهد آن را بخرد، باید با بیع جدید بخرد. اگر این بیع فسخ نشد و مشتری آن را جایی دیگر فروخت، گنه کار می باشد. البتّه برای مشتری دوم، خوردن و نوشیدن و استفاده کردن آن جایز می باشد، و بیع دوم درست می باشد، اگر مشتری اوّل سودی برده باید سود آن را صدقه نماید، در مصرف خود آوردن جایز نیست. (درّ مختار جلد4،صفحه 199)

 دادوستد ماهی درآب هم بیع باطل است؛ زیرا تا زمانی که ماهی از آب صید نشود در ملکیّت هیچ کس در نمی آید. چون از آب صید شد، آن وقت ملکیّت ثابت می گردد و قبل از آن که چیزی در ملکیّت شخصی قرار گیرد، بیع آن درست نمی­ باشد.

* گیاهی به صورت خودرو در زمین ها می روید، نه مالک زمین آن را کاشته و نه آبیاری نموده، لذا در ملکیت هیچ کس داخل نمی باشد، هرکس آنها را برداشت کند، در ملکیّتش داخل می گردد. فروختن چنین گیاهان و منع کردن دیگران از برداشت کردن آن، ناجایز است. ولی اگر صاحب زمین، آن گیاه را آبیاری نموده، مالک آن می­ گردد. در این صورت فروختن آنها و منع کردن دیگران از برداشت آن نیز جایز می باشد. (فتاوی هندیه، جلد4، صفحه 64)

* بیع بچّه حیوان در شکمش بیع باطل می باشد، ولی فروختن حیوان با بچّه اش جایز است. اگر شخصی حیوانی به این شرط فروخت که بعد از زاییدن، بچّه اش از فروشنده باشد، بیع فاسد می باشد. (شرح البدایة، جلد3، صفحه 55)

* فروختن شیر در پستان حیوان، بیع باطل است. باید نخست شیر از پستان بیرون آورده شود سپس به فروش برسد. همچنین فروختن مو و پشم پشت گوسفند قبل از چیدن ناجایز و باطل است. (شرح البدایة، جلد3، صفحه 55)

* فروش چوبی که در سقف اتاق است، قبل از اینکه بیرون آورده و بر زمین نهاده شود، ناجایز است.

* فروختن مو، استخوان و.... انسان، ناجایز و باطل است و استفاده بردن از آنها هم ناجایز است. (هدایة، جلد3، صفحه58)

* بجز خوک، استخوان، مو و شاخ حیوانات مرده ی دیگر پاک اند، استفاده گرفتن و فروش آنها جایز است. (هدایة، جلد3، صفحه58)

* اگر شخصی گوسفندی به مبلغ پنجاه هزار تومان بعنوان قرض خریده و به منزل برد و پس از چند روزی به علّت اینکه نتوانست پولش را پرداخت نماید یا جهت نگهداری جایی نداشت به صاحب گوسفند گفت: این گوسفند را به چهل هزار تومان بردار و من مبلغ ده هزار تومان دیگر به تو خواهم پرداخت، این معامله تا زمانی که تمام پول هایش پرداخت نشوند، به قیمت کمتر درست نمی شود. (هدایة، جلد3، صفحه60)

* اگر شخصی منزلش را به این شرط فروخت که بعد از فروش مدّت یک ماه در آن منزل باقی بماند یا این که بگوید به این شرط می فروشم که این اندازه پول به عنوان قرض به من بدهی، یا بگوید به این شرط از تو پارچه می خرم که آن ها را برش داده و بدوزی یا بگوید این جنس را به این شرط می خرم که تا منزل من برسانی، یا شرطی دیگر گذاشت که از نظر شریعت ناجایز بود، در تمام موارد فوق بیع فاسد می باشد. (شرح البدایة، جلد3، صفحه63)

* اگر شخصی گاوی به این شرط خرید که روزانه چهار کیلو شیر دهد، بیع فاسد می باشد، ولی اگر مقدار مشخّص نشد، فقط مشتری به این شرط خرید که زیاد شیر دهنده باشد، بیع جایز است. (شرح التّنویر، جلد4، صفحه91)

* اگر شخصی عروسکی جهت فرزند کوچکش خرید، این بیع باطل می باشد؛ در شریعت، عروسک هیچ گونه قیمتی ندارد، حتّی اگر یکی آن را از بین برد، ضامن نمی شود. (شرح التّنویر، جلد4، صفحه332)

* اگر شخصی برای اشیای مختلف، نرخ تعیین نمود و آنها را خرید بعد از معامله توجّه شود، آیا فروشنده، آن ها را وزن کرده و تحویل مشتری می دهد یا به مشتری می گوید: تو برو منزل، من خودم آن ها را وزن کرده و می فرستم یا می گوید: قبلاً وزن کرده و گذاشته ام و مشتری همینطور برداشته و می رود؛ این سه صورت دارد: در صورت اول وزن آن در منزل ضروری نیست و در صورت دوم و سوم بدون وزن خوردن و نوشیدن و استفاده کردن آن ها جایز نیست. حتّی اگر بدون وزن به دیگری فروخت، معامله فاسد می باشد. در صورتی که اگر بعداً وزن کند باز هم معامله درست نمی باشد. (شرح التّنویر، جلد4، صفحه25)

* اگر شخصی قبل از فروختن چیزی وزن کرده و به تو نشان داد، سپس تو آن را خریدی و هنگام سپردن به تو مجدّداً وزن ننموده، بر مشتری لازم است که آن را مجدّداً وزن نماید؛ بدون وزن کردن، خوردن و یا فروختن آن جایز نیست و آن فروشنده قبل از فروختن، وزن نموده، اعتباری ندارد. (درّمختار، جلد4، صفحه255)

* زمین، مغازه، منزل و... بعد از خریدن، تا زمانی که تحویل گرفته نشوند، فروختن آنها ناجایز است. (شرح التّنویر، جلد4، صفحه250)

* اگر شخصی گوسفندی یا چیزی دیگر خرید، بعد از چند روز، شخصی دیگر آمده و گفت: این گوسفند مال من است؛ اگر جهت اثبات ادّعایش نزد قاضی مسلمان، دو گواه حاضر نماید؛ بعد از قضای قاضی باید آن گوسفند به صاحبش تحویل گردد و نمی تواند قیمتش را از صاحبش بگیرد، و باید از فروشنده قیمتش را بگیرد. (شرح التّنویر، جلد4، صفحه300)

* اگر مرغی یا گوسفندی بصورت حرام تلف شد، بیع آن حرام و باطل است و دادن آن به غیر مسلم هم جهت خوردن ناجایز است. اگر شخصی چنین حیوان حرام شده ای را انداخت و غیر مسلمی آن را برداشته و خورد بر شخص اندازنده، هیچ گناهی نیست، ولی اگر شخصی پوست حیوان مرده ای را در آورد و دباغی کرد و سپس آن را فروخت یا خودش استفاده نمود، درست است. (شرح البدایة، جلد3، صفحه58 و فتاوی هندیه، جلد2، صفحه1082)

* چون فروشنده و مشتری به قیمتی توافق نمودند، برای فروشنده جایز نیست که از مشتری بیشتر از آن مطالبه نماید؛ همچنین برای مشتری هم جایز نیست که کمتر از قیمت طی شده به فروشنده بپردازد. (شرح التّنویر، جلد4، صفحه204)

* اگر میوه فروشی چهار گلابی به ده تومان می فروخت، برای مشتری جایز نیست که به جای چهار گلابی، پنج گلابی بردارد؛ زیرا این ظلمی است و چنین عمل نمودن حرام است. (شرح التّنویر، جلد4، صفحه250)

* اگر شخصی خواست چیزی بفروشد، ولی نمی خواهد با شما معامله کند امّا شما به اجبار مورد معامله را برمی دارید و قیمتش را می پردازید جایز نیست؛ زیرا او مالک است و در این مورد اختیار تام دارد که بفروشد یا نفروشد؛ و یا با چه کسی معامله کند؛ برخی به اجبار بر می دارند؛ باید دانست که چنین عمل نمودن ناجایز و حرام است. (شرح البدایة، جلد3، صفحه 324)

* اگر شخصی چند کیلو میوه خرید، بیشتر از آن برایش ناجایز است، ولی اگر فروشنده به اختیار خود، مقداری اضافه به مشتری بدهد، برداشتن آنها برای مشتری جایز است. همچنین کم کردن از آن نرخی که در میان فروشنده و مشتری تعیین شده، جایز نیست، ولی اگر فروشنده به اختیار خود مقداری تخفیف دهد، ایرادی ندارد. (شرح البدایة، جلد3، صفحه105)

* اگر در منزل شخصی، کندوی زنبور عسلی پیدا شد، صاحب منزل مالک آن می گردد. برای دیگران جایز نیست که عسل آن را برای خود جمع کنند؛ ولی اگر پرنده ای در منزل یکی تخم گذاشته و جوجه نمود؛ صاحب منزل مالک آنها نمی گردد. بلکه هر کسی آنها را بیرون آورد، مالکش می گردد. ولی جوجه ها را خارج نمودن، کار مناسبی نیست. (شرح البدایة، جلد3، صفحه105)

بیع مرابحه

* اگر شخصی جنسی به دو تومان خرید، اختیار دارد که آن جنس را به دو تومان یا بیشتر بفروشد، ولی اگر به مشتری بگوید: من از قیمت خرید ده یا بیست درصد فایده می گیرم، آن وقت برای فروشنده بیشتر از آن فایده بردن، جایز نیست. اگر مشتری گفت به هر قیمتی خریده ای، مبلغ چهار تومان از من فایده گرفته و به من بده و فروشنده پذیرفت، آن وقت برای فروشنده بیشتر از آن فایده گرفتن، ناجایز است. همچنین اگر فروشنده گفت: من از تو فایده نمی گیرم؛ به همان قیمتی که خریده ام به تو می فروشم؛ آن وقت فایده گرفت حتی اگر کم باشد، باز هم ناجایز است و بر فروشنده واجب است به قیمتی که خریده، به مشتری بدهد. (هدایة، جلد4، صفحه78)

* اگر مشتری گفت: این جنس را به ده درصد نفع به من بفروش؛ فروشنده گفت: فروختم یا این که مشتری گفت: به هر قیمت که خودت خریده ای، به همان قیمت به من بفروش؛ فروشنده گفت: ایرادی ندارد؛ ولی فروشنده نگفت به چند تومان خریده، اگر در همان جلسه قبل از بلند شدن، قیمت خرید خود را گفت، معامله صحیح می باشد؛ اگر فروشنده در آن جلسه در مورد قیمت خرید سخنی در میان نیاورد، بلکه گفت: تو اکنون این جنس را برداشته و ببر؛ بعداً فاکتور خرید را نگاه کرده و قیمتش را برایت می گویم یا حرفی دیگر بگوید، به هر صورت معامله فاسد می گردد. (شرح التّنویر، جلد4، صفحه 238 و شرح التّنویر، ای تقرّر فساده، ردّالمختار، جلد4، صفحه 33)

* اگر فروشنده به مشتری جنسی به این شرط فروخت که از او اندکی سود بگیرد، ولی بعداً مشخص شد که علاوه بر سود، قیمت خریدش را نیز بالا برده، مشتری نمی تواند قیمت خریدش را کم کند، بلکه اگر می خواهد به همان قیمتی که فروشنده گفته بردارد؛ در غیر این صورت رد کند. ولی اگر فروشنده بگوید: به قیمت خرید به تو می فروشم و هیچ سودی نمی گیرم، سپس بیشتر از قیمتش بگوید و برای مشتری هم مشخّص شد، آن وقت مشتری اختیار دارد که همان قیمتی که فروشنده گفته، پرداخت کند یا آنچه اضافه گفته کم نماید. (شرح البدایة، صفحه74)

* اگر شخصی جنسی به قرض خرید و خواست آن جنس را به دیگری به قیمت خرید نقداً بفروشد تا مادامی که به مشتری نگوید: من این جنس را به قرض خریده ام، به نفع فروختن حتّی به همان قیمت خرید هم نقداً فروختن ناجایز است. اگر هنگام فروختن اطلاع دهد که من این جنس را به قرض گرفته ام، فروختن اش به فایده درست است و اگر از قیمت خرید، چیزی نگوید، آن وقت اختیار دارد، به هر قیمتی که دلش بخواهد بفروشد. (فتاوی هندیة، صفحه92 و شرح التّنویر، جلد2، صفحه245)

* اگر شخصی پارچه ای را به صد تومان خرید، سپس 25تومان جهت رنگ کردن یا شستن آن داد، چنین تصوّر می شود که قیمت اصلی آن پارچه 125تومان می باشد و از آن قیمت به بالا می تواند فایده گیرد. در چنین حالت نگوید به 125 تومان خریده ام؛ بلکه بگوید 125تومان تمام شده تا دروغ نباشد. (عالمگیری، جلد4، صفحه2)

* اگر شخصی گوسفندی به 40هزار تومان خرید و مدّت یک ماه پیش مشتری ماند و در این مدّت مبلغ 10هزار تومان جهت علوفه برایش صرف نمود، اکنون می تواند قیمتش را 50 هزار تومان گفته و از آن به بالا برای خود فایده بگیرد. ولی اگر شیر داده پول شیرش از علوفه اش کم می گردد، مثلاً مدّت یک ماه مبلغ 5تومان شیر داد، آن وقت قیمت اصلی آن گوسفند مبلغ 45هزار تومان می باشد و چنین می گوید: این گوسفند به مبلغ 45هزار تومان بر من تمام شده است. (فتاوی هندیة، جلد4، صفحه91)

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)