شاید روایات فراوانی در مورد حفظ اسرار شنیده باشید؛ وقتی راز تو از زبانت گذشت، دیگر عنان آن در اختیارت نیست. همه رازهایت را حتی به صمیمی ترین دوستت نیز مگو. این عبارات همگی بر اهمیت امنیت زندگی شخصی دلالت دارد.
شاید روایات فراوانی در مورد حفظ اسرار شنیده باشید؛ وقتی راز تو از زبانت گذشت، دیگر عنان آن در اختیارت نیست. همه رازهایت را حتی به صمیمی ترین دوستت نیز مگو. این عبارات همگی بر اهمیت امنیت زندگی شخصی دلالت دارد.
هر کس در زندگی خود حقوقی دارد. از جمله حقوقی که هر انسانی دارد؛ حق خلوت و داشتن لحظههایی برای تنها بودن است؛ لحظههایی که نه تنها از چشم دوربینها، که از دید چشمهای دوربین نیز در امان باشد.
این حقی است که هم در قوانین بر آن تأکید شده و هم در دین. البته تأکیدهایی که دین در این زمینه دارد برخی به صراحت این حق را فریاد میزنند و برخی با کنایه.
گاهی به صورت شفاف میگوید: تجسّس نکنید و گاهی میگوید: از در وارد خانهها شوید.
علاوه بر این، خلوت و تنهایی برای هرکس یک نیاز به شمار میآید. حتی در درون زندگی خانوادگی نیز، افراد به اوقاتی برای گذراندن بدون حضور سایر اعضای خانواده نیاز دارند.
اگر در محفلی که شرکتکنندگان در آن با قرآن آشنا باشند از تجسس سخنی به میان بیاید، ذهن حاضران به تنها آیه قرآن که این کلمه در آن به کار رفته متمایل میشود؛ «وَلاتَجسَّسوا» آیه 12 سوره حجرات.
این آیه به صورت خلاصه دو نکته را در مورد تجسس بیان میکند؛ یکی اینکه چرا مردم تجسس میکنند؟ دیگری اینکه چرا نباید تجسس کنند؟
روایات نیز موید این نکته هستند که هرکس خواهان پوشیده ماندن عیوب خود است، عیوب دیگران را بپوشاند.
این آیه در مرحله اول به عاملی که منجر به تجسس در امور دیگران میشود اشاره میکند که یکی از آن موارد سوءظن است. وقتی مردم نسبت به یکدیگر گمان بد داشته باشند، برای بررسی و کشف آن در زندگی دیگری میکوشند؛ حریمها را شکسته، زندگی طرف را خوب میکاوند تا از زیر و بم زندگیش آگاه شوند. اگر در این میان، عاملی مثل شهرت نیز وجود داشته باشد، انگیزه را دو چندان میکند. چرا که دانستن جزئیات زندگی مشاهیر برای مردم لذت بخش است؛ اینکه چند سال دارد؟ همسرش کیست؟ وضعیت همسرش چگونه است؟ چقدر درس خوانده؟ نمراتش چند بوده؟ و … . وقتی فرد در زندگی دیگران سرک کشید و از زندگی خصوصی آن ها مطلع شد، خود را حامل خبری بسیار مهم میپندارد که توان نگهداری آن را ندارد. به سرعت آن را برای دیگران بازگو میکند و حتی کمی بر واقعیت ها می افزاید.
همین امر، زمینه پاسخ به سوال دوم را فراهم میسازد؛ چرا نباید تجسس کنند؟
مردم به این دلیل از تجسّس باز داشته شدهاند که با اطلاع از زندگی خصوصی همدیگر، به بازگو کردن آن تمایل پیدا میکنند و این چیزی نیست جز غیبت که اگر آن چیز گفته شود به شخص ضرری می رسد و یا او ناراحت خواهد شد که به شدت در دین اسلام نکوهش شده است.
حریم خصوصی افراد برای همه مردم محترم است و همگان باید از ورود به مرزهای زندگی خصوصی یکدیگر خودداری کنند. این امر ضامن بقای امنیت در جامعه است و در آن شکی نیست.
حریم خصوصی حق طبیعی هر شخصی است که دین نیز آن را محترم شمرده است. نقض این حریم از آن رو که مورد رضایت شخص نیست، ظلم است و تعدّی و افراط به شمار می آید. خداوند در کلام زیبایش ضمن اینکه کراهت خود را از متعدّیان و تجاوزگران ابراز می دارد، مردم را از تعدّی و تجاوز به حقوق یکدیگر منع کرده است. چرا که احترام به حدود و قوانین، ضامن امنیت جامعه خواهد بود.
امنیت، یکی از مهمترین نیازهای مردم است. یکی از بهترین نمودهای امنیت، زندگی شخصی و خصوصی مردم است.
داشتن امنیت در این محدوده برای هرکس نیازی ضروری است؛ خواه کارمند باشد یا کارگر ساختمانی، و یا بازاری و کسبه.
بهترین تأمین امنیت در این زمینه، توسط مردم صورت میگیرد. چرا که مردم خواهان رسیدن به حقوق خود از جمله حق امنیت در زندگی خصوصی هستند.
همین مردم در مقابل این حق نیز وظیفهای بر عهده دارند که آن، احترام به حق دیگران در این زمینه است. رعایت حریم خصوصی و عدم ورود به حریم دیگران نیز از جمله مواردی است که خداوند از افرادی که سطح زندگی شان را به «مومن» ارتقاء دادهاند خواسته است؛ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا … لا تَجَسَّسُوا.
روایات نیز موید این نکته هستند که هر کس خواهان پوشیده ماندن عیوب خود است، عیوب دیگران را بپوشاند.