«قلب»

«قلب»
خلاصه

يقيناً قلب محل استقرار رحمت خداوند سبحانه و تعالی و مقام تجلّی انوار او تعالی است؛ همانگونه که ممکن است اين قلب به فعل ناشی از هوای نفس منحرف گردد و به بيراهه کشيده شود.

8 5 00

يقيناً قلب محل استقرار رحمت خداوند سبحانه و تعالی و مقام تجلّی انوار او تعالی است؛ همانگونه که ممکن است اين قلب به فعل ناشی از هوای نفس منحرف گردد و به بيراهه کشيده شود. پس قلب در عرصه ی تصوّف، محرّک نيروی حيات و مصدر مدرکات و احساسات خير و شر بوده و دليل و برهانی بر مقام بنده در عالم روح است و آن اوّلين منزلی است که صوفی با تزکيه به آن می رسد و آنچه که از قلب و مدارج و مقامات آن بر زبان صوفی جاری می شود، مخالف تعاليم دين نبوده بلکه مؤيّد و موکّد تعليمات دين است.

برای قلب معانی زيادی است؛ از آن معانی يکی مفهوم پاره گوشت صنوبری شکلی است که در جانب چپ سينه قرار دارد و به معنی ديگر، قلب به چيزی اطلاق می شود که مرکز شعور عاطفی انسانی و سوق دهنده توجّه به سوی خير يا شر در انسان است و نزد اهل تصوّف قلب به همان معنی و مقصودی است که در قرآن کريم آمده است و آن بر دوگونه است: قلب سليم و قلب مريض. همانطور كه خداوند سبحانه و تعالی فرمـوده: «فَیَطمَعَ الَّذِی فِی قَلبِهِ مَرَض» [«پس آيا از کسی طلب می کند که در دل او مرض است؟» احزاب /32] «لِّیَجعَلَ مَا یُلقِی الشَّیطَـانُ فِتنَة لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم» [«هرآيينه می گرداند آنچه را که شيطان از روی فتنه القا می کند برای آنهايی که در دلهايشان مرض است و آنهايی که دلهايشان مانند سنگ سخت و سفت است.» حج / 53].

همچنين «فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» [«در دلهایشان بيماری است» بقره/ 10] در هفت جای از قرآن کريم آمده است که مراد از تمام اينها، امراض معنوی بوده و بيماريهای طبيعی و بيولوژيکی نيست. خداوند سبحانه و تعالی فرموده است: «کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم» [«نه چنان است بلکه خداوند بر دلهای شان زنگ بسته است.» مطففين / 14] و همچنين قلب زنگار و کدورت معنوی می گيرد؛ خداوند عظيم مي فرمايد: «فَاِنَّهُ ءَاثِمٌ قَلْبُهُ» [«پس يقين که آن شخص قلبش گنهکاراست.» بقره /283] قلب با گمراهی کور می گردد.

آيينه ات دانی چرا غمّاز نيست
 زانکه زنگار از رخش ممتاز نيست

دیدگاه کاربران
(مورد نیاز)
(مورد نیاز)