تعاون و همیاری

تعاون و همیاری
خلاصه

تعاون و همیاری چیست؟ تعاون و همیاری، کمک و یاری رساندن مردم به همدیگر در مواقع نیاز و در کارهای خیر می‌‌باشد. خداوند متعال در قرآن کریم به تعاون و همیاری امر نموده و می‌‌فرماید: «وَتَعَاوَنُواْ عَلَى البِرِّ وَ التَّقوَى وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثمِ وَ العُدوَانِ» [المائدة: 2] یعنی: «و در نیکوکارى و پرهیزگارى با یکدیگر همکارى کنید و در گناه و تعدى دستیار هم نشوید».

6 5 00

تعاون و همیاری چیست؟

تعاون و همیاری، کمک و یاری رساندن مردم به همدیگر در مواقع نیاز و در کارهای خیر می‌‌باشد. خداوند متعال در قرآن کریم به تعاون و همیاری امر نموده و می‌‌فرماید: «وَتَعَاوَنُواْ عَلَى البِرِّ وَ التَّقوَى وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثمِ وَ العُدوَانِ» [المائدة: 2] یعنی: «و در نیکوکارى و پرهیزگارى با یکدیگر همکارى کنید و در گناه و تعدى دستیار هم نشوید».

اهمیت تعاون

تعاون و همیاری از ضروریات زندگی است، چنانچه فرد نمی‌‌تواند به تنهایی از پس تمام دشواری‌های زندگی برآید. پیامبر صلی الله علیه و سلم می‌‌فرماید: «مَنْ كَانَ مَعَهُ فَضْلُ ظَهْرٍ فَلْيَعُدْ بِهِ عَلَى مَنْ لاَ ظَهْرَ لَهُ وَمَنْ كَانَ لَهُ فَضْلٌ مِنْ زَادٍ فَلْيَعُدْ بِهِ عَلَى مَنْ لاَ زَادَ لَهُ». [مسلم و ابوداود] یعنی: «آنکه مرکبی اضافه بر حاجتش داشته باشد، باید که آن را به کسی که مرکبی ندارد، صدقه دهد، و آنکه آذوقه‌ی زائدی داشته باشد، باید آن را به کسی که آذوقه و زادی ندارد، صدقه دهد».

آن حضرت صلی الله علیه و سلم بر همکاری و کمک رساندن به زیردستان و خدمتکاران سفارش بسیار نموده است، به عنوان نمونه می‌‌فرماید: «وَلاَ تُكَلِّفُوهُمْ مَا يَغْلِبُهُمْ، فَإِنْ كَلَّفْتُمُوهُمْ فَأَعِينُوهُمْ». [متفق علیه] یعنی: «و آن‌ها را به چیزی مکلف نکنید که توانائی آن را نداشته باشند و اگر آنان را مأمور کردید، پس همکاری‌شان کنید».

خداوند عز و جل بهترین یاری دهندگان می‌‌باشد و انسان مسلمان پیوسته در تمام نمازهایش و در مورد همه‌ی مسائل زندگی از او نصرت و یاری طلبیده و می‌‌گوید: «إِيَّاكَ نَعبُدُ وَإِيَّاكَ نَستَعِينُ» [الفاتحة: 5]. یعنی: «[بار الها] تنها تو را مى‏ پرستیم و تنها از تو یارى مى‏ جوییم».

پروردگار متعال در سرشت تمام مخلوقاتش، حتی در درون ریزترین آن‌ها مانند مورچه‌ها و زنبورها و سایر حشرات، حس تعاون و همیاری را به ودیعه نهاده است. این موجودات در گردآوردن غذا و مقابله با دشمنانشان با هم همیاری داشته و متحد عمل می‌‌نمایند. لذا بدیهی است که انسان، با دارا بودن عقل و اندیشه‌ای که خداوند به او ارزانی داشته و او را بواسطه‌ی آن از سایر موجودات جدا ساخته است، برای دارا بودن چنین خصیصه‌ی پراهمیتی سزاوارتر می‌‌باشد.

فضیلت تعاون و همیاری

در نتیجه‌ی همیاری فرد با برادر مسلمانش توان آنان چند برابر شده و با شتاب و دقت بیشتری به هدف مورد نظر خویش دست می‌‌یابند. همیاری منجر به صرفه‌جویی در زمان و نیرو به میزان قابل ملاحظه‌ای می‌‌شود. کلام حکیمانه‌ای می‌‌گوید: فرد به تنهایی اندک و با یارانش بسیار است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم می‌‌فرماید: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِى تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى». [مسلم] یعنی: «مثل مسلمان‌ها در محبت و رحمت و مهربانی‌شان به همدیگر مانند یک جسد است، که هرگاه عضوی از آن به درد آید، دیگر اعضای جسد در تب و بیدار خوابی با آن همراهی می‌‌کنند».

همچنین پیامبر صلی الله علیه و سلم: «يَدُ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ». [ترمذی] یعنی: «دست خداوند با جماعت است».

و قال صلی الله علیه و سلم: «الْمُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا». [متفق علیه] یعنی: «مسلمان برای مسلمان (یعنی رابطه‌ی مسلمان‌ها با همدیگر در تعاون و همکاری) چون بنای دیواری است که برخی، برخی دیگر را محکم می‌‌سازد».

آنگاه که مسلمان در کمک و یاری برادرش است تا نیاز او را برآورد، خداوند در کمک و یاری وی است تا حاجت او برآورده گردد. کسی که کار فرد گرفتاری را آسان نموده و بر او راحت گرداند خداوند در دنیا و آخرت کار او را آسان می‌‌گرداند. خداوند بنده‌اش را یاری می‌‌رساند مادامی‌که او در یاری و کمک برادرش می‌‌باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است: «وَعَوْنُكَ الضَّعِيفَ بِفَضْلِ قُوَّتِكَ صَدَقَةٌ». [احمد]. یعنی: «یاری رساندن تو به شخص ضعیف به واسطه‌ی توانی که داری، صدقه است».

تعاون و همیاری ناروا

خداوند متعال از تعاون و همیاری در کارهای زشت و ناپسند، بخاطر تباهی و فساد بزرگی که در پی دارد، نهى کرده و می‌‌فرماید: «وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثمِ وَ العُدوَانِ» [المائدة: 2]. یعنی: «و در گناه و تعدى دستیار هم نشوید و از خدا پروا کنید که خدا سخت ‏کیفر است».

در صورت ارتکاب شخصی به گناه و معصیت باید که دیگر مسلمانان از استهزاء و مسخره کردن او بپرهیزند، چون با این کار در این گناه و معصیت با شیطان همیاری و معاونت نموده است بلکه لازم است که دست فرد را گرفته و او را نصیحت نموده و از اشتباه بودن عملش آگاه سازد.

حکایت می‌‌کنند که پیرمرد کهن سالی فرزندانش را گردآورد و دسته‌ای هیزم را به آنان داد و از آنان خواست تا آن را بشکنند. یک یک پسران هرچقدر سعی کردند نتوانستند آن را بشکنند. آنگاه پدرشان دسته‌ی هیزم را از آنان گرفته و تکه چوب‌ها را از هم جدا نمود. سپس به هرکدام از پسرانش تکه چوبی را داد و خواست تا دوباره سعی کنند. این بار به راحتی آن تکه چوب را شکستند.

خداوند به حضرت ابراهیم علیه السلام دستور داد تا دیوارهای کعبه را برافراشته و آن را تجدید بنا نماید. ابراهیم علیه السلام بلافاصله به اجابت امر پروردگار برخاست و از فرزندش اسماعیل علیه السلام خواست تا او را در بنای کعبه یاری دهد. اسماعیل علیه السلام نیز به امر پدر خویش در کمک به او گردن نهاد. آن دو با همیاری یکدیگر بنای کعبه را به پایان رساندند. خداوند متعال فرموده است: «وَ إِذ يَرفَعُ إِبرَهِ‍یمُ القَوَاعِدَ مِنَ البَيتِ وَ إِسمَعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّل مِنَّآ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ العَلِيمُ» [البقرة: 127]. یعنی: «و هنگامى که ابراهیم و اسماعیل پایه‏ هاى خانه [کعبه] را بالا مى‏ بردند [مى ‏گفتند] اى پروردگار ما از ما بپذیر که در حقیقت تو شنواى دانایى!».

خداوند موسى علیه السلام را بسوی فرعون فرستاد، تا او را به‌سوی بندگی خداوند یکتا فراخواند. موسى علیه السلام از خداوند درخواست کرد تا برادرش هارون را همراه او گسیل دارد تا او را یاری رسانده و در فراخواندن فرعون پشتیبانش باشد و گفت: «وَ اجعَل لِّي وَزِيرا مِّن أَهلِي هَارُونَ أَخِي اشدُد بِهِ أَزرِي وَ أَشرِكهُ فِي أَمرِي» [طه: 29-32]. یعنی: «و براى من دستیارى از کسانم قرار ده. هارون برادرم را. پشتم را به او استوار کن. و او را شریک کارم گردان».

خداوند متعال دعای موسى علیه السلام را قبول کرد و هارون را برای یاری به او برگزید. آن دو در دعوت بسوی خداوند متعال همیاری نمودند. خداوند نیز آنان را نصرت بخشیده و بر فرعون و لشگریان او پیروزشان گردانید.

خداوند سبحان به ذی القرنین پادشاهی و قلمرو وسیع و بزرگی را بخشیده بود. او نیز تمام زمین را از مشرق به سمت مغرب درمی‌نوردید. خداوند او را بر زمین نیرو و قدرت فراوان داده بود. او نیز به عدل و داد حکم می‌‌راند و اوامر خداوند را به اجرا درمی‌آورد.

در همان زمان قومی به نام یأجوج و مأجوج برروی زمین به فساد و تباهی پرداخته و به همسایگانش می‌‌تاخت و اموال‌شان را به تاراج می‌‌بردند و ظلم و ستم بسیار روا می‌‌داشتند. اقوام ضعیف‌تر از ذی القرنین خواستند تا به فریادشان برسد و به آنان کمک کند تا بین خویش و یأجوج و مأجوج سدی را بنا نهند و:

«قَالُواْ يَذَا ٱلقَرنَينِ إِنَّ يَأجُوجَ وَمَأجُوجَ مُفسِدُونَ فِي الأَرضِ فَهَل نَجعَلُ لَكَ خَرجًا عَلَى أَن تَجعَلَ بَينَنَا وَ بَينَهُم سَدّا» [الکهف: 94]. یعنی: «گفتند اى ذوالقرنین یاجوج و ماجوج سخت در زمین فساد مى ‏کنند آیا [ممکن است] مالى در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدى قرار دهى؟».

ذی القرنین از آنان خواست تا همه باهم متحد گشته و یکپارچه شوند، چون ایجاد چنان دیوار عظیمی نیازمند تلاش و کوشش بسیار زیادی بود. آنان می‌‌بایست درمیان دشت و صحرا و کوهستان‌ها گودال‌هایی را حفر کرده و به جستجوی آهن می‌‌پرداختند تا سد را برپا نمایند. خداوند متعال می‌‌فرماید: «قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَير فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجعَل بَينَكُم وَ بَينَهُم رَدمًا» [الکهف: 95]. یعنی: «گفت آنچه پروردگارم به من در آن تمکن داده [از کمک مالى شما] بهتر است مرا با نیرویى [انسانى] یارى کنید [تا] میان شما و آن‌ها سدى استوار قرار دهم». مردم همگی همیاری نمودند تا مقدار زیادی از آهن را استخراج نمودند که ارتفاع آن به بلندی کوه‌ها می‌‌رسید. تمام این آهن را گداختند و سدی عظیم بنا کردند که آنان را از شر همسایه‌ی ویرانگرشان در امان می‌‌داشت.

نخستین چیزی که رسول الله صلی الله علیه و سلم پس از هجرت به مدینه بدان اقدام نمود همانا احداث یک مسجد بود. در این کار صحابه اش با پیامبر صلی الله علیه و سلم همیاری نموده، مکان و زمین آن را آماده ساختند و سنگ و درختان خرما را برای برپا نمودن مسجد فراهم کردند و همگی یکدست و هماهنگ عمل کردند تا بنای مسجد به اتمام رسید.

صحابه رضی الله عنهم در نبرد در برابر کافران یکپارچه و متحد بودند. در جنگ احزاب کافران از هرطرف بر آنان گرد آمده و مدینه را در محاصره‌ی خویش گرفتند. سلمان فارسی رضی الله عنه به پیامبر صلی الله علیه و سلم پیشنهاد کرد تا خندق بزرگی را بدور مدینه حفر نمایند تا آنکه کافران نتوانند به راحتی به شهر نفوذ کنند. مسلمانان تا پایان حفر خندق باهم و دوشادوش هم عرق ریختند و تلاش کردند. کافران بواسطه‌ی آن خندق از نفوذ به شهر درماندند و خداوند مسلمانان را بر دشمنان‌شان پیروز گردانید.

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)